(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای جنوب ایالات متحده در 27اوت2023 در هیوستون (تگزاس) برگزار شد. پانزده تمرین‌کننده این مسئله را به اشتراک گذاشتند که چگونه تمرین فالون دافا برایشان سودمند بوده و به آن‌ها انگیزه داده تا به دیگران کمک کنند.

تمرین‌کنندگان از آرکانزاس، اوکلاهاما، لوئیزیانا، آریزونا، تگزاس و سایر ایالت‌ها در این رویداد شرکت کردند. قبل از شروع کنفرانس، مجری از سال 1996 یاد کرد که بنیانگذار فالون دافا، آقای لی هنگجی از این شهر بازدید کردند و امید را برای این منطقه به ارمغان آوردند.

تمرین‌کننده‌ای در طول کنفرانس تبادل تجربۀ تزکیه فالون دافا در جنوب ایالات متحده، درباره تجربه‌اش صحبت می‌کند.

بهبود روابط خانوادگی

خانم ژانگ سه سال پیش به ایالات متحده آمد. او گفت در دوره کودکی‌اش، والدینش اغلب با هم بحث‌وجدل می‌کردند. به همین دلیل او خودخواه و لجباز بود و افکار منفی زیادی داشت. پس از ازدواج، او و شوهرش نیز دچار تعارضاتی شدند که خانواده‌شان را در آستانه طلاق قرار داد.

یک روز در سال 2020، خانم ژانگ در یک ویدئوی آنلاین درمورد یک پیشگویی باستانی شنید حاکی از اینکه حکیمی از شرق خواهد آمد. او استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) را به یاد آورد و شروع به گوش دادن به فایل‌های صوتی سخنرانی‌های ایشان در گوانگژو (چین) کرد. خانم ژانگ درباره آن روزها گفت: «هر چیزی که استاد می‌گفتند خیلی خوب بود. بارها به سخنرانی‌ها گوش دادم. آنچه استاد می‌گفتند بسیار صمیمانه و نیک‌خواهانه بود و هر کلمه در ذهنم نقش می‌بست. وقتی مجسمه بودای استاد را در ویدئو دیدم، اشک‌هایم سرازیر شدند، قبلاً چنین احساسی نداشتم.»

او قبل از شروع تمرین دافا، مشکل گردن داشت. تمام ماهیچه‌های گردنش سفت بود و سرگیجه داشت و نمی‌توانست بخوابد. پس از پیوستن به تمرین گروهی برای اولین بار، به‌خاطر ازبین رفتن سفتی عضلانی‌اش شوکه شد. احساس می‌کرد ده‌ها سال القای افکار الحادیِ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) از بین رفته است.

اصول فالون دافا آنقدر عمیق بود که خانم ژانگ احساس می‌کرد از رؤیایی بیدار شده است. او گفت: «این فرصت را بسیار گرامی می‌داشتم و از خودم می‌پرسیدم که چرا زودتر با فالون دافا آشنا نشدم. این تمرین بسیار خوب است و واقعاً از استاد لی سپاسگزارم.» او توضیح داد: «برنامه کاری من انعطاف‌پذیر است. برای مطالعه آموزه‌های فالون دافا و انجام تمرین‌ها وقت دارم.» وی گفت که گرچه در شبانه‌روز فقط چهار یا پنج ساعت می‌خوابد، همیشه پرانرژی است.

خانم ژانگ وقتی خواند که استاد در سخنرانی‌های مختلف به ازبر کردن آموزه‌های فالون دافا اشاره کرده‌اند، شروع به ازبر کردن جوآن فالون کرد. ازبر کردن این کتاب برای بار اول، بیش از یک سال طول کشید، اما بار دوم فقط شش ماه طول کشید. خانم ژانگ درحالی‌که جوآن فالون را برای سومین بار ازبر می‌کرد، گفت که این کتاب به او کمک کرده خود را به‌طور کامل جذب اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری کند.

او اظهار کرد که آموزه‌های فالون دافا همچنین به او کمک کرد که بفهمد هر چیزی به‌دلیلی رخ می‌دهد. او افزود: «اگر پدرم هنوز زنده بود، از او تشکر می‌کردم که مرا بزرگ کرد و بابت حرف‌های منفی‌ای که در جوانی به او گفتم، عذرخواهی می‌کردم.» او یاد گرفت که به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون دافا با خودش سخت‌گیر باشد و درعین‌حال نسبت به دیگران نیکخواه و بخشنده باشد. درنتیجه محیط خانوادگی‌اش بهتر شد و همه در هماهنگی زندگی می‌کنند.

نجات گردشگران چینی در ویتنام

یان نگوین از ویتنام در سال 2016 تمرین فالون دافا را شروع کرد. او پس از مطالعه تمام سخنرانی‌های استاد لی در عرض سه ماه، به اهمیت گفتن حقایق فالون دافا به مردم پی برد. ازآنجاکه زادگاهش در ویتنام یک جاذبه گردشگری محبوب است، تمایل داشت درباره فالون دافا به گردشگران چینی بگوید.

یک ماه بعد، شغل نگوین به‌طرز معجزه‌آسایی تغییر کرد. او گفت: «در آن زمان، دو انتخاب داشتم: رهبری تیمی متشکل از 1000 نفر یا گرفتن سمتی در زادگاهم که شرکتم در آنجا هفت پروژه املاک و مستغلات داشت.» نگوین با یادآوری آرزوی خود برای روشنگری حقیقت برای مردم چین، به زادگاهش در ویتنام بازگشت.

در ابتدا فقط می‌توانست به زبان چینی بسیار ساده صحبت کند، مانند «این برای شماست» یا «امیدوارم که در امان باشید». درحالی‌که خودش زبان چینی را مطالعه می‌کرد، یک معلم خصوصی نیز استخدام کرد. نگوین به‌سرعت زبان چینی را یاد گرفت و مطالبی را نیز از محتوای مینگهویی ازبر کرد که برای صحبت با گردشگران چینی قابل‌استفاده است.

هوا چه آفتابی بود و چه بارانی، نگوین حتی یک روز را هم تلف نمی‌کرد. درحالی‌که منتظر گردشگران بود، هنگ یین (مجموعه اشعار استاد لی) و «درباره دافا» را می‌خواند یا زبان چینی را تمرین می‌کرد، اما آسان نبود. یک روز ده‌ها گردشگر چینی درحالی‌که سرود حزب کمونیست چین (ح‌.ک‌.چ) را می‌خواندند، او را احاطه کردند و به او خندیدند، اما نگوین مضطرب نشد و به صحبتش ادامه داد. احساس می‌کرد که استاد لی در کنارش هستند و کمکش می‌کنند. درحالی‌که به صحبتش ادامه می‌داد، نگران بود که این گردشگران تحت تأثیر دروغ‌های ح‌.ک‌.چ گمراه شده باشند. درنهایت گردشگران چینی ساکت شدند.

برخی از راهنمایان تور او را تهدید به ضرب‌وشتم می‌کردند. برخی گردشگران مطالبی را که نگوین به آن‌ها می‌داد روی زمین پرت می‌کردند یا به صورتش تف می‌انداختند. وقتی چنین چیزی رخ می‌داد، به‌جای اینکه نگوین و سایر تمرین‌کنندگان مقابله‌به‌مثل کنند، به درون نگاه می‌کردند تا ببینند چگونه می‌توانند بهتر عمل کنند. با گذشت زمان، راهنمایان تور مؤدب شدند و نگرش گردشگران نیز تغییر کرد.

اتوبوس‌های تور نیز منتظر می‌ماندند تا تمرین‌کنندگان صحبت درباره فالون دافا را تمام کنند. برخی از گردشگران درحین حرکت اتوبوس‌ها دست تکان می‌دادند و فریاد می‌زدند: «فالون دافا خوب است» یا به استاد لی سلام می‌رساندند.

نگوین احساس می‌کرد که استاد لی نظم و ترتیبی داده‌اند تا چینی‌های بیشتر و بیشتری به ویتنام سفر کنند و به این ترتیب حقایق دافا را بشنوند. بدون توجه به اینکه او کجا می‌رود، همیشه گردشگران چینی زیادی وجود دارند. انگار در چین زندگی می‌کند. او با آن‌ها خوب رفتار می‌کند و با آن‌ها دوست می‌شود. برخی ارتباط خود را با نگوین حفظ کرده‌اند.

او گفت که گرچه هر روز مشغول است، اما زندگی‌اش پربار و شاد است. هر روز تجربیات معجزه‌آسایی دارد و همیشه وقتی با مشکل مواجه می‌شود، دافا به او خرد می‌بخشد. گاهی وقتی جوآن فالون را می‌خواند، می‌گوید بدنش مانند کوهی غول‌پیکر است. او گفت: «یک روز پس از صحبت با گردشگران چینی، وقتی به خانه رسیدم، 10 دقیقه چرت زدم. احساس کردم بدنم به بزرگی یک کوه است. همچنین احساس کردم شانه‌ام سنگین شده است؛ احتمالاً به‌دلیل مسئولیت‌هایی که بر دوشم است.»

معلم مدرسه دولتی

خانم گو به‌عنوان معلم مدرسه دولتی گفت که جلسه منطقه‌ای ماهانه مدرسه بستری برای اوست که درباره فالون دافا صحبت کند. شرکت‌کنندگان در این جلسه، شامل والدین، ساکنان محلی و دانش‌آموزان هستند.

گو اغلب با استفاده از موضوعاتی که والدین نگرانش بودند، فالون دافا را معرفی می‌کرد. وقتی نظرات چپ بر هیئت مدیره حاکم شد، او تأکید کرد که مدرسه مکانی برای کودکان، به‌منظور یادگیری دانش و مهارت است. او از دیدگاه فرهنگ سنتی چین، درباره اینکه چگونه شهوت می‌تواند فرد را نابود کند صحبت کرد. همچنین به شواهدی علمی اشاره کرد که نشان می‌دهند کتاب‌ها و ویدئوهای مرتبط با رابطه جنسی بر رشد مغز تأثیر منفی می‌گذارند. بسیاری از مخاطبان از تلاش‌های او برای جلوگیری از نمایش محتوای نامناسب در محوطه مدرسه حمایت کردند.

ازآنجاکه نظرات چپ همچنان بر مردم در هر سنی تأثیر می‌گذاشت، گو تصمیم گرفت ازطریق مستند «بهار ابدی» به آن‌ها بگوید که چگونه آزادی عقیده در چین سرکوب می‌شود. گو هنگام پخش این فیلم در جلسه منطقه‌ای ماهانه مدرسه توضیح داد که چگونه ح‌.ک‌.چ سیستم‌های باوری مانند فالون دافا در چین را همراه با اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری‌اش سرکوب می‌کند.

گو با نگاهی به زندگی خود سپاسگزار است که در خانواده‌ای با فرهنگ سنتی چینی بزرگ شد و در ایالات متحده تحصیل کرد و همه این‌ها کمکش کرد تا درباره دافا به مردم بگوید و مأموریت خود را به‌عنوان یک مرید دافا به انجام برساند. او گفت: «شغل من معلمی در مدرسه است، اما همچنین با افراد زیادی، دانش‌آموزان، والدینشان، سایر معلمان، خانواده‌ام، دوستان، همسایگان و سایر اعضای جامعه تعامل دارم. همه این‌ها برایم فرصت‌هایی است تا از اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری پیروی کنم و به به‌طور مثبتی به دیگران الهام ببخشم. این نیز روندی برای اعتباربخشی به فاست.»

خانواده‌ای متشکل از سه نسل

سه نسل از خانواده اسمایلز فالون دافا را تمرین می‌کنند. مادربزرگ پاتریشیا اسمایلز درمورد رها کردن وابستگی‌هایی مانند رقابت‌جویی و حسادت درحین تعامل با سایر تمرین کنندگان صحبت کرد.

تمرین‌کننده‌ای اخیراً نزد این خانواده نقل‌مکان کرده است. او شغلی ندارد و اغلب بیرون می‌رود تا با ساکنان محله درباره دافا صحبت کند. پاتریشیا شش روز در هفته از راه دور برای رسانه‌های خبری کار می‌کند. بنابراین با مشاهده برنامه انعطاف‌پذیر این تمرین‌کننده، احساس عدم تعادل کرد و متوجه شد که وابستگی‌هایش به رقابت‌جویی و حسادت آشکار شده است.

یک روز وقتی پاتریشیا بخش مربوط به حسادت را در جوآن فالون می‌خواند، ناگهان متوجه شباهتش به راهب اعظم شد که در این سخنرانی به آن اشاره شده و درنتیجه شوکه شد. او گفت: «از استاد کمک خواستم تا بتوانم از شر چنین افکار منفی‌ای خلاص شوم. وقتی تمرینات را بعداً در آن روز انجام دادم، احساس نیک‌خواهی کردم و می‌دانستم که باید با آن تمرین‌کننده این‌گونه رفتار کنم.» همچنین متوجه شدم که این فرصتی برای ازبین بردن وابستگی‌هایم است. وقتی آن‌ها را رها کردم، تمام افکار بدم طوری از بین رفتند که انگار هرگز وجود نداشتند.»

تابیتا اسمایلز، دختر پاتریشیا، در بسیاری از رسانه‌های خبری کار می‌کرد و تهیه‌کننده یک برنامه ویدئویی بود. این یک کسب‌وکار استارت‌آپی بود و هیچ الگویی برای دنبال کردن وجود نداشت. او گفت: «وقتی این پروژه شکست خورد، احساس ‌کردم به پایین‌ترین نقطه زندگی‌ام رسیده‌ام. می‌دانستم که به اعتباربخشی به خودم وابسته هستم، اما با شکست‌هایی، یکی پس از دیگری، مواجه شدم. وقتی به درون نگاه کردم، متوجه شدم که درک خوبی از اصول دافا ندارم و وابستگی‌های اساسی‌ام را رها نکرده‌ام. انجام پروژه‌ها را با تزکیه و نجات مردم اشتباه گرفته بودم.»

تابیتا همان‌طور که به درون نگاه می‌کرد، متوجه شد که تزکیه‌اش به‌تدریج بهبود یافته است. وقتی به اپک تایمز پیوست، می‌خواست نماینده خدمات مشتریان باشد. اما بعداً مدیر شد و مسئول آموزش سایر نمایندگان خدمات مشتریان بود. او توضیح داد: «می‌دانستم استاد لی این مهارت‌ها را به من داده‌اند تا به دافا اعتبار ببخشم و مردم را نجات دهم. هیچ‌چیز خاصی درمورد من وجود ندارد. این همچنین مکان خوبی برایم است تا خودم را تزکیه کنم و خودخواهی را کنار بگذارم.»

جنویو کواینتانیلا، دختر تابیتا، در گذشته افسردگی شدیدی داشت. چند سال پیش که در کتابفروشی تیانتی در نیویورک شروع به کار کرد، تمرین فالون دافا را شروع کرد و نسخه‌ای از فالون گونگ را خرید. او خواندن این کتاب را یک‌شبه تمام کرد و گفت که خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود. اندکی بعد افسردگی‌اش از بین رفت.

جنویو گفت که درحال‌حاضر به‌عنوان نماینده خدمات مشتریان کار می‌کند، و با مشتریانی روبرو شده است که فریاد می‌زدند و جیغ می‌کشیدند. او اظهار کرد: «اما وقتی می‌نشستم و با آرامش به آن‌ها گوش می‌دادم و هیچ رنجش یا احساسات منفی دیگری نداشتم، مشکلات اندکی بعد ازطریق تلفن حل می‌شد. آن‌ها بابت صبرم تشکر می‌کردند و خوشحالیِ از ته قلب خود را ابراز می‌کردند. می‌گفتند که واقعاً اپک تایمز را دوست دارند و از آن‌ها برای زحماتشان تشکر می‌کردند.»

جنویو با نگاهی به این تجربیات گفت که از این مشتریان سپاسگزار است. او افزود: «خشم آن‌ها به من فرصت‌هایی داد تا کارما را از بین ببرم، شین‌شینگم را بهبود بخشم، درباره آزار و شکنجه در چین با آن‌ها صحبت کنم، و به آن‌ها بگویم که دافا چقدر خوب است.»

زندگی جدید

ویویان در خانواده‌ای هنرمند در هانوی (ویتنام) به دنیا آمد. ازآنجاکه خانواده‌اش ثروتمند بودند، او مغرور بود و عادات بد زیادی ازجمله سیگار کشیدن، قمار کردن و نوشیدن الکل داشت. در 20سالگی به‌دلیل قمار ورشکست شد. پس از ازدواج، کسب‌وکارش خوب پیش نرفت. هم شوهرش و هم پدر و مادرش از او انتقاد می‌کردند. بدتر از همه، تشخیص داده شد که به سرطان سینه در مرحله سوم مبتلاست.

ویویان درباره آن روزها گفت: «فقط 30 سال داشتم، اما زندگی‌ام تقریباً به پایان رسیده بود. از همه ازجمله خودم متنفر بودم. اغلب با پدر و مادرم و فرزندانم بدرفتاری کلامی می‌کردم. فرزندانم می‌گفتند که من ببر هستم.» هنگام طلاق، جدا کردن اموال و دارایی‌هایشان حتی او را بیشتر ناراحت کرد. اگر کسی به شوهر سابقش یا خانواده شوهر سابقش اشاره می‌‌کرد، او خشمگین می‌شد.

خوشبختانه ویویان ازطریق شوهر دومش با فالون دافا آشنا شد و شروع به تمرین کرد. بلافاصله پس از آن، سلامتی‌اش را بازیافت. او گفت: «همچنین متوجه شدم که مشکلاتم از کجا آمده است. آن عصبانیت و افکار بد بخشی از وجود من نبود. آن‌ها از مواد بدی بودند که در طول زمان انباشته شده بودند. سعی می‌‌کردم به درون نگاه کنم و افکار درست بفرستم. آسان نبود، زیرا وقتی در تزکیه سست می‌شدم، افکار بد برمی‌گشتند. من تمرین‌کننده‌ای جدید هستم، اما می‌توانم احساس کنم که استاد لی خیلی به من کمک کرده‌اند.»

حالا وقتی با والدین و فرزندانش صحبت می‌کند، همیشه صبور و مهربان است. او در ادامه گفت: «بعد از هر گفتگو، به درون نگاه می‌کنم تا ببینم کجا می‌توانم بهتر عمل کنم. ما با هم خوب رفتار می‌کنیم و فضای خانوادگی‌مان مملو از خنده است. فرزندانم به من اعتماد دارند و از من مشاوره می‌خواهند. آن‌ها همچنین از تمرین فالون دافای من حمایت می‌کنند، زیرا می‌دانند که اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری بهترین است.»

ویویان و شوهرش صاحب یک رستوران هستند. او گفت: «می‌دانم که این فرصتی ازسوی استاد است تا تزکیه کنم، حقایق دافا را به مردم بگویم، و آن‌ها را نجات دهم.» همه غذاهای ما کیفیت بالا و قیمت مناسبی دارند. کسب‌وکار ما به‌خوبی پیش می‌رود و من با کارمندان و مشتریانم به‌خوبی رفتار می‌کنم. وقتی تعارض‌هایی وجود دارد، اصول فالون دافا به من نشان می‌دهد که چگونه با نیک‌خواهی آن‌ها را اداره کنم.»

 ویویان همچنین توانست رنجشی را که از شوهر سابقش به دل داشت رها کند. هر زمان که شوهر سابق یا خانواده شوهر سابقش را می‌بیند، با آن‌ها با نیک‌خواهی رفتار می‌کند و درباره دافا به آن‌ها می‌گوید. آن‌ها نیز با دیدن نگرش مثبت او، تحت تأثیر بزرگی فالون دافا قرار گرفتند.

این کنفرانس در ساعت 16:30 پایان یافت. این تبادل تجربه‌ها برای شرکت‌کنندگان بسیار بسیار خوشایند بود. تمرین‌کننده‌ای گفت که فرصت‌های تزکیه را گرامی می‌دارد و از زمانش به بهترین نحو استفاده می‌کند تا خودش را رشد، و مردم را نجات دهد.

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همان‌طور که وب‌سایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.