(Minghui.org) درود استاد! درود هم‌تمرین‌کنندگان!

 باعث افتخار من است که بتوانم در غرفه هدیه شن یون در طول تور اروپایی شن یون 2022 همکاری کنم. حس انتظار و قدردانی تماشاگرانِ شن یون را دیده‌ام و واقعاً نیک‌خواهی استاد را احساس کرده‌ام. فقط کمی در تزکیه‌ام پیشرفت کرده‌ام، اما استاد چیزهای بسیار زیادی به من عطا کرده‌اند.

مردم مشتاقانه منتظر شن یون هستند

«ما دو سال منتظر بودیم و بالاخره توانستیم شن یون را ببینیم!» این چیزی است که بیشتر مردم در طول فصل تور شن یون 2022، به ما می‌گویند. بسیاری از تماشاگران دو سال پیش برای اجراهای شن یون بلیت خریده بودند، اما به‌دلیل شیوع کووید، اجراها لغو شد. سمتِ آگاه افرادی که از این پاندمی جان سالم به در برده‌اند، واقعاً مشتاق دیدن شن یون است.

وقتی خانمی بسیار مسن‌ برای گرفتن بلیتش به سالن تئاتر آمد، بروشور شن یون را که هشت سال پیش دریافت کرده بود در دست داشت. هشت سال طول کشید تا بتواند پول کافی برای خرید بلیت را پس‌انداز کند.

تماشاگران به‌شدت تحت ‌تأثیر نمایش‌های باشکوه قرار می‌گیرند و درحالی‌که از سالن خارج می‌شوند با همراهان خود درباره لحظات فوق‌العاده اجرا صحبت می‌کنند و هدایایی را برای خود و اقوام و دوستان‌شان از غرفه هدیه شن یون انتخاب می‌کنند.

فروشگاه شن یون علاوه بر روسری‌های ابریشمی، جواهرات، آلبوم‌های تصویری، اقلام سمعی و بصری و سایر محصولات، خدمات اشتراک جدیدی را برای وب‌سایت «شن یون کری‌اِیشن» راه‌اندازی کرده و به مخاطبان مشتاق فرصتی داده تا با شن یون و فرهنگ سنتی چین بیشتر آشنا شوند. این منبع ارزشمندی است و بسیاری از اجراهای اولیه شن یون را می‌توان در این وب‌سایت مشاهده کرد. امسال، برای اولین بار، جوآن فالون در فروشگاه موجود بود. استاد بزرگوار مهربان هستند و به کسانی که رابطه تقدیری دارند اجازه می‌دهند جوآن فالون را تهیه کنند و فرصتی را که هزاران سال در انتظارش بوده‌اند از دست ندهند!

مشتریان قبل از هر اجرا، در طول استراحت، و پس از پایان اجرا، بخش کتاب فالون دافا را در غرفۀ هدایا مرور و با کارکنان صحبت می‌کنند، به این امید که درباره فالون دافا بیشتر بیاموزند. بسیاری از مردم کتاب می‌خریدند و می‌پرسیدند که کجا می‌توانند تمرین‌ها را یاد بگیرند. به یاد دارم که یکی از خانواده‌ها برای دیدن این اجرا سفر ویژه‌ای از سوئیس به آلمان داشت. آن‌ها واقعاً شن یون را دوست داشتند. پدر از پسر هشت ‌نُه‌ساله‌اش خواست که هدیه‌ای انتخاب کند. پسرک نگاه کرد و نگاه کرد و تنها چیزی که ‌خواست یک نسخه از جوآن فالون بود. پدر و پسر آن را به مادر نشان دادند و سپس کتاب را خریدند. وقتی می‌رفتند راضی به‌نظر می‌رسیدند.

برخی از تماشاگران می‌خواستند بدانند نوشتۀ روی بنری که رقصندگان در قطعه آخر در دست داشتند چه بود و حتی می‌خواستند بنر «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» را به خانه ببرند و آن را به دیوار آویزان کنند. شخص دیگری به غرفه آمد، دست یکی از ما را که غرفه را اداره می‌کردیم، گرفت و گفت: «بالاخره فهمیدم چرا ح‌.ک.‌چ (حزب کمونیست چین) فالون دافا را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد! باور دارم که ح‌.ک.‌چ قطعاً فرو خواهد پاشید.»

بسیاری از مشتریان می‌گفتند که شن یون آن‌ها را به دنیای آسمانی برد. برخی می‌گفتند که دیگر بیماری‌شان اذیتشان نمی‌کند، نگرانی‌های خود را فراموش کرده‌اند و احساس می‌کنند روحشان متعالی شده است. احساس می‌کنم هر لحظه‌ای که در برنامه فروش هدایای شن یون درحال همکاری هستم، قدم‌به‌قدم توسط دافا پاک می‌شوم.

استاد بیان کردند:

«ما فقط می‌‏خواهیم آن را پاک کنیم، قدم‌به‌قدم آن را پاک کنیم، تا به بالا.» (آموزش فا طی جشن فانوس سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)

خودم را اصلاح کردم و اجازه ندادم عوامل منفی از کاستی‌هایم سوءاستفاده کنند

 احساس می‌کنم که توانسته‌ام افکار منفی‌ام را از بین ببرم. همانطور که در غرفه کار می‌کنیم، همیشه تضادها یا شرایطی اضطراری وجود دارد که ناخواسته منجر به افکار منفی می‌شود. هنگامی‌ که آن‌ها مدیریت نمی‌شوند، افکار منفی رشد می‌کنند، که بر سایر تمرین‌کنندگان در پروژه و خود پروژه تأثیر می‌گذارد. اما وقتی بتوانم آن‌ها را شناسایی کنم و به یاد بیاورم که آن‌ها خود واقعی‌ام نیستند، می‌تواند آن‌ها را سرکوب کند و از بین ببرد، و همه‌چیز به‌سمت بهتر شدن تغییر خواهد کرد.

به‌دلیل پاندمی، زنجیرۀ تأمین در سراسر جهان تحت تأثیر قرار گرفت. برخی از کالاهایی که سفارش دادیم پس از شروع تور به دستمان رسید و باید درست قبل از اجرا در سالن شمارش می‌شد. مجموعه جواهرات جدیدی به نام شیان‌لیان شامل گردنبند و دستبند و گوشواره است که بسیار شیک و زیبا هستند. مدت‌ها منتظر دریافت آن‌ها بودیم، اما وقتی کالاها درنهایت رسیدند، گرچه هر دستبند جداگانه بسته‌بندی شده بود، تقریباً همه آن‌ها درهم بود. باید قبل از ورود تماشاگران به سالن، همه دستبندها را بیرون می‌آوردیم، آن‌ها را باز می‌کردیم و یکی‌یکی در کیف مخصوصشان می‌گذاشتیم، که علاوه‌بر کارهایی بود که قبلاً باید انجام می‌دادیم.

افکاری به‌سرعت در ذهنم جرقه زد: «چطور این اتفاق افتاد؟ آیا علت آن تمرین‌کنندگانی است که کالاها را برداشتند و با بی‌احتیاطی با آن‌ها برخورد کردند؟ آیا طراحی بسته‌بندی خودِ دستبند به‌اندازه کافی خوب نیست؟» اما فرصت نداشتیم و باید قبل از ورود مشتریان به‌سرعت کار می‌کردیم. متوجه شدم که آن افکار در شرایط فعلی مفید نیستند و فکر کردن به آن‌ها نه‌تنها بر شکایاتم اضافه می‌کند، بلکه کار مرتب کردن آن‌ها را به تأخیر می‌اندازد. این وظیفه من نیست که از اشتباهات دیگران شکایت کنم. درعوض، باید روی چگونگی بهبود نواقص در جریان کار تمرکز کنم. بنابراین افکار منفی را کنار گذاشتم و شروع به مرتب کردن دستبندها کردم. همانطور که این کار را انجام می‌دادم، به این فکر می‌کردم که تولید آن‌ها چقدر پیچیده است، از طراحی آن‌ها گرفته تا ساخت آن‌ها در کارخانه، قرار دادن آن‌ها در کامیون و غیره. تولید آن‌ها آسان نبود. همه شهرهای تور آن‌ها را دریافت نمی‌کردند. وقتی این افکار را داشتم، قدردانی در قلبم پدیدار شد.

من عادت بدی دارم که کارهای آسان را انجام می‌دهم و از کارهای سخت دوری می‌کنم. وقتی با مشکلی مواجه می‌شوم، همیشه مشکل را اول می‌بینم، بنابراین شکایت می‌کنم که دیگران برایم مشکل ایجاد می‌کنند، اما زحمات دیگران و ناکامی‌هایی را که بر آن‌ها غلبه کرده‌اند فراموش می‌کنم. نمی‌دانم چگونه قدردان باشم.

به مشتریان توضیح می‌دادم که این جواهرات «شیان‌لیان» نام دارد، که نشان‌دهنده گل نیلوفر آبی است که در مرداب رشد می‌کند اما پاک باقی می‌ماند. این نماد افرادی است که شخصیت شریف خود را در زمان‌های آشفته حفظ می‌کنند. با خودم فکر کردم به‌عنوان یک مرید دافا، آیا نباید شخصیتی متین داشته باشم؟ شما نمی‌توانید فقط به این دلیل که از وضعیت خود ناراضی هستید شکایت کنید. شما نمی‌توانید اجازه دهید که خودخواهی‌تان، میدان خالصی را که شن یون در آن مردم را نجات می‌دهد، لکه‌دار کند. این جواهرات از لحظه ظاهر شدن تا پایان تور در این فصل بسیار محبوب بودند.

پس از دو روز اول نمایش در یک سالن، متوجه شدیم که می‌توانیم برای نمایش بهتر جوآن فالون تغییراتی در چیدمان میزمان انجام دهیم. همانطور که این کار را انجام می‌دادیم، برخی از تمرین‌کنندگان در مورد روش هماهنگ‌کننده برای اعمال این تغییرات سؤالاتی پرسیدند، اما او پاسخی نداد. متوجه شدم یکی از آن‌ها که سؤالی را مطرح کرده بود کمی ناراحت به‌نظر می‌رسد و برای مدتی غرفه را ترک کرد.

هنگامی که مشتریان قصد ورود داشتند، آن تمرین‌کننده به غرفه بازگشت، اما همچنان غمگین بود. نمی‌دانستم که چرا نمی‌تواند به خاطر کل گروه، موقتاً احساساتش را فرونشاند. برخی از افکار منفی‌ای که در گذشته درباره این تمرین‌کننده داشتم دوباره ظاهر شدند. اگر در این زمان سعی می‌کردم اوضاع را درست کنم، هرچه می‌گفتم خالص نبود. می‌دانستم که دیگر نمی‌توانم این‌طور احساسات منفی‌ام را تحمل کنم و باید فوراً خودم را اصلاح کنم. فهمیدم که فقط می‌خواهم همه‌چیز آنطور که فکر می‌کنم حل شود، اما قصد گوش دادن به نظر دیگران را ندارم. زمانی که برنامه‌ها به‌طور ناگهانی تغییر می‌کند، عدم ارتباط و عدم توجه واقعی به دیگران باعث ایجاد سوء‌تفاهم در بین ما می‌شود.

وقتی احساس کردم که سرانجام ذهنم به مسیر درست برگشته است، جلو رفتم تا با او صحبت کنم. متوجه شدم که او از اتفاقی که افتاده است ناراحت نیست، بلکه ناراحتی‌اش به این دلیل است که از لجبازی‌اش آگاه شده و در تلاش است آن را رها کند. وقتی او به‌سرعت وضعیت روحی‌اش را اصلاح و با لبخند به مشتریان سلام کرد، خوشحال و سپاسگزار شدم. در طول آن اجرا، اقلامی که او مسئولیت آن را برعهده داشت، به‌خوبی فروخته شد. او بعداً به سایر تمرین‌کنندگان گفت که در طی یک تبادل تجربه چه اتفاقی افتاده و تأثیر بسیار مثبتی روی او گذاشته است.

ازطریق این تجربه، به خودم یادآوری کردم که دیگر تمرین‌کنندگان را به این راحتی قضاوت نکنم. اگر فقط بر وضعیت بد دیگران تمرکز کنم، نمی‌توانم مسائل خودم را کشف کنم.

چه کسی ایده بهتری دارد؟

در طول یک استراحت، تمرین‌کننده دیگری تجربه جالبی را به اشتراک گذاشت: یک جنس خاص در غرفه ما موجود نبود، بنابراین او به غرفه طبقه پایین رفت تا ببیند آیا چیزی باقی مانده است یا خیر. او وسایل را به طبقه بالا آورد و می‌خواست آن‌ها را به نمایش بگذارد که متوجه شد چیدمان غرفه تغییر کرده است. او تعجب کرد: «چرا کسی بدون اینکه از من بپرسد چیدمان مرا تغییر داده است؟»

او این موضوع را با هماهنگ‌کننده کل مطرح کرد و گفت: «لطفاً به گروه بگویید که به این نوع کارها پایان دهند.» وقتی چند بار دیگر این اتفاق افتاد، متوجه شد که این به‌خاطر وابستگی‌اش بوده است. او همیشه فکر می‌کرد که چیدمانش خوب است و تغییر آن بی‌احترامی است. پس از اینکه متوجه این موضوع شد، احساس کرد که گویا خدایان در آسمان به‌طور هدفمند از مردم خواسته‌اند که چیدمان او را تغییر دهند تا آزمایش کنند که آیا واقعاً می‌تواند وابستگی‌هایش را رها کند یا خیر. وقتی اینطور به این موضوع فکر کرد، آرام شد و به خودش یادآوری کرد: «فقط کمی به درون نگاه کن و منِ لجبازت را رها کن.» پس از تبادل ‌تجربۀ صریحش، سایر تمرین‌کنندگان تیم الهام گرفتند و دیدند که ذهنیت مشابهی دارند. آن‌ها متوجه شدند که باید به دیگران احترام بگذارند و کمتر لجباز باشند.

تمرین‌کننده دیگری که مسئول فروش جوآن فالون بود، چند بار دید که ترتیب کتاب‌ها تغییر کرده است. در ابتدا فکر کرد که دیگران ممکن است باتجربه‌تر باشند و دلایل خود را برای تغییر چیدمان داشته باشند. او متوجه شد که اگر کتاب‌ها به‌درستی قرار بگیرند، نیازی به صرف زمان زیادی برای تغییر چیدمان نیست. وقتی مراجعه‌کنندگان‌ می‌آیند، مهم‌تر این است که در مورد کتاب‌ها به آن‌ها گفته شود. بعداً چنین تغییرات تصادفی‌ای کمتر و کمتر اتفاق افتاد، زیرا همه متوجه شدند که اگر ذهن خود را پایدار نگه دارند و کارها را به‌درستی انجام دهند، بهتر عمل می‌کنند.

امسال، شن یون چند نمایش در یک شهر اجرا کرد و برخی از تمرین‌کنندگان فقط توانستند در چند مورد از آن‌ها کمک کنند. در چند نمایش اول، من بر بخش جواهرات و چیدمان نمایشگاه‌ها نظارت داشتم. وقتی ایده‌هایم تمام شد، سایر تمرین‌کنندگان توصیه‌های خوبی به من کردند. وقتی تمرین‌کنندگان بیشتری برای کمک به نمایش‌های بعدی آمدند، دیگران از سر کار خود مرخصی گرفتند تا بیایند و از آن‌ها حمایت کنند. ما قبل از شروع کار با هم صحبت می‌کردیم.

روش کار یک تمرین‌کننده با من متفاوت بود. برای چند نمایش اول، من کالاها را قبل از نمایش آن‌ها فهرست می‌کردم. او پیشنهاد کرد که آن‌ها را به نمایش بگذاریم و سپس فهرست کالاهای موجود را تهیه کنیم. بعد از به‌نمایش گذاشتن، اقلام به‌نمایش‌گذاشته را بر اساس دسته‌بندی محصول بسته‌بندی می‌کردم که برای موجودی روز بعد مناسب بود. او پیشنهاد کرد که اقلام به‌نمایش‌گذاشته‌شده باید برای روز بعد در یک جعبه قرار گیرند. این برای او راحت‌تر بود و برایش مهم بود که بتواند آن را سریع انجام دهد. به خودم گفتم: «لازم نیست در مورد اینکه ایده چه کسی بهتر است بحث کنی، فقط آن را انجام بده. آیا من نیز از هم‌تمرین‌کنندگان یاد نگرفتم که چگونه پیشرفت کنم؟ چقدر زیبا. رها کردن خود، ازدست ‌دادن نیست بلکه به‌دست ‌آوردن است.»

بعد از نوشتن این مقاله احساس شرمندگی کردم. پس از رفتن شن یون، متوجه شدم که نمی‌توانم در خانه و محل کار در مواجهه با مسائل بی‌اهمیت، همه‌چیز را با آرامش رها کنم. به همین دلیل است که می‌خواهم تجربه شادی‌ای را که از حضور در تیم فروش شن یون طی دو سه ماه گذشته داشتم و مملو از انرژی مثبت و تحت هدایت دافا بود به یاد بیاورم. در طول این مدت، اجرای شن یون را دیدم که ده‌هاهزار موجود ذی‌شعور را نجات می‌دهد و فرصت‌های تزکیه‌ای را که استاد برای ما ترتیب داده‌اند تجربه کردم. شکایت، نگرانی، تکبر و ... با این میدان مقدس کاملاً ناسازگار است. گاهی فکر می‌کنم تزکیه مانند دوی 100 متر با مانع است: اگر موانع را دور بزنید و فقط تا خط پایان بپرید هرگز برنده نخواهید شد. فقط با رها کردن وابستگی‌های‌مان، استاد می‌توانند ما را قادر سازند رشد کنیم و بر آن مشکلات غلبه کنیم.

امسال، عنوان قطعه انفرادی ارهو «ذهن یک مرید دافا» است. نمی‌دانم تماشاگران عادی چگونه آن را درک می‌کنند، اما برای من، بیشتر شبیه اعتماد استاد به مریدان دافا است که خود را تزکیه کنند تا ذهنیتی داشته باشند که شایسته عنوان «مرید دافا» است.

متشکرم استاد! متشکرم هم‌تمرین‌کنندگان!

(ارائه‌شده در کنفرانس فای اروپا 2022)

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.