(Minghui.org) شهر کوچکی در استان لیائونینگ توسط کوهها احاطه شده است اما دسترسی آسانی به بزرگراههای بین ایالتی دارد. این منطقه دارای منابع طبیعی غنی و هوایی تازه است. در سال ۱۹۹۶، فالون دافا، تمرینی معنوی و مدیتیشن باستانی، به این شهر دورافتاده و زیبا گسترش یافت و ظرف فقط سه سال حدود ۴۰۰ نفر از مردم محلی، ازجمله مرا جذب کرد تا آن را یاد بگیریم. بسیاری از ما شاهد بهبود در وضعیت سلامتی و خصوصیات اخلاقیمان بودیم. خانوادهمان هماهنگتر شدند و با همسایههایمان به خوبی کنار آمدیم. حتی کسانی که فالون دافا را تمرین نمیکردند اغلب به ما ابراز میکردند که «فالون دافا خیلی خوب است!»
ترویج فالون دافا
پس از اینکه اولین گروه از مردم شهر فالون دافا را یاد گرفتند، مکانهای تمرینی را در اطراف شهر راهاندازی کردیم تا به افراد بیشتری کمک کنیم این تمرین را بشناسند. در یک عصر تابستانی در سال ۱۹۹۸، بیش از ۳۰۰ تمرینکننده فالون دافا در میدان شهر جمع شدند تا تمرینها را با هم انجام دهند. بهمحض شروع موسیقی تمرین، حرکاتمان را بهصورت هماهنگ شروع کردیم. صحنه آرام و باشکوه جمعیت زیادی را به خود جلب کرد. بسیاری از تماشاگران از اینکه افراد زیادی فالون دافا را تمرین میکنند، شگفتزده شدند.
همانطور که تعداد بیشتری از افراد محلی تمرین فالون دافا را شروع کردند، ما چند گروه مطالعه فا برای همه علاقهمندان، از پیر و جوان، تشکیل دادیم تا جوآن فالون، آموزههای اصلی فالون دافا را با هم بخوانند. ویژگیهای اخلاقی افراد بهسرعت بهبود یافت. عروس و مادرشوهرها دیگر با هم دعوا نمیکردند و کارگران دست از دزدی از کارفرمایانشان برداشتند. جوشکاری بود که میلههای جوشکاری شرکتش را به هر کسی که میخواست میداد، انگار میلهها مال خودش بود. بعد از اینکه فالون دافا را یاد گرفت، دیگر این کار را نکرد، حتی زمانی که برادر همسرش دوباره این درخواست را مطرح کرد. او در عوض پیشنهاد داد که با پول خودش میلههای جوشکاری را برای برادرزنش بخرد. بنابراین برادرزنش دافا را بسیار تحسین میکرد.
هر آخر هفته برای تبلیغ فالون دافا به حومه شهر میرفتیم. یک بار هفت نفر با دوچرخه به روستایی در فاصلۀ پنج کیلومتری رفتیم. زنی حدوداً ۶۰ساله از ما دعوت کرد که به خانهاش برویم. او با هیجان گفت: «دیشب در خواب هفت موجود خدایی را دیدم که از آسمان به حیاطم فرود آمدند. امروز شما هفت نفر آمدید! شما موجودات خدایی رؤیای من هستید!» آن روز، بسیاری از اهالی روستایش یاد گرفتند که تمرینات فالون دافا را انجام دهند.
در سال ۱۹۹۸، نزدیک به ۱۰۰۰ تمرینکننده از شهر ما و بیش از ده شهر مجاور در یک کنفرانس تبادل تجربه شرکت کردند که در باشگاهی در شهر ما برگزار شد. بیش از ده تمرینکننده مقالاتشان را ارائه کردند و تغییرات خارقالعادهای را به اشتراک گذاشتند که پس از شروع به تمرین فالون دافا تجربه کردند. بسیاری از حضار اشک ریختند. هنگامی که شرکتکنندگان در پایان کنفرانس از باشگاه خارج شدند، بسیاری از مردم محلی درباره آن پرسیدند، و برخی از آنها نیز بعداً تمرین را انجام دادند.
دفاع از فالون دافا قبل از شروع آزار و شکنجه
در دسامبر ۱۹۹۸، انجمن چیگونگ استان لیائونینگ متنی را علیه فالون دافا منتشر کرد. در ۳۰ دسامبر همان سال، چند هزار تمرینکننده در سراسر استان لیائونینگ، ازجمله بیش از ۱۰۰ نفر از شهر ما، در بیرون از ساختمان دفتر انجمن چیگونگ در شنیانگ جمع شدند و از انجمن درخواست کردند که آن متن توهینآمیز را تکذیب کند و خوشنامی فالون دافا را بازگرداند. هشت ساعت آنجا ایستادیم.
روز بعد، چند تمرینکننده با انجمن چیگونگ صحبت کردند. ساعت ۴ بعدازظهر آن روز، شخصی از انجمن چیگونگ به میان جمعیت تمرینکنندگان آمد و به ما دست داد تا عذرخواهی کند. آنها قول دادند که اعادۀ حیثیت کنند، اما احساس کردیم که بدترین اتفاق در راه است.
در ۲۴آوریل۱۹۹۹، هماهنگکننده محلی به ما گفت که در آن روز بیش از ۴۰ تمرینکننده در تیانجین بهخاطر درخواست تجدیدنظر علیه مقالهای در حمله به فالون دافا دستگیر شدند که توسط هه زوشیو از آکادمی علوم چین نوشته شده بود. بیش از ۴۰ تمرینکننده محلی ما تصمیم گرفتند برای درخواست تجدیدنظر برای فالون گونگ به پکن بروند. حدود ساعت ۳ بعدازظهر روز بعد رسیدیم. بیش از ۱۰ هزار تمرینکننده از سراسر کشور را در خارج از دفتر استیناف شورای ایالتی دیدیم. در ساعت ۹ شب، نمایندگان تمرینکنندگان که برای گفتگو با مقامات دولتی به داخل دعوت شده بودند، خارج شدند و به ما گفتند که تمرینکنندگان دستگیرشده در تیانجین آزاد شدهاند. ما احساس میکردیم که این موضوع به طور عادلانه حل و فصل شده است، بنابراین همه ما پکن را به مقصد زادگاه خود ترک کردیم.
اما این پایان داستان نبود. در ۲۰ژوئیه۱۹۹۹، جیانگ زمین، رهبر وقت حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، کمپین سراسری را برای آزار و شکنجه فالون دافا راهاندازی کرد. بسیاری از هماهنگکنندگان در سراسر کشور در آن روز دستگیر شدند، ازجمله اولین کسی که در شهر ما فالون دافا را یاد گرفت. پس از اطلاع از دستگیری او، بیش از ۱۰۰ تمرینکننده محلی برای آزادی او به اداره پلیس رفتند. در حیاط اداره پلیس ایستادیم و دو نفر از ما برای صحبت با پلیس داخل شدند.
حوالی ساعت ۶ بعدازظهر، دیدیم که مدیران محل کار یا اعضای خانوادهمان به حیاط آمدند. سعی کردند ما را کشانکشان از محل دور کنند. لباسهای برخی از ما را پاره کردند، درحالیکه برخی دیگر آماج مشت یا لگد قرار گرفتند. بازوهایمان را به هم وصل کردیم تا مانع کشاندنمان شویم.
ساعت ۱۱ شب، دو اتوبوس بزرگ و چند خودروی پلیس توقف کردند. چند ده مأمور پلیس پیاده شدند و با باتوم شروع به کتکزدن ما کردند و دهها نفر از ما دستگیر شدند. کسانی که دستگیر نشدند در مقابل خودروهای پلیس صف کشیدند تا از دورکردن همتمرینکنندگان جلوگیری کنند. مأموران از خودروهایشان پیاده شدند و با باتومهایشان ما را متفرق کردند.
سفرهای بیشتر به پکن برای درخواست تجدیدنظر برای فالون دافا
در صبح روز ۲۱ژوئیه ۱۹۹۹، برخی از تمرینکنندگان محلی ما سفر به پکن را آغاز کردند، در آنجا بسیاری از تمرینکنندگان دیگر از سراسر شهرستان را دیدیم. نمیتوانستیم درک کنیم که چرا دولت چنین تمرین معنوی متحولکننده زندگی را که باعث بهبود سلامتی و صرفهجویی در هزینههای هنگفت پزشکی کشور شده است، منزوی کرده و مورد آزار و اذیت قرار میدهد. دادخواهیهای ما بر سر زبانها افتاد و بسیاری از ما دستگیر شدیم.
پس از آزادی و بازگشت به لیائونینگ، محل کار و کمیتههای محلی خیابان ما را تحت فشار قرار دادند تا بیانیههایی مبنی بر ایمانمان بنویسیم و قول دهیم که دیگر برای فالون دافا دادخواهی نکنیم. کسانی که از رعایت این قانون امتناع کردند از کار تعلیق یا مجبور به شرکت در جلسات آموزشی شدند. در محلهای کاری مختلف بلندگوهایی وجود داشت که اعلام میکرد کدام کارگران بهخاطر رفتن به پکن برای درخواست تجدیدنظر برای فالون دافا تنبیه شدهاند. از هر یک از ما تمرینکنندگان دو تعهد گرفته شد تا اگر تمرینکننده تحتنظارت آنها برای تجدیدنظر به پکن برود، جریمه شود یا کارش خاتمه یابد. همه ما فشار فوقالعادهای را احساس کردیم.
در ۲۰ اکتبر ۱۹۹۹، جیانگ، درحالیکه در سفرش به فرانسه با یک خبرنگار مصاحبه میکرد، گفت که فالون دافا یک فرقه است. ادعای بیاساس او با دستگیری تمرینکنندگان بیشتری در سراسر شهرستان دنبال شد. ما دوباره برای تجدید نظر به پکن رفتیم. تعدادی از ما دستگیر و بازداشت شدیم.
بیش از ۴۰ نفر از ما در اواخر دسامبر ۲۰۰۰ به پکن بازگشتیم و تمرینکنندگانی را از سایر نقاط کشور دیدیم. ما با هم کار کردیم تا مطالب اطلاعاتی درباره فالون دافا را توزیع کنیم و به مردم پکن کمک کنیم درک کنند که تبلیغات همه دروغ بوده است.
در ۲۳دسامبر۲۰۰۰ به میدان تیانآنمن رفتیم تا بنرهایی با مضمون «فالون دافا خوب است»، «فالون دافا فای راستین است» و «اعتبار فالون دافا را بازگردانید» را در معرض دید قرار دهیم. بسیاری از تمرینکنندگان از استانهای دیگر نیز آنجا بودند و ما فریاد میزدیم: «فالون دافا خوب است! فالون دافا فای راستین است!» بازدیدکنندگان برای تماشا ایستادند و پلیس بهسرعت ما را دستگیر کرد.
آن روز نزدیک به ۱۰۰۰ تمرینکننده در میدان تیانآنمن دستگیر شدند و همه ما را به اداره پلیس تیانآنمن بردند. برخی کتک خوردند و بهشدت کبود شدند، درحالیکه برخی موهایشان توسط پلیس کنده شد. ما سایر تمرینکنندگان را نمیشناختیم، اما همه احساس میکردیم که خانواده بزرگی از تزکیهکنندگان هستیم. فریاد میزدیم: «فالون دافا خوب است! فالون دافا فای راستین است!» یکی از تمرینکنندگان ناگهان با هیجان گفت: «ببینید! فالون!» به بالا نگاه کردیم و فالونهای رنگارنگی را دیدیم که در آسمان میچرخیدند. آنها مدتی باقی ماندند.
چون تعدادمان زیاد بود، پلیس ما را به جاهای مختلف پراکنده کرد. در روز سوم، هنوز چند صد نفر بودیم که حاضر به افشای ناممان نشدیم. پلیس گفت ما را به جایی میبرند. آنها چند اتوبوس بزرگ را فراخواندند که قبل از رسیدن به مکانی دورافتاده در شهرستان جی در استان هبی، بیش از دو ساعت درحال حرکت بودند. به بیرون نگاه کردیم و دیدیم که مأموران مسلح با اسلحه آماده برای شلیک ایستاده بودند. پلیس در اتوبوس از هر کدام از ما سؤال کرد که اهل کجا هستیم. ما از پاسخ به سؤال خودداری کردیم و همه به بیرون از اتوبوس رانده شدیم.
مجبورمان کردند آنجا روبهروی مأموران مسلح بایستیم. انگار قرار بود به ما شلیک کنند.
هر چند هیچ اتفاقی نیفتاد. مأموران پلیس سوار ماشینهایشان شد. یکی از مأموران گفت: «اکنون آزاد شدید. از کوه بالا نروید. فقط آن جاده را دنبال کنید و میتوانید از اینجا خارج شوید و به خانه بروید.»
یکی از تمرینکنندگان در حالیکه مأموران متوجه نبودند، بنری با مضمون «فالون دافا خوب است» را در پشت خودروی پلیس آویزان کرده بود. با دورشدن ماشین، بنر در باد به پرواز درآمد. همه ما خیلی خوشحال بودیم. با وجود اینکه سه روز به ما غذا ندادند، اما روحیه همه ما خوب بود.
پس از بازگشت، برخی دستگیر و به کار اجباری محکوم شدند، برخی به مراکز شستشوی مغزی فرستاده شدند و مجبور به پرداخت جریمه نقدی یا از کار تعلیق شدند. مادر یکی از تمرینکنندگان فرزندانش را به بازداشتگاه هدایت کرد و همه در مقابل تمرینکننده زانو زدند و به او التماس کردند که بیانیهای برای انکار فالون دافا بنویسد. درحالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، به مادرش کمک کرد تا بایستد و گفت: «پسرت کار بدی نکرده است. از چه چیزی توبه کنم؟» سپس مادرش فهمید و بدون اینکه بیشتر به او فشار بیاورد، با سایر فرزندانش از آنجا رفت.
بسیاری از ما نیز در زمان بازداشت شکنجه شدیم. بعد از آزادی با سوءتفاهم و فشار خانوادهها مواجه شدیم. همسر برخی از تمرینکنندگان آنها را طلاق دادند.
با وجود این، میدانستیم که در مسیری درست گام برمیداریم و ایمانمان تزلزلناپذیر باقی ماند. ما اغلب تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتیم و هدفمان از زندگی این است که به خود واقعی خود بازگردیم. با حمایت استاد و ایمانمان به دافا، آن دوران سخت را پشت سر گذاشتیم.
انتشار حقیقت
بهخاطر تبلیغات تهمتآمیز ح.ک.چ، بسیاری از مردم محلی علیه فالون دافا سوق داده شدند. ما بر مشکلات متعددی، ازجمله ازدستدادن شغل، غلبه کردیم تا از ابزارهای مختلف برای کمک به مردم برای درک دروغهای ح.ک.چ استفاده کنیم. برخی از ما مطالب اطلاعاتی را ارائه کردیم، برخی بنرها را نصب کردند و برخی با مردم رو در رو صحبت کردند.
برای تهیه مطالب، صرفهجویی و ذرهذره پول جمع کردیم. یکی از تمرینکنندگان سالخورده دیگر هیچ درآمدی نداشت، اما ۱۰۰ یوآن پول خرد به ما داد. بهحدی تحتتأثیر قرار گرفتم که اشکم سرازیر شد.قبلاً مطالبمان را از تمرینکنندگان در خارج از شهر میگرفتیم. بعداً تمرینکنندهای محلی گفت که ما باید مکانهای تولید مطالب خود را در خانه راهاندازی کنیم. کامپیوتر و چاپگر گرفتیم. پس از اینکه مطالب کافی تولید کردیم، شکل حمل و نقل خود را از دوچرخه، به موتور سیکلت، سهچرخه یا اتومبیل تغییر دادیم تا برای توزیع مطالب به مکانهای دورتر سفر کنیم.
پس از اینکه ح.ک.چ در ۲۳ژانویه۲۰۰۱ حادثه خودسوزی را در میدان تیانآنمن را ترتیب داد، ما زمان زیادی را صرف تولید شکلهای مختلف مطالب، از جمله بروشور، فایلهای صوتی، پوستر و ویدئو کردیم تا دروغهایی را مبنی بر اینکه این خودسوزیکنندگان تمرینکنندگان فالون دافا هستند، افشا کنیم. این مطالب را تقریباً در تمام خانوادههای شهر توزیع کردیم. برخی پس از خواندن مطالب به ما گفتند: «فالون دافا از طریق حادثه خودسوزی بد جلوه داده شد.» بنابراین آنها نگرش خود را درباره فالون دافا تغییر دادند.
در ۱۳مه۲۰۰۰ اولین روز جهانی فالون دافا اعلام شد. برای بزرگداشت این مناسبت خاص و کمک به تعداد بیشتری از مردم برای درک حقایق، تصمیم گرفتیم که بنرها را نصب و مطالب را به شکلهای دیگری از شب قبل توزیع کنیم. با فرا رسیدن غروب، هر یک از ما به مکانهای تعیینشده رفتیم تا بنرها را آویزان کنیم. در مجموع ۲۷۰ بنر با مضامین «فالون دافا خوب است»، «جهان به حقیقت، نیکخواهی، بردباری نیاز دارد» و «روز جهانی فالون دافا را جشن میگیریم» در همه جای شهر دیده میشد. روز بعد صدای آژیر پلیس را در اطراف شهر شنیدیم. یکی از ساکنان محلی گفت: «بنرهای فالون دافا همه جا هستند! چگونه میتوانید آن را سرکوب کنید؟!»
ترغیب مردم به ترک حزب
پس از انتشار نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و فروپاشی فرهنگ حزب کمونیست چین در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶، نسخههای متعددی از این دو کتاب را برای توزیع در شهر و روستاهای مجاورمان تولید کردیم. حتی چند نسخه را به سازمانهای دولتی تحویل دادیم. یکی از مقامات به ما گفت: «فالون دافا افراد بسیار با استعدادی دارد. آنها درباره ح.ک.چ آگاه شدهاند، و به نظر میرسد که حزب واقعاً از هم میپاشد!» چند نفر از مقامات این سه خروج را انجام دادند. (خروج از ح.ک.چ و دو سازمان وابسته به آن)
در بیش از بیست سال گذشته، دستکم صدها بار مطالبی را برای روشنگری حقیقت به هر خانواده در شهر تحویل دادیم. برخی از ما همچنین بهطور منظم با مردم درباره فالون دافا صحبت کردیم. حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از مردم شهر ما از ح.ک.چ و دو سازمان وابسته به آن خارج شدند.
تقویمهای فالون دافا یکی از مطالب محبوب است. در ابتدا، فقط موفق به ارائه چند صد تقویم شدیم. این تعداد بهتدریج هر سال به هزاران تقویم افزایش یافت. یک سال حتی ۷۰۰۰ تقویم توزیع کردیم. بسیاری از مردم ازجمله مدیران شرکت و کارگران یقه آبی با دیدن ما درخواست تقویم میکردند. بهمحض اینکه یک تمرینکننده کیسهای از تقویمها را به محل کارش میآورد، تقویمها در عرض چند ثانیه تمام میشد. دفتر دیگری یک تقویم و مطالبی دیگر را روی میز برای کارگران ارائه داد.
بسیاری از مردم، ازجمله رانندگان تاکسی، به توصیههای ما برای ازبرخواندن مکرر «فالون دافا خوب است» توجه کردند و نشانهای یادبود با پیامهای فالون دافا را حمل میکردند. آنها به نوبه خود برکت یافتند. چند کارگر پس از ریزش تخته سنگ در محل کارشان آسیبی ندیدند.
شهر ما بهطور کلی دارای اقتصادی پررونق نیز بود. زمانی که کشور وارد رکود شد، مشاغل در شهر ما هنوز هم میتوانستند حقوق کارگران خود را پرداخت کنند و به آنها پاداش بدهند. بسیاری از ساکنان شهر به ما گفتند: «چرا کسب و کار شما هنوز درحال رونق است درحالیکه همه جای کشور دچار رکود است؟»
شکایت از جیانگ زمین
در ژوئن۲۰۰۵، نزدیک به ۱۰۰ نفر از تمرینکنندگان محلی ما با استفاده از نام واقعی، علیه جیانگ زمین بهخاطر شروع آزار و اذیت شکایت کردند. همچنین درخواست حمایت عمومی کردیم و بیش از ۳۰۰۰ نفر از مردم محلی شکایات ما را امضا کردند. بعداً شکایاتمان را همراه با امضای حامیان به دادستانی و دادگاه عالی خلق ارائه کردیم.
هنگامی که پلیس و کارفرمایان ما را بهخاطر ثبت شکایت مورد آزار و اذیت قرار دادند، توضیح دادیم که به چه دلیل باید جیانگ را مسئول بدانیم. آنها فهمیدند و دیگر ما را اذیت نکردند.
من و تمرینکنندهای دیگر به شهر نزدیکی رفتیم تا به تمرینکنندگان در آنجا کمک کنیم شکایت خود را علیه جیانگ آماده کنند. خانم یانگ یک بار در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا نگهداری شد و در آنجا بهطرز وحشیانهای تحت آزار و شکنجه قرار گرفت. درنتیجه یک طرف بدنش خشک و سفت شده بود، در راهرفتن مشکل داشت و نمیتوانست واضح صحبت کند. وقتی به دیدن ما آمد، دیدیم دهانش کج شده و آب دهانش میریزد. او توانست تجربه شکنجهاش را برای ما بازگو کند. پس از جمعآوری شکایات او، با تعجب دیدیم که دیگر آب دهانش نمیریزد و حالت دهانش عادی شده است. وقتی محل را ترک میکرد بهخوبی راه میرفت.
همچنین نامههایی را به ادارات، مدارس، و سازمانهای قضایی در سراسر چین ارسال کردیم تا آزار و شکنجه فالون دافا توسط جیانگ را افشا کنیم.
هرگز از تلاشهای خود برای روشنگری حقیقت دست نکشیدیم
ما در سال ۲۰۱۲ شروع به استفاده از تلفن همراه برای تماس با مردم و پخش پیامهای خودکاری کردیم که آزار و شکنجه فالون دافا را افشا میکرد. حتی برخی از ما چند تلفن برای این پروژه گرفتیم تا با مردم در سراسر کشور تماس بگیریم.
علاوهبر این، همچنین مستقیماً تلفنی با مردم صحبت کردیم و ماجراهای متأثرکننده زیادی داشتیم. یک نفر گفت: «ح.ک.چ را ترک میکنم. فالون دافا خوب است.» شخص دیگری به تمرینکنندهای که با او صحبت میکرد گفت: «تو خیلی آدم مهربانی هستی. میتوانم احساس کنم که تماست واقعاً بهخاطر من بود. برایت آرامش و شادی آرزو میکنم.»
البته افرادی هم بودند که تلفنی به ما فحش میدادند. معمولاً بعداً تماس میگرفتیم و دوباره تلاش میکردیم. برخی تحت تأثیر صداقت و مهربانی ما قرار میگرفتند و با خروج از ح.ک.چ و دو سازمان وابسته به آن موافقت کردند.
همچنین به هم کمک و همدیگر را تشویق میکردیم. هر زمان که برخی از تمرینکنندگان دستگیر میشدند، بقیه ما خانوادههایشان را همراهی میکردیم تا به دنبال آزادی آنها باشیم. برخی از ما حتی در پرداخت هزینههای وکالت کمک میکردیم.
یک بار پنج تمرینکننده بهخاطر ایمانشان دستگیر و محاکمه شدند. هر پنج وکیل مدافع آنها را بیگناه اعلام کرده و اتهامات بیاساس علیه آنها را رد کردند. یکی از اعضای خانواده تمرینکننده پس از جلسه دادگاه گفت: «اکنون میدانم که تمرین فالون گونگ هرگز غیرقانونی نبوده است.»
اداره استان لیائونینگ یک مدرسه حقوقی در روستایی در حدود ۱۶ کیلومتری شهر ما راهاندازی کرد. مدرسه حقوقی درواقع یک مرکز شستشوی مغزی بود و حدود ۱۰۰۰ تمرینکننده در سراسر استان در یک مقطع زمانی ده سال در آنجا نگهداری میشدند. تمرینکنندگان محلی ما اغلب به آنجا میرفتند تا در نزدیکی آن افکار درست بفرستند.
وقتی پاندمی کووید-۱۹ برای اولین بار در شهر ووهان، استان هوبی شیوع پیدا کرد، تمرینکنندگان محلی ما تصمیم گرفتند قبل از اینکه همه چیز در استان ما قرنطینه شود، به سرعت مطالبی را توزیع کنیم تا به مردم بگوییم که چگونه ایمن بمانند. در طی یک هفته، شهرمان و تمام روستاهای همجوار را پوشش دادیم. همچنین شماره تلفن ساکنان ووهان را جمعآوری کردیم و با آنها تماس گرفتیم تا به آنها بگوییم که چگونه ایمن بمانند. ساکنان ووهان تحت تأثیر قرار گرفتند و بسیاری موافقت کردند که سه کنارهگیری را انجام دهند و عبارات فرخنده «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را بهطور مکرر ازبر بخوانند.
منطقه ما در دسامبر ۲۰۲۲، پس از اینکه ح.ک.چ بهطور ناگهانی اقدامات قرنطینه شدید خود را کنار گذاشت، موجی از همهگیری را تجربه کرد. بسیاری از مردم محلی آلوده شدند و ما دوباره مطالبی را توزیع کردیم که به مردم میگفت چگونه ایمن بمانند. برخی از ما نیز هر روز بیرون می رفتیم تا با مردم رو در رو صحبت کنیم. بعد از اینکه افراد محلی خود را پوشش دادیم، با فروشندگان خارج از شهر نیز صحبت کردیم. هر بار که ما را در بازارها میدیدند، می گفتند: «فالون دافا دوباره اینجاست تا برکت به ارمغان بیاورد.»
استاد اخیراً مقاله «انسان چگونه پدید آمد» را منتشر و بسیاری از اسرار آسمانی را در مقاله فاش کردند. امیدواریم افراد بیشتری بتوانند از این فرصت برای نجات استفاده کنند.
مدت ۲۳ سال گذشته هر یک از ما تمرینکنندگان در شهر دورافتادهمان را آبدیده کرده است. ما یک بدن شکستناپذیر هستیم. در سفرهای تزکیه دوره اصلاح فا از یکدیگر حمایت و همدیگر را تشویق میکنیم. در این راه با مشکلات، مصیبتها، اشتباهات و سردرگمی مواجه شدیم. این استاد مهربان بودند که جسم و روح ما را تطهیر و ما را به جلو هدایت کردند. به این افتخار میکنیم که مریدان دافای دوره اصلاح فا هستیم و از گام برداشتن در این مسیر پشیمان نیستیم. نجات مردم ما را غنی و بالغ میکند و برایمان شادی به ارمغان میآورد.
ماجراهای بسیار بیشتری درباره تمرینکنندگان محلی ما وجود دارد که نمیتوانیم در این مقاله بگنجانیم. میدانیم که ماجراهای مریدان دافا که به استاد در نجات موجودات ذیشعور کمک میکنند، باشکوه و گواه تاریخ است.
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همانطور که وبسایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری،برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.