(Minghui.org) چند روز پیش، وبسایت مینگهویی مقالهای را با عنوان «یادآوری برای تمرینکنندگان درگیر در پشتیبانی فناوری» منتشر کرد. در اینجا مایلم برخی از درکهایم را درباره آن مقاله را به اشتراک بگذارم.
اصطلاح تمرینکنندگان «پشتیبانی فناوری»
همانطور که در آن مقاله اشاره شد، این تمرینکنندگان «پشتیبانی فناوری» در طول بیش از 20 سال گذشته متحمل رنج عظیمی شدهاند. درحالیکه سایر تمرینکنندگان احتمالاً میتوانستند استراحت کنند و از زندگیشان لذت ببرند، آنها تمام مدت سرشان شلوغ بوده و با کمخوابی و حتی گاهی بدون هیچ زمانی برای غذاخوردن سپری کردهاند. آنها اغلب باید تمام روز، برای چاپ و صحافی مطالب یا کارهای تعمیراتی جلوی تجهیزات بنشینند.
اما اگر آرام باشیم و دربارهاش بیندیشیم، چطور درنهایت همه چیز به این شکل شد؟ بهعبارت دیگر، چطور این تمرینکنندگان به تمرینکنندگان «پشتیبانی فناوری» تبدیل شدند؟ بر اساس درکم از فای استاد، وقتی به این دنیا آمدیم، تصمیم گرفته نشده بود که چه کسی تمرینکننده «پشتیبانی فناوری» شود یا چه کسی مطالب را توزیع کند. بلکه این تمرینکنندگان بودند که انتخاب کردند از این طریق به فا اعتبار ببخشند. آنها این مسیر فداکاری برای سایرین با مهارتهای فنی، را برگزیدند و استاد کمکشان کردند که آرزویشان را محقق کنند.
استاد بیان کردند:
«این مخصوصاً برای مریدان دافا در سرزمین چین اینچنین است: هر شخصی باید بیرون بیاید و حقیقت را آشکار کند، آن را به هر دشت و دره، کوه و تپه بیاورید و جایی که مردم وجود دارند، حتی یک منطقه را هم از قلم نیندازید.» («وابستگیهای بشری را رها کنید و مردم جهان را نجات دهید،» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
سالها از انتشار این مقاله استاد میگذرد و با این حال، چند نفر از تمرینکنندگان میتوانند حقایق را روشن و بهتنهایی مکانهای خانگی تولید مطالب را اداره کنند؟ چه تعداد از تمرینکنندگان میتوانند با رایانهها و چاپگرها در مکانهای تولید مطالب کار کنند و تلفنهای همراه، روترهای اینترنت و نصب دیش ماهواره ار خودشان مدیریت کنند؟ میدانیم تجهیزات مورداستفادۀ ما مانند رایانهها و چاپگرها، تجهیزات فای ما هستند. وقتی به سراغ تمرینکنندگان پشتیبانی فناوری میرویم، آیا دراینباره فکر کردهایم: آیا تمرینکنندگانی که بهزودی به کمال میرسند، باید همیشه برای حفظ ابزارهای فا خود، به سایرین تکیه کنند؟
میدانیم که بهترین راه این است که هرکسی مکان تولید مطالب خود را داشته باشد. اما بیش از 20 سال گذشته و بسیاری از تمرینکنندگان هنوز برای تهیه مطالب، روی سایرین حساب میکنند. برای نمونه، چند نفر از ما منتظریم سایرین مقالات جدید استاد یا نسخههایی از هفتهنامه مینگهویی را ارائه دهند؟ وقتی برخی از تمرینکنندگان در حال راهاندازی مکانهای تولید مطالب خود بودند، تصور میکردند زمانی که بتوانند به مینگهویی دسترسی یابند و هفتهنامه مینگهویی را چاپ کنند، به اندازه کافی خوب عمل کردهاند. آنها در صورت بروز مشکلات فنی، هنوز با تمرینکنندگان «پشتیبانی فناوری» تماس میگیرند و کمک میخواهند.
با صحبت درباره دانش فنی، اطلاعات جامعی درباره رایانهها، چاپگرها و تلفنهای همراه در وبسایت مینگهویی و سایر وبسایتهای تحت اداره تمرینکنندگان، وجود دارد. آموزشها بسیار واضح و دقیق است. اما برخی از تمرینکنندگان بردبار نیستند و تمایل ندارند با پیروی از دستورالعملهای گامبهگام مطالب را یاد بگیرند. یا اینکه، وقتی با مشکلات روبرو میشوند میترسند و زمانی که وضعیتهای دشواری پیش میآید منصرف میشوند. آنها بهجای اینکه برای عیبیابی، دوباره آموزشها را بررسی کنند، صرفاً به سراغ تمرینکنندگان با مهارتهای فنی میروند، حتی گاهی آنها را ملزم به همکاری بدون قیدوشرط میکنند.
از سوی دیگر، تمرینكنندگانی كه از آنها درخواست كمک میشود در نهگفتن مردد هستند. آنها میدانند این وضعیت درست نیست اما درنهایت در سکوت، به سایرین در رفع مشکلات کمک میکنند. بهانههای زیادی برای این جریان وجود دارد، ازجمله کهولت سن، دانشِ ضعیف در زبان انگلیسی، تجربهنداشتن در استفاده از رایانه، وضعیت خانوادگی، مشغله زیاد در محل کار، کمبود وقت، کمبود بودجه و غیره. اینها همگی به «دلایلی» برای کمکگرفتن از دیگران تبدیل شدهاند.
استاد بیان کردند:
«اگر مریدان دافا خوب عمل نکنند، اگر استاندارد خود برای تزکیهشان را پایین بیاورند و اگر آن موجودات کهن بالاتر– آن لایهلایههای خدایانِ صرفاً بیشمار و آن پادشاهان بیشمار– همگی مثل آنچه که توصیف کردم عمل کنند، آنگاه دربارهاش فکر کنید، این چه اندازه سختی برای اصلاح فا به وجود خواهد آورد؟ همزمان با انحلال این خدایان یا پادشاهان در طی پاکسازی، تمام موجودات ذیشعورِ صرفاً بیشمار در حیطههایی که تحت اختیار آنها هستند نیز نخواهند توانست رهایی به دست آورند. اگر این وضعیتِ کل یک بدن کیهانی باشد، آنگاه هیچیک از آنها نمیتوانند رهایی بهدست آورند. این دقیقاً سختیای است که اصلاح فا و مریدان دافا با آن روبرو شدهاند، و اینجا در دنیای بشری خود را بهصورت انواع مزاحمتها متجلی میکند.» («آموزش فای بیستمین سالروز»)
بهعنوان تمرینکننده میدانیم که هیچ چیزی تصادفی نیست. وقتی مشکلاتی در رایانه یا چاپگر پیش میآید، چه تعداد از ما همیشه میتوانیم آن را فرصت مناسبی ببینیم کهبه درون نگاه کنیم و خودمان را بهبود ببخشیم؟ این امر تصدیق نظم و ترتیبهای نیروهای کهن در ایجاد مشکلات فنی برای ما نیست، بلکه باید با خود سختگیر باشیم و به استاندارد بالاتری دست یابیم تا بتوانیم مسیر اعتباربخشی به فا و کمک به استاد در نجات موجودات ذیشعور را آماده کنیم.
در زبان چینی، کلمه «تزکیه،» مثلاً در «تمرین تزکیه،» همانند «تعمیر» تلفظ میشود. اگر واقعاً به آن بیندیشیم، ممکن است اتفاقی نباشد. هرچه باشد، تمدن و زبان چینی برگرفته از الهیات است. تزکیه به معنای کارکردن روی خودمان است و نمیتوانیم هنگام بروز مشکلات، فقط فرصت تزکیه را به سمت تمرینکنندگان پشتیبانی فناوری هل دهیم. این چیزی نیست که یک تمرینکننده واقعی باید انجام دهد.
اگر در این زمینه بهخوبی عمل نکنیم، بر تزکیه خودمان و سایر تمرینکنندگان نیز تأثیر میگذارد. در زیر چند نمونه ارائه کردهام.
مرگ نابهنگام تمرینکنندهای کوشا
«آی» بزرگتر از من بود و پس از آغاز سرکوب فالون دافا در ژوئیه1999 بارها مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. او برای جلوگیری از دستگیری بیشتر، شغلش را رها و دور از خانه زندگی کرد و درحالیکه مشغول کار روشنگری حقیقت بود، از جایی به جایی دیگر نقلمکان میکرد. او بعداً دوباره دستگیر، اما پس از 57 روز اعتصاب غذا آزاد شد.
آی برای کمک به جلوگیری از آزار و شکنجه و نجات تعداد بیشتری از مردم، تصمیم گرفت مسئولیت پشتیبانی فنی سایر تمرینکنندگان و هماهنگی کارهای روشنگری حقیقت را بر عهده بگیرد. او طی بیش از 10 سال، علاوه بر دوری از خانه، مسئول پشتیبانی فناوری در چند منطقه شهری و نیز بخشهای مجاور بود.
آی علاوه بر اینکه مشغول کار در بسیاری از مکانهای تولید مطالب و نصب سیستمهای رایانهای و تعمیر رایانهها و نیز چاپگرها بود، درباره خودش بسیار سختگیر بود. هرگز پولی را که برای تهیه مطالب اهدا میشد برای نیاز شخصیاش خرج نمیکرد. بدون داشتن درآمدی، مجبور بود برای یک زندگی بخورونمیر از پدر مسنش (که او نیز تمرینکننده است) کمک بگیرد. اغلب قبل از اینکه برای کمک با عجله به مکان تولید مطالب بعدی مراجعه کند، فقط یک مشت ذرت میخورد و مقداری آب مینوشید تا بتواند پولی پسانداز کند.
یک سال نو چینی، آی با کیسهای ذرت بهعنوان هدیه برای فرزندم، به منزلم آمد. بعد از رفتنش، درباره این موضوع با همسرم (که او نیز تمرینکننده است) صحبت کردم و هر دو به گریه افتادیم. بسیاری از تمرینکنندگان میگفتند وقتی آی تجهیزات آنها را برایشان تعمیر میکرد، درباره سایرین بسیار ملاحظه بود و وقتی برای صرف غذا دعوت میشد بهندرت چیزی میخورد.
با این حال، بعد از تماس مکرر با آی، متوجه شدم که در مطالعه فا و انجام تمرینات سست است. این درکم را چند بار با او در میان گذاشتم و پیشنهاد کردم که بهجای اینکه همه تعمیرات را خودش انجام دهد، روی آموزش مهارتهای مورد نیاز سایرین تمرکز کند. بهدلیل شخصیت درونگرایش، برقراری ارتباط با او آسان نبود. بهعلاوه، مقداری منیت داشت، بنابراین این مسئله حلوفصل نشد.
آخرین باری که آی را دیدم چند روز قبل از دستگیریاش بود.
به او گفتم: «لطفاً اینگونه فقط پرمشغله نباش. اگر کمی وقت بگذاری و روی مطالعه فا تمرکز کنی، بهتر است.» در ادامه گفتم که اگرچه «درباره دافا» مدتها است منتشر شده، او حتی نمیتواند آن را هم از بر بخواند.
آی گفت که میتواند دو پاراگراف اول «درباره دافا» را از بر بخواند و قول داد بعد از گذراندن این چند روز پرمشغله، در تزکیهاش بهتر عمل کند و «درباره دافا» را از بر کند.
آی چند روز بعد، دوباره دستگیر و بعداً به زندان فرستاده شد. او پس از تقریباً دو سال آزارواذیت جسمی و روحی، این دنیا را ترک کرد.
هر وقت به آی فکر میکردم، همیشه لبخند، نجابت و اراده قویاش مرا تحتتأثیر قرار میداد. اما این درسی جدی و غمانگیز است. امیدوارم همگی بتوانیم از این تجربه درس بگیریم، به درون نگاه کنیم و از وقوع دوباره چنین ضررهایی جلوگیری کنیم.
درگذشت تمرینکنندهای «نمونه»
«بای» نیز از من بزرگتر بود. ازآنجاکه سریع فکر و سریع عمل میکرد، پشتیبان فنی اصلی برای بسیاری از مکانهای تولید مطالب در منطقهاش بود. چند ماه پیش، شنیدم که به سرطان مبتلا شده و سرطانش بسیار حاد است. او تحت جراحی قرار گرفت، اما حالش خوب نمیشد. همسرش که او نیز تمرینکننده است، نمیدانست باید چهکار کند.
بهتازگی به ملاقات بای رفتم و وقتی دیدم چقدر لاغر و نحیف شده متعجب شدم؛ وزنش از 75 کیلو به کمتر از 50 کیلو کاهش یافته بود. بهعلاوه، زرد و رنجور بهنظر میرسید و گویا درد داشت. وقتی مرا دید، بهزور لبخند زد. همسرش گفت که هنوز درباره وضعیت بای به سایر تمرینکنندگان نگفتهاند. سپس اظهار کرد: «بسیاری از آنها بای را تمرینکنندهای نمونه در نظر میگیرند. اگر اتفاقی برایش بیفتد، ممکن است آنها ایمانشان را از دست بدهند.» او گفت كه بای در مطالعه فا و انجام تمرینات ضعیف عمل كرده است. بهعلاوه، به دیده تحقیر به سایرین نگاه کرده و در جلسات مطالعه گروهی فا شرکت نکرده است.
از بای دعوت کردم مدتی نزد من بماند و او موافقت کرد.
بعد از اینکه بای را به خانهام بردم، هر روز فا را با هم مطالعه میکردیم و درکهایمان را با هم در میان میگذاشتیم. او گفت که چند تمرینکننده دیگر در منطقهاش نیز مهارتهای فنی قوی داشتند، اما بیشتر آنها برای تأمین معاش شهر را ترک کردهاند. او که به فکر تلاش برای روشنگری حقیقت در منطقه محلی و حفظ مکان تهیه مطالب بود، تصمیم گرفت در شهرش بماند.
اما همسر و مادرش، که هر دو تمرینكننده هستند،کوشا نبودند. بنابراین محیط در خانوادهاش مساعد نبود. همسرش او را مجبور میکرد بیرون برود و کار پیدا کند. او چارهای نداشت. حقوق کم بود، فقط حدود 1000 یوآن (یا 156 دلار) در ماه، اما با این حال هر روز سرش با کار شلوغ بود.
میدانست این وضعیت درست نیست. ازآنجاکه بیش از حد سرش شلوغ بود، وقت کمی برای مطالعه فا و انجام تمرینات داشت. هر روز پس از کار، مطالب را تولید و تجهیزات را برای سایر تمرینکنندگان تعمیر میکرد. مادر و همسرش، اگرچه تمرینكننده بودند، یا بهطور آشكار یا پنهانی برای پول میجنگیدند. او که از این وضعیت ناامید شده بود، از هر دو رنجش به دل گرفت. وقتی دو سال پیش کارمای بیماری به او حمله کرد، بهدلیل منیتش به هیچکسی نگفت. در پایان، دیگر نتوانست تحمل کند و به بیمارستان رفت.
پس از این چند روز مطالعه فا، تبادل تجربه و فرستادن افکار درست، او گفت که درک میکند خوب عمل نکرده است. اما بیش از حد دیر بود: او اندکی پس از شروع به مطالعه فا دراز میکشید و نمیتوانست تمرینات را ادامه دهد، مخصوصاً تمرین دوم را. چند بار دراینباره صحبت کردیم، اما تغییری ایجاد نشد.
حدود دو هفته بعد، بای اصرار کرد که به خانهاش برگردد. چارهای نداشتم جز اینکه او را ببرم. بعد از مدتی شنیدیم که از دنیا رفته است.
تمرینکننده اصلی پشتیبانی فنی تحت عمل جراحی قرار گرفت
چن در شهری زندگی میکند که حدود 100 تمرینکننده در آنجا ساکن است. او بهعنوان هماهنگکننده و پشتیبان فنی، سالها پیش یک مکان تولید مطالب را راهاندازی کرد و مقالات جدید استاد، هفتهنامه مینگهویی و مطالب مختلف را به تمرینکنندگان ارائه میداد.
چند سال پیش، کسی گفت که چن دچار کارمای بیماری جدی شده است. در شکمش توده بزرگی پدیدار شده بود و سایر تمرینکنندگان با فرستادن افکار درست کمکش میکردند. من و تمرینکننده دیگری به دیدارش رفتیم.
وقتی به منزلش رفتیم، دیدیم که درمانده شده، خیلی درد دارد و با دستانش شکمش را گرفته است. دو تمرینکننده محلی کمکش میکردند به درون نگاه کند. بعد از سلام و احوالپرسی، یکی از دو تمرینکننده محلی گفت که مدتهاست سعی میکند به چن کمک کند.
او اظها کرد: «شاید به احساسات وابسته است؟ باید افکار درست قویتری نیز داشته باشد. اگر این چیزها کار نکنند، شاید نیاز باشد به بیمارستان مراجعه کند.»
بعد از مدتی گپزدن با آنها، به دو تمرینکننده محلی گفتم: «شاید زمان آن است که همه ما به درون نگاه کنیم.»
پرسیدم: «اگر او اینگونه سقوط کند، مقالات جدید استاد و هفتهنامه مینگهویی را از کجا تهیه کنیم؟ او سالهای بسیار زیادی برای سایر تمرینکنندگان فداکاری کرده است. حدس میزنم که این میتواند فرصتی برایمان باشد که فکر کنیم آیا میتوانیم خودمان مطالب را از اینترنت دانلود کرده و چاپشان کنیم یا نه.» آنها هر دو ساکت بودند.
با صحبت با چن، متوجه شدیم که او همیشه درباره خودش سختگیر بوده است. برایش گیجکننده بود که چرا چنین سختی بزرگی به سراغش آمده است.
برایش توضیح دادم: «علاوه بر اینکه به فکر تزکیه خودمان هستیم، باید وضعیت کلی تمرینکنندگان را نیز در این زمینه ارزیابی کنیم. این همه سال گذشته است، آیا تمرینکنندگان بهطور کلی پیشرفتهایی در تزکیهشان داشتهاند یا تا حد زیادی بهصورت گذشته باقی ماندهاند؟» آنها گیج به نظر میرسیدند، گویا نمیدانستند از کجا شروع کنند.
بعداً شنیدیم که چن دیگر نتوانست درد را تحمل کند و تحت عمل جراحی قرار گرفت. این ممکن است در حال حاضر به وضعیت کمک کرده باشد، اما سایر تمرینکنندگان در منطقهاش تقریباً همان وضعیت را حفظ کردهاند.
مشکلات خانوادگی
دونگ فردی متواضع است و همیشه لبخند بر لب دارد. پس از راهاندازی مکان تولید مطالب، بعد از شروع سرکوب در سال 1999، او و همسرش سالها در زندان بودند.
وقتی آزاد شدند و به خانه بازگشتند، متوجه شدند خانهشان فرو ریخته است. دونگ در این سالها بدون هیچ پول و درآمدی مجبور بوده از خانه دور بماند. با این حال، افکار درستی قوی داشت، نحوه تعمیر چاپگرها را آموخت، و با تعمیر چاپگرها از یک شهر بزرگ و بخشهای اطراف حمایت کرد. او زمان کمی را صرف تأمین معاشش میکرد و بهسختی میتوانست زندگیاش را تأمین کند. حتی تمرینکنندهای مانند او بهتازگی در جریان کمپین حذف کامل حزب کمونیست چین (حکچ) هدف قرار گرفت؛ کمپینی که هدفش مجبورکردن همه تمرینکنندگان موجود در لیست سیاه دولت، به رهاکردن ایمانشان است.
«اِن» تمرینکنندهای ساکت و قابلاعتماد است. او برای سالهای زیادی، سیستمهای رایانه ای را برای سایر تمرینکنندگان نصب و حدود 100 مکان تولید مطالب را پشتیبانی کرده است. اگرچه چند بار بازداشت شد، اما هربار پس از آزادی به کارهای فنی ادامه داد. همسرش که نتوانست فشار شدید را تحمل کند، زمانی این روش را رها کرد و حرفهای بدی به او زد. فرزندشان بعداً به یک بیماری لاعلاج مبتلا شد و تمام پساندازهایشان صرف هزینههای درمانی او شد. با این حال، او طبق معمول با مهارتهای رایانهای خود به حمایت از سایر تمرینکنندگان ادامه داده است.
فنگ از سال 2006 شروع به تمرین دافا کرد و از آن زمان بسیار کوشا بوده است. او پس از راهاندازی یک مکان تولید مطالب در خانهاش، نحوه تعمیر چاپگرها را آموخت و حدود 100 مکان تهیه مطالب را پشتیبانی کرده است. در گذشته او یک کامیون برای کسبوکار حملونقل خریداری کرده بود. اما ازآنجاکه طی بیش از 10 سال گذشته تمرینکنندگان همیشه برای تعمیر چاپگرها به او تکیه داشتهاند، زمان کمی داشته که صرف کسبوکارش کند. او در پایان، مجبور شده برای گذران زندگی به حقوق بازنشستگی کم پدرش (که او نیز تمرینکننده است) تکیه کند.
از او پرسیدم: «تو یک کامیون داری و باید آن را نگهداری کنی. نظرت چیست؟» او پاسخ داد: «تمرینکنندگان بسیار زیادی به کمک نیاز دارند. فکر میکنم ارزشش را دارد.»
گائو که لیسانس دارد، در سال 2013 تمرین فالون دافا را شروع کرد. اندکی بعد، یک مکان تولید مطالب را راهاندازی کرد و مهارتهای رایانهای و نحوه تعمیر چاپگرها را آموخت. بعد از درگذشتِ آی، گائو وظیفه تعمیر و نگهداری کامپیوترها در منطقهاش را به عهده گرفت. در نتیجه، نمیتوانست برای کار بیرون برود. اما شوهرش نمیتوانست درکش کند و اغلب او را تهدید به طلاق میکرد. حدود یک سال پیش، او مجبور شد بهدنبال شوهرش به شهر دیگری برود. او برای جلوگیری از طلاق، مجبور شد شهر را ترک و این مکانهای تولید مطالب را پشت سر رها کند.
در مقاله مینگهویی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد، نویسنده نوشت: «غمانگیزترین زمان برای من در طی این سالها دیدن تمرینکنندگانی است که تحت آزار و شکنجه قرار میگیرند، ربوده میشوند و حتی فوت میکنند. درد توصیفناپذیری است.»
در واقع، تمام آن تمرینكنندگانی که در طول بازداشت تا سرحد مرگ تحت آزار و شکنجه قرار گرفتند، آنهایی كه بهعلت كارمای بیماری یا نظم و ترتیبات نیروهای کهن از دنیا رفتند، آنهایی كه مکرراً مورد آزارواذیت قرار گرفتند، افرادی كه مجبور شدند دور از خانه زندگی کنند، افرادی كه تحت آزار و شکنجه مالی قرار گرفتند، یا آنهایی که متحمل درگیریها و اصطکاکهای خانوادگی شدند، و همچنان در تزکیه خود ثابتقدم هستند، همگی برجسته و تحسینبرانگیز هستند.
از سوی دیگر، ممکن است دراینباره بیندیشیم که چرا اصلاً چنین آزار و شکنجهای توانست اتفاق بیفتد. آیا شکافهایی داشتیم؟ درست است که این تمرینکنندگان ممکن است مسائل خاص خود را داشته باشند. اما وقتی بیش از حد به آنها تکیه کرده و اوضاع را بدتر کردیم یا آنها را بیشتر تحت فشار قرار دادیم، احتمالاً اوضاع هم بدتر شده است. وقت آن است که درباره این مسائل فکر کنیم و از آنها درس بگیریم.
(ادامه دارد)
این مقاله فقط بیانگر درک فعلی نویسنده برای بهاشتراکگذاشتن در بین تمرینکنندگان است تا بتوانیم «بر چگونگی مطالعه و تزکیۀ خود تمرکز کنید.» («تزکیه راسخ،» از هُنگ یین)
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود