(Minghui.org) پس از شروع آزار و شکنجه فالون دافا در ژوئیه۱۹۹۹، برخی از تمرینکنندگان تزکیه را کنار گذاشتند، درحالیکه برخی دیگر مخفیانه در خانه تمرین میکردند. برخی توانستند با شروع آزار و شکنجه، برای روشنگری حقیقت قدم بردارند، اما پس از اینکه دیدند سایر تمرینکنندگان مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند، بهتدریج از این کار دست کشیدند.
شاید فکر میکردند: من در طول این سالها برای نجات مردم، حقیقت را روشن کردهام. مطمئن نیستم که دوباره از آزار و شکنجه جان سالم به در ببرم، بنابراین بهتر است از بیرون رفتن و صحبت با مردم درباره آزار و شکنجه خودداری کنم. در غیر این صورت، در مسیر تزکیهام «موانعی اضافه خواهم کرد» – یا بهتر است فقط در خانه فا را مطالعه کنم، به فرستادن افکار درست ادامه دهم و «بهآرامی» در مسیر باقیمانده تزکیهام قدم بردارم.
برخی از تمرینکنندگان با این تفکر، آن را به دیگران اشاعه میدهند و باعث میشوند که آنها نیز برای روشنگری حقیقت بیرون نروند. اما من معتقدم که مریدان دافای واقعی را نمیتوان تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از تمرینکنندگان در منطقه ما به روشنگری حقیقت بهصورت رو در رو و بدون ترس ادامه میدهند. این برای اکثر تمرینکنندگان صادق است.
تمرینکنندهای خانم در منطقه ما حدود ۶۰ سال دارد. او هر روز بیرون میرود تا حقیقت را برای مردم روشن کند و به آنها کمک میکند از سازمانهای ح.ک.چ خارج شوند. من به او کمک میکنم لیست کسانی را که حزب را ترک میکنند آپلود کند. او فهرست اسامی را در خانه تمرینکنندهای دیگر میگذارد، و من هر هفته آنها را برمیدارم. یک بار بهطور اتفاقی او را ملاقات کردم و با هم صحبت کردیم. او طرز فکر درست یک مرید دافای واقعی را دارد: نترس و تباهیناپذیر.
عمیقاً از درستی او الهام گرفتم و تشویق شدم و درعینحال کاستیها و شکافهای خودم را دیدم و بهوضوح فهمیدم که کجا میتوانم پیشرفت کنم. او را تشویق کردم که تجربیاتش را بنویسد تا با دیگران به اشتراک بگذارد. این مقاله تبادل تجربه او است.
چرا هر روز بیرون میروم تا حقیقت را روشن کنم؟
این مسئولیت یک مرید دافاست که حقیقت را برای مردم روشن کند و آنها را نجات دهد، و ما باید این کار را صادقانه انجام دهیم. استاد بارها در فا (آموزهها) ذکر کردند که تمرینکنندگان باید بیشتر فا را مطالعه کنند، خود را بهخوبی تزکیه کنند و افراد بیشتری را نجات دهند. ما مریدان دافای دوره اصلاح فا هستیم، بنابراین نمیتوانیم فقط فا را مطالعه کنیم و تمرینات را در خانه انجام دهیم و برای نجات مردم بیرون نرویم، در غیر این صورت تزکیه ما صرفاً حرفی پوچ است.
احساس میکنم اگر مریدی واقعی هستم، باید آموزههای استاد را ۱۰۰ درصد دنبال کنم و به استاد و فا ایمان کامل داشته باشم. بنابراین برایم مهم نیست که وضعیت هوا چگونه است، هر روز بیرون میروم تا حقیقت را به صورت رو در رو برای مردم روشن کنم.
آنطور که من میبینم، کسانی که به گفتههای خود عمل نمیکنند، حتی در میان مردم عادی نیز مورد احترام نیستند، چه رسد به مریدان دافا که سالها پیش با استاد عهد و پیمان امضا کردهاند. استاد به ما هشدار دادند:
«چگونه میتواند مجاز باشد که انسانها این مسئولیت سنگین کیهانی را، موجودات خدایی را و آفریدگار را شوخی در نظر بگیرند؟! یک بار که عهدی بسته میشود، باید به آن عمل شود!» («تزکیه در دافا جدی است»)
کسانی را که برای جاسوسی از ما تعیین شدهاند پیدا کنیم تا بتوانیم آنها را نجات دهیم
روزی تمرینکنندهای به خانهام آمد و به من گفت که یک مأمور لباسشخصی از او عکس گرفته است. گفتم: «بیا برویم و ببینیم آیا هنوز هست یا نه، تا بتوانیم برایش حقیقت را روشن کنیم و نجاتش دهیم.» اما وقتی به آنجا رسیدیم، او را ندیدیم.
نظر من این است که وقتی با پلیس یا مأموران لباسشخصی مواجه میشویم، نباید بترسیم، زیرا کاری که انجام میدهیم به نفع همه موجودات ذیشعور ازجمله آنهاست. ما باید بهجای ترس، افکار مهربانانه و نیکخواهی داشته باشیم. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، وضعیت بهسمت بهترشدن تغییر میکند، زیرا پلیس نیز سمت خوب دارد و زمانی بخشی از خانواده استاد بوده است. ما میتوانیم با افکار و اعمال درست، سمت شیطانی آنها را متلاشی کنیم. برخی از پلیسها بعد از اینکه حقیقت فالون دافا را فهمیدند واقعاً نجات پیدا کردند.
من هنگام روشنگری حقیقت با افرادی از اداره ۶۱۰، پلیس، نگهبانان زندان و سربازانی با لباس پلیس مواجه شدهام. فکر کردم: «ازآنجاکه دست تقدیر باعث شد ملاقاتشان کنم، باید حقیقت را برای آنها روشن کنم و به آنها فرصت نجات بدهم.» برخی به حقیقت آگاه و از سازمانهای ح.ک.چ خارج شدند، درحالیکه برخی دیگر این کار را نکردند. اما من حقیقت را برایشان روشن کردم.
در چنین شرایطی باید افکار درستی قوی داشته باشیم و هرگونه تفکر منفی را دفع کنیم. استاد در جوآن فالون بیان کردند:
«...خوب یا بد از فکر اولیه فرد میآید و آن فکر در آن لحظه میتواند نتایج مختلفی را به بار بیاورد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
تمرینکنندگان برای نجات مردم به افکار درست تکیه میکنند و افکار درست از فا سرچشمه میگیرد. بدون راهنمایی فا، نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
من مورد آزار و اذیت قرار گرفتهام، اما نمیترسم
وقتی تازه شروع به روشنگری حقیقت کرده بودم، فکر میکردم که فقط باید اعلامیههای بیشتری پخش و زمان بیشتری را صرف روشنگری حقیقت کنم. در اوایل سال ۲۰۰۵، زمانی که مطالب روشنگری حقیقت را توزیع میکردم، تعدادی را به یک پلیس لباسشخصی دادم. او مطالب را پذیرفت، اما بعد از آن مرا گزارش داد. درنتیجه به یک سال کار اجباری محکوم شدم.
زمانی که در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا بازداشت بودم، متوجه کاستیهای تزکیهام شدم و از فرصت استفاده کردم تا خودم را بهبود بخشم. حقیقت را برای نگهبانان زندان روشن کردم و به آنها گفتم که فالون دافا خوب است و تمرینکنندگان همگی افراد خوبی هستند. وقتی از ما خواستند که گزارشهای فکری بنویسیم، مقالاتی نوشتیم تا به زیبایی دافا اعتبار ببخشیم. با دافا در قلبمان، شیطان ناتوان بود. علت اینکه تمرینکنندگان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند این است که ما خوب عمل نکردهایم و در تزکیهمان شکافهایی داریم که نیروهای کهن از آنها سوءاستفاده میکنند.
بعداً، ازطریق مطالعه مداوم فا متوجه شدم که فقط با مطالعه فا و تزکیه خوب خودمان میتوانیم در نجات مردم بهخوبی عمل کنیم. انجام کارها به خودی خود تزکیه نیست، و ما باید شینشینگ خود را بهطور محکم و استوار تزکیه کنیم تا بتوانیم بهتر به مأموریت تاریخی خود بپردازیم، در مسیر خدایی گام برداریم و از مداخله و آزار و اذیت شیطان رها شویم.
پس از آزادی و بازگشت به خانه، به روشنگری حقیقت برای مردم ادامه دادم و هرگز عقبنشینی نکردم. با مأموران پلیس و کارکنان کمیته محله صحبت کردم. در این روند، از آموزههای استاد پیروی کردم و لایههایی از ترس و افکار و تصورات بشری را رها کردم، که به من امکان داد تا بهطور پیوسته در مسیر نجات مردم قدم بردارم.
تحت تأثیر قرارنگرفتن در مواجهه با مشکل
شنیدم که تمرینکنندهای با یک پلیس لباسشخصی ملاقات کرد که به خود میبالید که چیزهای زیادی میداند، مثلاً اینکه چگونه فردی در آن منطقه به زندان فرستاده شد، فلان شخص چه زمانی آزاد شد، فلانی چه زمانی بیرون آمد تا درباره فالون گونگ صحبت کند و چه زمانی به خانه بازگشت. میگفت که میداند آنها قدبلند یا کوتاهقد، چاق یا لاغر هستند، همچنین سن آنها و چیزهای دیگری را میداند.
این تمرینکننده چیزی نگفت و رفت. وقتی دربارهاش به سایر تمرینکنندگان گفت، برخی فکر کردند که باید به تمرینکنندگانی که اغلب حقیقت را در آن منطقه روشن میکنند، اطلاع دهند تا بتوانند از آن منطقه دوری کنند و ایمن بمانند. تمرینکنندهای دیگر نیز به من گفت که آنجا نروم، زیرا خطرناک است. البته محتاطبودن اشکالی ندارد. میخواهم درباره این موضوع دیدگاهم را به اشتراک بگذارم.
استاد بیان کردند:
«... فقط اگر تکاننخورده بمانید قادر خواهید بود همه وضعیتها را اداره کنید...» («آموزش فا در کنفرانس فای سان فرانسیسکو ۲۰۱۴)
چرا نمیتوانیم به وضعیت ذهنی براساس الزامات استاد دست یابیم؟ احساس میکنم دو دلیل اصلی وجود دارد. اول، درک روشنی از فا به دست نیاوردهایم. دوم، حتی زمانی که اصول فا را درک میکنیم، در انجام آنچه استاد خواستهاند موفق نیستیم. این بدان معنی است که واقعاً به استاد و فا ایمان نداریم. درعوض، بهجای داشتن ایمان صد در صد بدون هیچ وابستگی، خواهان حفظ منیت خود هستیم.
هر رویدادی که در تزکیه با آن مواجه میشویم، آزمایشی برای شینشینگ ماست. باید افکار درستی قوی داشته باشیم و هرگونه تفکر منفی را رد کنیم. درواقع مأموران لباسشخصی و مأموران پلیس نیز قربانی هستند و تمرینکنندگان نیز مسئولیت نجات آنها را دارند. استاد بیان کردند:
«بگذارید به شما بگویم، هر فردی که هرجایی از دنیا است زمانی عضوی از خانواده من بوده است ...» (آموزش فا طی جشن فانوس، ۲۰۰۳)
همه نیز زمانی عضوی از خانواده ما بودند، و ما باید آنچه را که استاد میگویند انجام دهیم و تمام تلاش خود را برای نجات کسانی که در هزارتوی زندگی گم شدهاند، ازجمله موجوداتی که توسط شبح کمونیسم مسموم شدهاند، انجام دهیم تا بتوانند به حقیقت آگاه شوند و از فجایع در دنیای بشری در امان بمانند. اگرچه نجات مردم آسان نیست، با فا و افکار درست در قلب ما، چیزی نیست که نتوانیم به دست آوریم.
بهخوبی مطالعه کردن فا و تقویت افکار درست ما تضمین اساسی برای رهایی از ترس است. با درنظر گرفتن آموزههای استاد، باید بدون ترس و تردید مردم را نجات دهیم. آن پلیس لباسشخصی و مشکلات همه توهماتی برای آزمودن افکار درست و ایمان درست ما به دافا هستند. آنها درواقع رقتانگیزترین موجودات هستند. باید با آنها با نیکخواهی و مهربانیای که در دافا تزکیه کردهایم رفتار کنیم تا بتوانیم نیروهای شیطانی را که پشت سر آنها هستند مضمحل کنیم. اگر واقعاً بتوانیم مانند الماس تباهیناپذیر باشیم، هیچچیز نمیتواند ما را متوقف کند.
اغلب به جاهایی میروم که سایر تمرینکنندگان یک مأمور لباسشخصی را دیدهاند، اما هرگز آن شخص را ندیدهام. اگر او را میدیدم نمیترسیدم، زیرا روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذیشعور درستترین کار در عالم است و ما این کار را به نفع دیگران انجام میدهیم. وقتی چنین مهربانی و شفقتی در قلبمان باشد، مردم حاضرند به ما گوش دهند تا حقیقت را روشن کنیم و نجات خواهند یافت.
بنابراین مهم نیست که چه شایعاتی میشنوم، عزم من برای روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذیشعور ثابت مانده است. با دافا در قلب ما و محافظت استاد، احساس میکنم راه نجات مردم هموارتر و گستردهتر شده است.
امیدوارم همتمرینکنندگانی که تحت تأثیر شایعات هستند، فا را بیشتر مطالعه کنند، افکار درست خود را تقویت کنند، و وابستگیها و ترسهای بشری خود را رها کنند. چنین وابستگیهایی باید از بین بروند و ما نباید مرعوب عوامل شیطانی و ظواهر دروغین شویم.
برای نجات بیشتر موجودات ذیشعور و کمک به استاد در دنیای بشری، بیایید برای تحقق عهدمان قدمهای محکمی برداریم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه بینشها و تجربیات