(Minghui.org)

توسط شیائودو

(ادامه از قسمت اول)

بخش ششم: ابداع حروف چینی توسط کانگجیه

اگر هشت سه‌نگارۀ فوشی زبانی را تشکیل می‌دهد که خدایان برای صحبت با انسان‌ها از آن استفاده می‌کنند، پس ابداع نوشتار چینی توسط کانجیه زبانی را تشکیل می‌دهد که انسان‌ها‌ برای صحبت با انسان‌ها‌ی دیگر از آن استفاده می‌کنند. هر دو زبان از سرشت جهان سرچشمه می‌گیرند و هر کدام هدف خاص خود را انجام می‌دهند.

با سه‌نگاره، مردم می‌توانستند سیر پیشرفت طبیعت را بخوانند، اسرار آسمانی را روشن کنند، و طالع خوب یا بدبختی را پیش‌بینی کنند. مردم می‌توانستند در درون حروف، جوهر همه چیز در جهان را ببینند و معانی درونی آن‌ها را رمزگشایی کنند،  زیرا وقتی کانجیه هر ‌حرف را می‌ساخت، او هنگام تصمیم‌گیری درباره شکل هر حرف، ویژگی‌های اصلی آن چیزی را که معرف آن است در نظر می‌گرفت.

گفته می‌شود که کانجیه مورخ رسمی ‌امپراتور زرد و اهل شینژنگ در استان هنان بوده است. او به امپراتور زرد، خدمت می‌کرد، اولین نفر از پنج امپراتوری که پنج هزاره تمدن چین را پایه‌گذاری کرد. سلطنت امپراتور 100 سال، از حدود 2697 قبل از میلاد تا 2597 قبل از میلاد به طول انجامید.

امپراتور زرد

طبق افسانه، کانجیه با ظاهری شبیه به خدا به دنیا آمد و چهار چشم داشت. او از هر چهار چشم برای مشاهده انواع حیوانات و اشیا استفاده کرد و وظیفه داشت از مشاهداتش زبانی بسازد تا جایگزین سیستم ثبت اسناد دولتی شود که در آن زمان از طریق گره‌زدن انجام می‌دادند.

کانجیه

اما آنطور که داستان می‌گوید، کانجیه مدتی طول کشید تا بفهمد چگونه مأموریت محوله از سوی امپراتور زرد را تکمیل کند. در آغاز، مبارزه بسیار سختی بود و او نمی‌دانست از کجا شروع کند.

یک روز، در حالی که او در بالکن قدم می‌زد و به‌شدت به این فکر می‌کرد که چگونه زبان جدید خود را طراحی کند، ققنوسی بالای سرش پرواز کرد. چیزی را در منقار خود نگه داشته بود که آن را زیر پای کانجیه انداخت. کانجیه آن شی را برداشت و دید که روی آن اثر ناخن وجود دارد. او اثر ناخن را تشخیص نداد، بنابراین از یک شکارچی محلی سؤال کرد. شکارچی به کانجیه گفت که این اثر ناخن یک پی‌شیو است، یک جانور افسانه‌ای شبیه شیردال (عقاب‌شیر).

کانجیه تا حد زیادی از این تجربه الهام گرفت و با یادداشت ویژگی‌ها‌ی خاص همه چیزهایی که می‌توانست درک کند شروع به ابداع ‌حروف‌ کرد. او چیزها را بادقت و تفکر مشاهده می‌کرد و هدفش این بود که ماهیت درونی آنها را تشخیص دهد. طولی نکشید که او فهرستی طولانی از ‌‌حروف را برای نوشتن تهیه کرده بود. نسل‌های بعدی برای بزرگداشت کمک کانجیه به زبان چینی در  آن بالکن که او ققنوس را دید بنای یادبودی ساختند.

بنای یادبودی که به یاد محل ابداع حروف چینی توسط کانجیه ساخته شده است

وانگ آنشی (1012-1086 پس از میلاد)، شاعر، فیلسوف، کارمند دربار و اصلاح‌طلب مشهور در دوران سلسله سونگ، در مورد نوع مشاهده عمیق و متافیزیکی که توسط کانجیه در سفر به کوه بائوچان انجام ‌شد، اظهار داشت:

«قدیمی‌ها غالباً با تأمل در جهان- کوه‌ها و رودخانه‌ها، پوشش گیاهی، ماهی‌ها و گونه‌های حشرات، و همچنین پرندگان و جانوران، بینش‌هایی کسب می‌کردند. آنها قادر به انجام این کار بودند، زیرا هم به دنبال وسعت و هم عمق در محدودۀ مدیتیشن‌های خود بودند.»

کانجیه توانست از این نوع مشاهده برای ثبت «شکل» اصلی اشیا استفاده کند. او از طریق تدوین برداشت‌هایش از یک شی در زندگی روزمره شروع کرد، ویژگی‌های تعیین‌کننده یک شی را شناسایی و سپس شروع به کشیدن آن کرد و به این ترتیب اولین گروه از حروف چینی را ایجاد کرد: پیکتوگرام. برای مثال، ‌حرف ژوا  (爪) برای «پنجه» بسیار شبیه پای یک پرنده یا پنجه حیوان است. ‌حرف نیائو  (鳥) برای «پرنده» و چی (齒) برای «دندان» نیز از ظاهر اشیایی که معرف آنهاست الهام گرفته شده است.

سپس این پیکتوگرام‌ها با هم ترکیب می‌شوند تا ‌حروف ایدئوگرافیک (اندیش‌نگار) را تشکیل دهند، که تصاویر انتزاعی‌تری از مفاهیم را نشان می‌دهند که کمی کمتر واضح و صریح ‌هستند. به‌عنوان مثال، ‌حرف فِی  (飛)، به معنای «پرواز» یا «پرواز کردن»، از تصویر یک پرنده در حال پرواز در بالای ‌حرف شنگ (升)، به معنای «بلند شدن» تشکیل شده است.

حرف شی‌یو (休)به معنای «استراحت کردن» از دو جزء ساخته شده است: ریشه (بُن) رن که از حرف رن  人) (به معنای «شخص» گرفته شده است و حرف مو  (木) به معنای «چوب» یا «درخت». در این مورد، ‌حرف ایدئوگرافیک تصویر شخصی را ترسیم می‌کند که برای استراحت به درخت تکیه داده است، اما ‌حرف مو به‌عنوان ریشه (بُن) در بسیاری از حروف به معنای چوب استفاده می‌شود. بسیاری از ‌‌حروف مربوط به مبلمان حاوی ریشه مو هستند.

مثال دیگر از فعل، ‌حرف سای (采) به معنای «انتخاب کردن» است. از ‌ریشه ژوا (爪) در بالا تشکیل شده است، که نشان دهنده یک پنجه است، با ‌حرف مو(木) در پایین، نشان دهنده دستی است که برای چیدن میوه به سمت درخت دراز شده است.

از ‌حرفهای ایدئوگرافیک می‌توان برای بیان صفت و قید نیز استفاده کرد. ‌حرف جیان (尖) از ‌حرف شیائو

  (小) برای «کوچک» در بالای ‌حرف دا  (大) برای «بزرگ» ساخته شده است. قرار دادن ‌حرف بو    (不)، به معنی «نه»، در بالای ‌حرف ژنگ (正)، به معنای «درست» به شما ‌حرف وای (歪) به معنی «کج» را می‌دهد. وقتی یک جنگل، لین (林) به آتش کشیده می‌شود، هوا (火)، ‌حرف فِن (焚) را از آن دریافت می‌کنیم که به معنای «سوختن» است.

برخی از حروف ایدئوگرافیک نیز نشان‌دهنده اسم‌ها هستند، مانند ‌حرف شیان (仙) برای «جاودانه»، که دارای ‌ریشه رن  (人) برای «شخص» در سمت چپ و ‌حرف شان (山) برای «کوه» در سمت راست است. براساس این باور چینی که جاودانه‌ها‌ و خدایان دوست دارند در کوهستان زندگی کنند. بسیاری از مکان‌های خارق‌العاده در افسانه‌های چینی، مانند کوه کونلون، در بلندترین قله‌ها قرار دارند.

دسته سوم حروف چینی بر پایه‌ای است که توسط ایدئوگراف‌ها و تصویرنگاره‌ها، نویسه‌های مرکب آوایی‌معنایی، تنظیم شده است. این ‌نویسه‌ها از یک ‌حرف تشکیل شده‌اند که به تلفظ کلی ‌حرف کمک می‌کند، همراه با یک ‌ریشه که زمینه استفاده از آن را نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، ‌حرف لائو (姥)، به معنی «مادر بزرگ»، ‌ریشه برای نو (女) به معنای «زن» را در کنار ‌حرف لائو (老) قرار می‌دهد که به معنای «پیر» است. لائوی «پیر» (老) در لائوی «مادر بزرگ» (姥) به خوانندگان سرنخی می‌دهد که چگونه دومی ‌باید تلفظ شود.

‌‌نویسه‌های ابداع کانجیه

بسیاری از متون تاریخی چینی، کانجیه را ‌به‌عنوان مبدع سیستم نوشتاری چینی می‌شناسند و حتی بسیاری از آنها مراحل کار او را به تفصیل شرح می‌دهند. شواون جیه‌زی، یک فرهنگ لغت باستانی چینی، توسعه زبان چینی را اینگونه توصیف می‌کند:

«کانجیه برای اولین بار ‌‌حروف را بر اساس پیکتوگرام(تصویرنگاشت) ابداع کرد. اینها ون (文) نامیده می‌شدند. او بعداً ‌حرف‌های پیکتوفونتیک را ابداع کرد، که در آن شکل و صدا مکمل یکدیگر بودند. اینها را زی (字) می‌نامیدند. پیکتوگرام‌ها‌ ویژگی‌ها‌ی اصلی اشیاء را منعکس می‌کنند، در حالی که ‌‌حروف پیکتوفونتیک توانایی تکثیر داشتند و به زودی بر تعداد آنها افزوده شد. وقتی این ‌حروف‌ روی الوار بامبو نوشته می‌شوند، به آن کتاب می‌گویند.»

شونزی، یکی از سه کنفوسیوس کلاسیک به همراه کنفوسیوس و منسیوس، نیز در آثار خود درباره کانجیه نوشت. او در جیه‌بی که به «پرده‌برداری» ترجمه شده است، می‌گوید:

«خیلی‌ها‌ بوده‌اند که عاشق نوشتن هستند، اما شکل‌های ساخت کانجیه، خالق ‌‌حروف، صرفاً بی‌نظیر است، به این دلیل که کانجیه [در خلق ‌‌حروف] به وحدت ذهن دست یافته است.»

در واقع کانجیه برای ساخت ‌حروف ‌مانند مراحل مدیتیشن رفتار می‌کرد و سکون ذهن و خلوص نیت را در سراسر آن حفظ می‌کرد. هدف او این بود که سرشت واقعی همه اشیا، مکان‌ها و ایده‌های اطرافش را به تصویر بکشد، چه از طریق مطالعه شکل‌‌ها، جمع‌آوری صفات، تجربه احساسات مختلف یا آزمایش مفاهیم. این ‌حروف، که از طریق مشاهده بسیار دقیق او ساخته شده‌اند، سپس با تلفظ‌ها و کنایه مشخص ‌به‌خوبی ‌تنظیم می‌شوند تا این سرشت واقعی را زنده کنند.

از آنجایی که ‌حروف‌ کانجیه با سرشت واقعی همه چیز آغشته شده‌اند، به قانون اساسی جهان متصل هستند و یک ارتباط با موجودات الهی را حفظ می‌کنند.

کانجیه در ساخت ‌‌حروفش ساده‌ترین و مستقیم‌ترین مسیر را از معنا به زبان طی کرد. زبان چینی او شاید بهترین زبان در جهان برای بیان جوهر درونی پدیده‌ها و مصنوعات جهان باشد، و زبانی که شاید به بهترین وجه می‌تواند تفاوت‌های ظریف تجربیات انسانی را بیان کند. این واقعاً مروارید درخشانی است که داخل انبوه فرهنگ الهام گرفته از الهیات چین قرار دارد.

اما این فقط ‌‌حروف کانجیه نیست که منتقل شده‌اند. عمل مشاهدات آگاهانه او نیز الهام‌بخش سایر بخش‌ها‌ی فرهنگ چینی از جمله پزشکان طب چینی بوده است. پزشکان افسانه‌ای مانند لی شیژن، هوآ توا و بیان چه، مشاهدات کانجیه را به یک ابزار پزشکی قدرتمند تبدیل کرده‌اند.

لی شیژن (1518-1593 پس از میلاد) نویسنده خلاصه‌ای از ماتریا مدیکا، جامع‌ترین دایره‌المعارف پزشکی در تاریخ طب‌سنتی چین است. تکمیل این کار 27 سال طول کشید و در طی آن گیاهان، حیوانات و مواد معدنی مختلف را مشاهده کرد و تجربیات پزشکی خود را در مورد هر یک گردآوری کرد. بسیار شبیه کاری بود که کانجیه در مورد محیط اطرافش انجام داد.

گفته می‌شود که هوا توا و بیان چه از مشاهده ‌به‌عنوان یک ابزار تشخیصی استفاده کرده‌اند. آنها روالی را برای روند تشخیصی در طب سنتی چینی ایجاد کردند که قبل از اینکه پزشک از بیمار بخواهد علائمش را توصیف کند، با مطالعه چهره بیمار، احساس نبض او، ارزیابی بوی آن‌ها و ارزیابی رفتار آن‌ها شروع می‌شود. تصور این بود که از طریق این نوع مشاهده مدیتیشن‌وار بر شکل بیرونی بیمار، پزشکان می‌توانند علت درونی امراض بیمار را شرح دهند. این باور که شکل و روح - بیرونی و درونی - عمیقاً به هم مرتبط هستند، همان اصلی است که کانجیه برای به تصویر کشیدن سرشت واقعی اشیایی که مشاهده می‌کرد استفاده کرد.

مانند بسیاری دیگر از افسانه‌ها‌ی چینی، جنبه‌ای از تزکیه شخصی در داستان‌ها‌ی کانجیه و این پزشکان وجود داشت. مشاهدات مدیتیشن‌وار آنها راهی برای تکمیل ‌شخصیت آنها بود و در نهایت توانایی‌ها‌ی فوق‌طبیعی را برای آنها به ارمغان آورد.

طبق افسانه، هم این پزشکان و هم کانجیه توانایی دیدن از طریق چشم سوم یا «چشم آسمانی» را داشتند و می‌توانستند چیزهایی فراتر از واقعیت ما را ببینند. اینگونه بود که هوا توا و بیان چه ‌توانستند حتی بدون دست زدن به بیمار به درستی آن را تشخیص دهند و اینگونه بود که کانجیه توانست ماهیت جهان را از طریق چند خط ساده نشان دهد.

بخش هفتم: استفاده معاصر از حروف چینی

حروف چینی امروزی نتیجه تکامل و بلوغ مداوم در یک دوره زمانی طولانی است. گفته می‌شود که قدیمی‌ترین نمونه شناخته شده حروف چینی از کانجیه شو، یا یک قطعه افسانه‌ای از نوشته اصلی کانجیه آمده است.

پس از کانجیه شو، محققان توسعه نوشتار چینی را به پنج مرحله طبقه‌بندی کرده‌اند: خط سلسله شانگ، خط استخوان اوراکل، خط برنزی، خط مهر کوچک در سلسله چین، و در نهایت به حروف چینی سنتی - همان‌هایی که هنوز در تایوان و هنگ کنگ تا به امروز استفاده می‌شود.

در طول این تکامل، ‌‌حروف از گرد و کشیده به مربع و زاویه‌دار تبدیل شدند. ‌حرف‌هایی که امروزه می‌بینیم، که کاملاً در مربع‌ها قرار می‌گیرند، معمولاً در سلسله‌ ها‌ن قلم‌سازی شده‌اند.

حدود 5 هزار حرف چینی رایج در واژگان امروزی وجود دارد. فرهنگ لغت کانگشی که امروزه به‌طور گسترده معتبرترین فرهنگ لغت چینی به حساب می‌آید، دارای بیش از 47 هزار ‌حرف است. این کتاب که در سال 1716 در زمان امپراتور کانگشی از سلسله چینگ منتشر شد، گواهی بر پویایی و ماندگاری زبان چینی است. در سه قرن پس از انتشار این فرهنگ لغت، زبان باید به‌طور قابل توجهی گسترش یافته تا مجموعه‌ای از فناوری‌ها‌ و ایدئولوژی‌ها‌ی جدید را پوشش دهد. اما همان ‌حرف‌ها و معانی استفاده شده توسط چینی‌زبان‌های امروزی هنوز هم در فرهنگ لغت کانگشی یافت می‌شود. به‌رغم اینکه باید برای تطبیق با این مفاهیم جدید رشد کند، اندازه زبان چینی در واقع از نظر تعداد ‌حروف استفاده شده کوچک شد.

این پدیده عجیب به‌دلیل نحوه ترکیب حروف چینی است. هر نویسه چینی یک مفهوم یا شی را نشان می‌دهد، اما دو یا چند نویسه را می‌توان ترکیب کرد تا کلماتی را تشکیل دهد که مفاهیم یا اشیای دیگر را نشان می‌دهد. ‌به‌عنوان مثال، ‌حرف دیان (電) به معنای «الکتریسیته» و ‌حرف هوا (話) به معنای «تکلم» را می‌توان ترکیب کرد و کلمه دیانهوا  (電話) به‌ معنای «تلفن» را ساخت.

بنابراین این بدان معناست که حتی با تنها 5 هزار ‌حرف، ما می‌توانیم 5 هزار چیز را تعریف کنیم. و آن 5 هزار ‌حرف می‌توانند بیش از 24 میلیون جایگشت دو حرفی ایجاد کنند. اگرچه هر جایگشتی یک کلمه چینی معتبر نیست، اما این محاسبه ایده‌ای از ظرفیت ذخیره‌سازی بی‌حد و حصر زبان چینی به دست می‌دهد، به‌خصوص وقتی کلمات سه‌حرفی، کلمات چهارحرفی و غیره در نظر گرفته شوند. به دلیل این توانایی قابل‌توجه برای ذخیره معنا، بسیاری از زبان‌شناسان، چینی را یکی از دقیق‌ترین زبان‌ها‌ در واژه می‌دانند، اگر دقیق‌ترین زبان نباشد.

اگرچه چینی گفتاری همیشه گویش‌ها‌ی متنوعی داشته است، چینی نوشتاری به دو دسته کلی تقسیم می‌شود: چینی نوشتاری بومی‌ و چینی کلاسیک. امروزه، مردم عمدتاً از قالب نوشتاری بومی ‌هم در محیط‌های رسمی ‌و هم غیررسمی ‌استفاده می‌کنند، چینی کلاسیک بیشتر ‌به‌عنوان یک شکل هنری در نظر گرفته می‌شود.

اما در چین امپراتوری، استاندارد متون رسمی، چینی کلاسیک ‌بود. این زبان مختصرتر از چینی ‌نوشتاری بومی است، و امکان آرایه گسترده‌تری از بازی کلمات و ابزارهای فصیحانه را فراهم می‌کند. به‌دلیل صرفه‌جویی در استفاده از ‌حروف، قافیه، تضاد، قیاس و نماد به‌راحتی می‌توانند به زبان راه پیدا کنند، که لایه‌ها‌یی از مفهوم را اضافه می‌کند که به چینی کلاسیک کیفیت فوق‌العاده گویا و عمیقی می‌دهد.

این فشردگی معنا توسط ماهیت واژه‌نگاری زبان چینی به دست می‌آید، که در آن یک کلمه علاوه بر بیان تلفظش، هر ‌حرف نیز نمایانگر یک ایده، شی یا موقعیت به خودی خود است. از طریق توانایی زبان در شکل دادن به افکار، این عادت به حجم زیاد صحبت با استفاده از کلمات بسیار کم، تمایل به برقراری ارتباط از طریق معنای درونی و حساسیت به معانی ناگفته را القا کرده است.

با داشتن یک تصویر برای به‌خاطر سپردن هر ‌حرف، بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند که زبان چینی برای خواندن و نوشتن زبان دشواری است. اگرچه ممکن است به‌خاطر سپردن حروف برای زبان‌آموزی که از زبان دیگری استفاده می‌کند دشوار باشد، اما تعداد حروفی که واقعاً برای ارتباطات روزمره مورد نیاز است، فقط حدود 3000 تا 4000 ‌حرف است. تا زمانی که فرد بر این چالش اولیه غلبه کند، همانطور که زبان‌آموز با زبان چینی بیشتر و بیشتر در زندگی روزمره تعامل دارد، بقیه چیزها را می‌توان به‌تدریج کسب کرد.

ماهیت تصویری حروف چینی باعث پیدایش هنرهای خوشنویسی و نقاشی‌خط چینی نیز شد. در واقع، بسیاری از چینی‌ها بر این باورند که دست‌خط چینی یک فرد نشان‌دهنده وجود درونی آن فرد است، حتی طبق ضرب‌المثل قدیمی ‌چینی: «نوشته همیشه آینه نویسنده است.» به این ترتیب تعریف کردن از کسی در مورد دستخط چینیِ او تمجید غیرمستقیم از ‌شخصیت اوست، بنابراین بسیاری از چینی‌ها‌ عادت دارند که خوشنویسی یا دست‌خط را بر اساس احساس درونی آن ارزیابی کنند.

بر همین اساس، مردم چین نیز بر این باورند که تمرین خوشنویسی می‌تواند به اصلاح ‌شخصیت کمک کند. این باور باعث ایجاد سبک‌ها‌ی مختلف خوشنویسی می‌شود که هر کدام معیارهای زیبایی‌شناسی خاص خود را دارند تا به افراد کمک کند تا دستخط خود را کامل کنند.

‌به‌عنوان مثال، متن اداری یا لیشو، در مورد تکنیک «سرِ کرم ابریشم و دُم پرستو» بسیار خاص است - به این معنی که ضربات قلم باید با فشار سنگین شروع شود و با فشار سبک پایان یابد. این تکنیک از انعطاف‌پذیری قلم‌موی خوشنویسی چینی برای تعدیل نازکی و ضخامت ضربه‌ها استفاده کامل می‌کند. ‌حروفی که به این سبک نوشته می‌شوند، پهن‌تر از قدشان هستند، با ضربات افقی ضخیم‌تر و ضربات عمودی نازک‌تر.

متن عادی یا کایشو نوع دیگری از خط خوشنویسی است. در حالی که خط اداری در سلسله‌ها‌ن (202 قبل از میلاد تا 220 پس از میلاد) محبوب‌ترین خط بود، خط عادی پس از انحلال‌ ها‌ن محبوبیت پیدا کرد و از آن زمان ‌به‌عنوان استاندارد شناخته می‌شود. این سومین سبک محبوب تایپوگرافی چینی امروزی پس از سبک مینگ و گوتیک است که منحصراً برای متون تولید شده توسط رایانه استفاده می‌شود.

در مقایسه با خط نوشتاری، ‌حروف خط عادی شکل مربعی بیشتری دارند، و تنوع کمتری در ضخامت ضربه دارند. به جای متقارن بودن در امتداد محور عمودی مانند ‌حرفهای اداری، نویسه‌های خط عادی بر نسبت‌های نسبی هر ضربه در رابطه با ضربات دیگر تأکید می‌کنند تا تعادل حاصل شود.

نمونه‌ای از متن عادی

بخش هشتم: چگونه ساده‌سازی روح زبان چینی را ربود

حتی از زمانی که حزب کمونیست چین (ح‌.ک.چ) در سال 1949 به قدرت رسید، تلاش کرده است تا هر جنبه‌ای از جامعه چین را که بتواند با ایدئولوژی مارکسیستی‌اش رقابت کند، از بین ببرد. البته این امر شامل آداب و رسوم سنتی مردم چین، همراه با معنویت است که تقریباً در تمام جنبه‌ها‌ی جامعه چین نفوذ کرده است.

و زبان چینی، که در سال 1949 موجود بود، حاوی این ارزش‌ها‌ی فرهنگی سنتی بسیار زیاد بود. طبیعتاً یکی از اولین اهداف ح‌.ک.‌چ شد.

مائو تسه تونگ به پیروی از الگوی جوزف استالین در اتحاد جماهیر شوروی، «کمیته تحقیقات اصلاح زبان چین» را در سال 1952 تأسیس کرد. در دسامبر 1954، کمیته دیگر فقط «در حال تحقیق» در مورد اصلاحات زبانی نبود. این کمیته به‌منظور آمادگی برای اجرای وظایف خود، «کمیته اصلاح زبان چین» نام گرفت. یک ماه بعد، در ژانویه 1955، کمیته پیش‌نویس «طرح ساده‌سازی ‌حرف چینی» را منتشر کرد. در فوریه همان سال، شورای ایالتی «کمیته بکارگیری طرح ساده‌سازی نویسه‌های چینی» را تأسیس کرد و شروع به رواج نسخه جدید چینی «ساده‌شده» خود در سرتاسر سرزمین اصلی چین کرد.

این حروف چینی ساده شده مفاهیم اولیه خود را از دست دادند، و هنوز هم تا به امروز توسط بسیاری از مردم چین در سراسر جهان مورد انتقاد قرار می‌گیرند. برخی حتی برای نشان دادن مشکل این ‌حرف‌های ساده‌شده، مانند متن زیر، واژه‌های با تلفظ دشوار و قافیه‌هایی در رسانه‌های اجتماعی ساخته‌اند:

«تولید بدون تولد: نمی‌بینید که هیچ چیز ساخته نمی‌شود!عشق بدون قلب با نفرت تفاوتی ندارد.چگونه می‌توان کسی را که نمی‌بینیم گرامی‌ بداریم؟در چاه شیرجه بزنید و متوجه می‌شوید که ما منحرف شده‌ایم.»

خط اول به ‌حرف چان (產) اشاره دارد، به معنی «تولید کردن»، که در اصل حاوی ‌حرف شنگ (生) به معنای «تولد» است، که در زیر یک جزء، نشان‌دهنده یک شخص است، که تصویر یک فرد در حال زایمان را تداعی می‌کند. نسخه ساده شده چان (产) ‌حرف شنگ را حذف می‌کند، که تصویر شخصی را باقی می‌گذارد که اصلاً چیزی تولید نمی‌کند.

خط دوم در مورد ‌حرف آی (愛) به معنای «عشق» است. در مرکز ‌حرف، ‌حرف شین (心) قرار دارد که به معنای «قلب» است. ‌حرف ساده‌شده آی (爱) حرف شین را حذف می‌کند، که دلالت بر رابطه‌ای پوچ و بدون جوهره دارد ، زیرا چگونه قرار است کسی بدون قلب دوست داشته باشد؟

خط سوم از ‌حرف چین (親) به معنای «عزیزان» صحبت می‌کند. سمت راست این ‌حرف حاوی ‌حرف جیان (見) است که به معنای «دیدن» است، به این معنی که عزیزان شما افرادی بودند که اغلب می‌دیدید. وقتی این ‌حرف چین ساده شد (亲)، تمام سمت راست ‌حرف اصلی خارج شد و به این پیشنهاد جالب منجر شد که اصلاً نباید عزیزان خود را ببینید.

خط پایانی به یکی از نمونه‌های فاحش‌تر اشاره می‌کند که چگونه ساده‌سازی ‌حرف معانی زبان چینی را تحریف کرد. ‌حرف جین (進) به معنای «ورود» یا «به جلو رفتن» است و در اصل دارای ‌ریشه برای حمل و نقل در کنار یک جزء مبتنی بر ‌حرف جیا (佳) بود که به معنای «خوب» است. این نشان می‌دهد که با حرکت رو به جلو، به سمت وضعیت بهتری پیش می‌رویم.

اما نسخه ساده‌شده جین (进) جای ‌حرف جیا با ‌حرف جینگ (井)، که به معنای «چاه» است، جایگزین می‌شود. نیازی به گفتن نیست که تصویر حرکت رو به جلو ‌به‌عنوان پیشروی به سمت یک بن‌بست شناخته شده در میان بسیاری از چینی‌ها‌ محبوب نیست. بسیاری دیگر این ‌حرف را کمی ‌کنایه‌آمیز تفسیر می‌کنند: در تلاش برای «پیشرفت» چین، ح.‌ک‌.چ در واقع با فاصله گرفتن از سنت‌ها و فرهنگی که چین را یکپارچه نگه داشته است، به سمت نابودی خود پیش می‌رود.

در واقع، وقتی به کل روند طراحی زبان چینی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این زبان با افسانه‌های پشت مفهوم چینی ارتباط عمیقاً عجین شده است، به‌طوری که در بخش‌های خاصی مرز بین تاریخ و افسانه تقریباً وجود ندارد و تقریباً در تمام جنبه‌های زبان چینی و ارتباطات، جریان مخفی ظریف و در عین حال قوی فرهنگ معنوی چین است که بر این باور استوار است که هماهنگی ‌حرف خود با قانون جهان راهی به سوی الهیات است. این فرهنگ به مردم چین برای هزاران سال کمک کرده است تا روابط هماهنگ با یکدیگر را حفظ کنند و اختلافات اجتماعی را حل کنند.

اما ح‌.ک.‌چ، با الحادش که توسط دولت اعمال می‌شود، قاطعانه وجود الهیات را انکار می‌کند- چه رسد به هر نوع قانون جهانی. ایمان آن به داروینیسم اجتماعی باعث شده است که مردم چین را در یک مسابقه اخلاقی به پایین هدایت کند. این کشور تلاش می‌کند تا محیط طبیعی را تحت فرمان خود قرار دهد و بی‌رحمانه جنگل‌ها‌ و آب‌ها‌ی چین را در قربانگاه توسعه اقتصادی قربانی می‌کند. این کشور به افرادی که دوست ندارد حمله می‌کند و آنها را می‌کشد، حتی در میان صفوف خود، و بیشتر مانند مافیا بر کشور حکومت می‌کنند تا یک حزب سیاسی.

وقتی تمرین معنوی فالون گونگ در چین ظاهر شد و مردم چین را دوباره با ریشه‌های الهی‌شان پیوند داد، ح‌.ک.‌چ آن را تهدیدی برای خودش دید که باید خردش می‌کرد. برای انجام این کار، ارزش‌های حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را که توسط این تمرین حمایت می‌شود - ارزش‌های همسو با قوانین جهانی - هتک حرمت کرد و مردم چین را به مخالفت با این ارزش‌ها از طریق بدرفتاری با تمرین‌کنندگان فالون گونگ سوق داد.

این تمرین‌کنندگان نه تنها مورد توهین قرار می‌گیرند و بیگانه محسوب می‌شوند، بلکه به ناحق دستگیر و شکنجه و حتی بسیاری قربانی برداشت اجباری اعضای بدن می‌شوند. این جنایات دولت علیه بشریت راه را برای گسترش بیش از پیش نادرستی، نفرت و جنگ‌طلبی در جامعه چین هموار کرده است و مردم چین را به ورطه اخلاقی سوق داده است.

درست مانند اینکه چگونه نابودی جین سنتی چینی، آینده‌ای درخشان را به عذابی اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرد، تخریب ارزش‌ها‌ی سنتی چین توسط ح.ک.چ، ملتی را که زمانی باشکوه بود به جولانگاه جنایت و بدبختی تبدیل کرد. مردم و نخبگان هر دو تحت‌تأثیر این بی‌اخلاقی رنج می‌برند: مردم از سیاست‌ها‌ی یک رژیم بی‌عاطفه و نخبگان از جنگ‌ها‌ی مداوم قدرت و خیانت‌ها‌ی درون سازمان ح.ک.چ.

در چین امروزی، افسانه خلقت چینی کمتر از یک افسانه است. اما شاید دقیقاً در چنین زمانی است که مردم چین می‌توانستند از خرد اجدادی بهره ببرند- از بهترین چیزهایی که این افراد باستانی سعی در انتقال آنها داشتند، از دانشی که امیدوار بودند فرزندان و اعقاب خود را در امان نگه دارند.

و برای بقیه ما، شاید داستان چین اشاره‌ای به مروری بر زبان، سنت‌ها و ارزش‌هایی باشد که اجدادمان برای ما به جای گذاشته‌اند. شاید جهان همیشه سعی کرده است با ما صحبت کند، درست همانطور که چینی‌ها‌ی باستان معتقد بودند، و فقط موضوع این است که ما گوش می‌کنیم یا نه.

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همان‌طور که وب‌سایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.