(Minghui.org) حزب کمونیست چین (ح.‌ک.چ) به‌تازگی به‌اصطلاح سیاست «حذف کامل کووید» برای پاندمی را لغو کرد. درنتیجه، ویروس ح.ک.چ سراسر کشور را فراگرفته است. بسیاری از مردم مبتلا شده‌اند. بسیاری می‌ترسند از خانه بیرون بروند و تعداد کمی از مردم در خیابان‌ها دیده می‌شوند. این مقاله را نوشتم تا مشاهدات و درکم را درباره کارمای بیماری و فرستادن افکار درست به اشتراک بگذارم.

متوجه شدم که بسیاری از تمرین‌کنندگان اطرافم طی چند روز گذشته دچار کارمای بیماریِ ویروس ح.ک.چ شده‌اند. برخی از تمرین‌کنندگان بی‌قرار شدند و فکر می‌کردند با فلان شخص تماس داشته‌اند یا ازطریق فلان فرد به ویروس مبتلا شده‌اند. درواقع این فکر اولیه به‌خودی‌خود اشتباه بود. اگر فردی عادی هستید این فکر اشکالی ندارد. اما اگر تزکیه‌کنندگان فکر کنند که به ویروس آلوده شده‌اند، در آن لحظه، خود را تزکیه‌کننده در نظر نگرفته‌اند.

اگر هم‌تمرین‌کنندگانی در اطراف ما باشند که این را به ما گوشزد ‌کنند، و ما به‌موقع خودمان را اصلاح ‌کنیم، فکر نمی‌کنم مشکل بزرگی باشد. به‌هرحال همه ما تزکیه‌کننده و دائماً درحال رشد هستیم.

شوهر من نیز همین‌طور بود. او تشخیص داد که «علائمش» دروغین است. بااین‌حال علائم یکی پس از دیگری ظاهر می‌شدند. در گذشته وقتی افکار درست می‌فرستاد، چرت می‌زد و دستش می‌افتاد، و اغلب وقتی فا را مطالعه می‌کرد، مورد مداخله قرار می‌گرفت. وقتی دچار کارمای بیماری شد، کمکش کردم افکار درست بفرستد و از او خواستم تمرینات را انجام دهد. او خودش نیز تمام تلاشش را کرد تا فا را بیشتر مطالعه کند و بعد از چند روز حالش خوب شد.

گذشته را مروری کردم تا ببینم چرا او تحت تأثیر کارمای بیماری قرار گرفت. او چندی پیش به من گفته بود که احساس ناامیدی می‌کند وقتی می‌بیند به‌رغم تلاش‌های بسیار زیاد ما برای گفتن به مردم درباره جنایات جیانگ زِمین، تعداد بسیار زیادی از آن‌ها در مرگ او عزادار هستند. او همچنین گفت که تمرین‌کننده دیگری که به‌تازگی با او دیدار داشت نیز همین احساس را داشت و حتی احساس می‌کرد ادامه تزکیه برایش سخت است.

در آن زمان از او پرسیدم آیا طی حدوداً 10 روزی که در مسافرت بوده، فا را مطالعه نکرده است. پاسخش مثبت بود و در فرستادن افکار درست نیز سستی کرده بود. چیز زیادی نگفتم و فقط در سکوت برایش افکار درست فرستادم. او همچنین به من گفت که پس از تماشای ویدئویی در تلفن همراهش، افکار بدی به ذهنش آمده و پس از آن احساس کرده حسی از سرما به بدنش حمله کرده است. به او گفتم برای ازبین بردن آن، افکار درست بفرست.

از این موضوع به این درک رسیدم که هر فکر بدی با تزکیه فرد مداخله خواهد کرد. آن می‌تواند بهانه‌ای باشد برای نیروهای کهن که ما را پایین بکشند. از سوی دیگر، تا زمانی که همیشه افکار خود را منطبق با فا نگه داریم و در پاکسازی فضای خود کوشا باشیم، آن ارواح پست و اهریمن‌های فاسد دستشان به ما نخواهد‌ رسید. امیدوارم تمرین‌کنندگانی که افکار مشابه و کارمای بیماری دارند همین درس را بیاموزند.

روزی دیگر، به برنامه‌ای در رادیو مینگهویی با عنوان «در فرستادن افکار درست جدی باشید» گوش می‌دادم. بیشتر آن مقالات در سال 2010 منتشر شده بودند. آن هم‌تمرین‌کنندگان به همه یادآوری می‌کردند که در فرستادن افکار درست جدی باشند. آن‌ها به‌طور استوار این کار را می‌کردند. می‌توانستم شکاف بین خودم و آن‌ها را ببینم.

بنابراین شروع کردم وضعیت فرستادن افکار درستم را اصلاح کنم. بخشی از مقالات استاد درباره فرستادن افکار درست را خواندم و الزامات منتشرشده توسط وب‌سایت مینگهویی را مرور کردم. درحال‌حاضر معمولاً می‌توانم به‌مدت نیم ساعت و گاهی برای یک ساعت و نیم در شب، بدون احساس خستگی افکار درست بفرستم.

قبلاً نمی‌توانستم این کار را انجام دهم. حتی نمی‌توانستم اطمینان حاصل کنم که چهار بار در روز، سر ساعت‌های مقرر افکار درست بفرستم. اگر پنج دقیقه بیشتر افکار درست می‌فرستادم، حواسم به زمان بود که آن به پایان برسد. اغلب مورد مداخله چیزها یا افرادی در زندگی روزمره‌ام یا افکار نادرست موجود در فضای بٌعدی خودم قرار می‌گرفتم.

حالا که وضعیت تزکیه‌ام را در این خصوص اصلاح کرده‌ام، به‌محض نشستن می‌توانم تمرکز کنم و انرژی‌ای که استاد مرا با آن تقویت می‌کنند، به‌طور خاصی قوی است. یک شب با قدرتی زیاد افکار درست فرستادم و روز بعد روشنگری حقیقت درباره دافا برای مشتریانم بسیار آسان بود. افکارم روشن و ذهنم آرام بود. قبلاً از صحبت کردن می‌ترسیدم، زیرا ذهنم آرام نبود. اساساً خودم را در جایگاهی درست برای نجات مردم قرار نمی‌دادم. همه این‌ها ناشی از جدی نگرفتن فرستادن افکار درست بود.

 از زمانی که فرستادن افکار درست را جدی گرفته‌ام، احساس می‌کنم هنگام مطالعه فا، آرام‌تر هستم و تمرکز بیشتری دارم. دیگر مثل زمانی که همه اطرافیانم به کووید مبتلا شده بودند مضطرب و هراسان نیستم. ذهنم آرام است.آنچه بیشتر درباره‌اش فکر می‌کنم این است که چگونه مردم را نجات دهم و به دافا اعتبار ببخشم.

سعی نمی‌کنم در این خصوص خودنمایی کنم که چقدر خوب عمل می‌کنم، اما واقعاً عظمت استاد و دافا را احساس می‌کنم. استاد ابزارهای قدرتمند بسیار زیادی به ما داده‌اند. اگر در این لحظه خاص، سخت کار نکنیم، این احساس را خواهیم داشت که سزاوار نجات استاد نیستیم. پاراگراف زیر از فا را از بر خواندم تا افکار درستم را تقویت کنم و می‌خواهم آن را با هم‌تمرین‌کنندگان به اشتراک بگذارم:

«"من مرید لی هنگجی هستم، نظم و ترتیب‌‏های دیگر را نمی‌‏خواهم و آن‌ها را به رسمیت نمی‌‏شناسم"-- آن‌‏وقت جرئت نمی‌‏کنند چنان کاری کنند. پس همگی را می‌توان حل‌وفصل کرد. وقتی که واقعاً بتوانید این کار را انجام دهید، نه اینکه فقط بگویید بلکه آن را به مرحله‌ عمل درآورید، استاد قطعاً به حمایت از شما برمی‌خیزد. از این گذشته، محافظان فای بسیاری اطراف استاد وجود دارند، بوداها، دائوها، و خدایان بسیاری وجود دارند، و موجوداتی حتی بزرگ‌‏تر هستند، و تمام آن‌ها درگیر می‌‏شوند، زیرا شکنجۀ تحمیلی که تصدیق نشده باشد جرم است، و قوانین کهن کیهان نیز آن را مجاز نمی‌‏دانند-- شکنجۀ غیرعقلانی به هیچ وجه مجاز نیست، و اگر وضعیت به این شکل باشد نیروهای کهن جرئت نمی‌‏کنند چنان کاری کنند. پس شما باید تا آنجا که می‌‏توانید کارها را به‌درستی انجام دهید.» («آموزش فا طی جشن فانوس سال 2003»)

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.