(Minghui.org) دو مقاله اخیر استاد «بیدار شوید» و «سختی‌ها و رنج‌هایی که دافا با آن روبروست» تأثیر بسیار عمیق و مستقیمی بر من گذاشتند و باعث شدند که متحیر، شوکه و بیدار شوم.

در لحظه حساسی که پروژه‌های رسانه‌ای ما با محنت بزرگی روبرو شدند، استاد پیشقدم شدند و جلوی ناملایمات را گرفتند. چیزی که مرا شوکه کرد این بود که استاد برای اولین بار از اصطلاح «سختی‌ها و رنج‌ها» برای اشاره به آزار و اذیت و فشارهایی که در آن لحظه با آن روبرو بودیم استفاده کردند. چیزی که باعث شد بیش از هر چیزی، احساس حیرت و شرمندگی کنم این بود که سختی‌ها و رنج‌هایی که اکنون با آن روبرو هستیم عمدتاً به این دلیل است که تمرین‌کنندگان دافا نتوانسته‌اند به‌خوبی کارها را انجام دهند؛ شکاف‌های شین‌شینگ ما در طول زمان، باعث آزار و اذیت و مداخله شده است که بر شرکت هنرهای نمایشی استاد و شن یون نیز تأثیر گذاشته است.

چیزی که مرا نگران کرد این بود که شکاف‌های مختلف در تزکیه ما که استاد در مقالاتشان به آن اشاره کردند، مواردی است که استاد در طی چند سال گذشته در آموز‌ش‌های فای خود بارها به ما یادآوری کرده‌اند، مانند حمله نکردن به افراد، و عدم ایجاد دشمن، و با همه مهربان بودن. اما ما به‌عنوان مریدان دافا، نتوانستیم به استاد گوش دهیم و خود را به‌خوبی تزکیه نکردیم. اکنون آزار و اذیت و دردسر را برای استاد و شن یون به بار آورده‌ایم، و درنتیجه شایسته لقب «مرید دافا» و نجات نیکخواهانه و پرزحمت استاد نیستیم. استقامت و نیک‌خواهی استاد

این دو مقاله اخیر نه‌تنها در وب‌سایت مینگهویی، بلکه در چند رسانه برای عموم منتشر شدند. درکم این است که استاد به این دنیا آمده‌اند تا این فاجعه و آزار و اذیت را نه‌تنها برای محافظت از رسانه‌ها و مریدان دافا، بلکه مهم‌تر از همه، برای محافظت از افراد زیادی تحمل کنند که مقدر شده‌ در آینده ازطریق رسانه‌ها نجات یابند. به عبارت دیگر، مقالات جدید استاد به معنیِ استفاده ایشان از بدن خدایی‌شان، برای جبران گناهان مریدانشان، رسانه‌ها و موجودات زنده، در ازای بقای موجودات ذی‌شعور در آینده است.

هنگامی که استاد از بدن خدایی‌شان برای جلوگیری از موج سیاه کارمای عظیم استفاده کردند، نه‌تنها اصول فای راستین را به ما آموزش دادند، با مهربانی به اشتباهات ما اشاره کردند و کسی را پشت سر جا نگذاشتند، بلکه درعین‌حال واقعیت‌هایی را نیز روشن کردند، درخصوص اینکه چگونه مریدان دافا به‌طور مسالمت‌آمیز در برابر آزار و شکنجه شیطانی مقاومت کرده‌اند و نیز حقیقت درباره اینکه چگونه شن یون مردم را با بیدارکردن وجدان و افکار مهربانانه آن‌ها نجات می‌دهد. هنگامی که مردم این پیام را درک می‌کنند، می‌توانند بین درست و نادرست تمایز قائل شوند و از جانبداری از شیطان یا ارتکاب کارمای گناه‌آلود علیه دافا اجتناب کنند.

هر کاری که استاد انجام می‌دهند، همراه با نیک‌خواهی عظیمی است که قبلاً هرگز ندیده‌ام. استاد همچنین با مثال‌زدن درباره گفتار و کردار خودشان، به ما مریدان ‌آموزش می‌دهند و به ما می‌گویند که با هر فردی و با هرکسی نیک‌خواهانه رفتار کردن و به همه مردم عشق ورزیدن به چه معناست.

همزمان، استاد همچنین با اشاره علنی به کاستی‌های رسانه‌ها و تمرین‌کنندگان دافا، شخصاً خلوص، خوبی و صداقت دافا را به دنیا نشان دادند و به ما گفتند که چگونه خود را اصلاح کنیم. تا زمانی که خود را مطابق اصول فا اصلاح و کارهای اشتباهمان را جبران کنیم، می‌توانیم در تلاش‌های خود برای مقاومت در برابر آزار و شکنجه، خطر را به ایمنی تبدیل کنیم. ما هرگز نمی‌توانیم محبت ابدی استاد را جبران کنیم. چه چیزی باعث سختی و رنج کنونی شده است؟

ازطریق مطالعه دو مقاله اخیر استاد، به سه دلیل اصلی سختی و رنج فعلی که با آن روبرو هستیم پی بردم:

- بدهی‌های کارمایی عظیم موجودات ذی‌شعور و تمرین‌کنندگان دافا- تمرین‌کنندگان دافا خوب عمل نکرده‌اند- فقدان مهربانی و نیک‌خواهی در تمرین‌کنندگان دافا در برخورد با موجودات ذی‌شعور

استاد در مقاله‌شان با عنوان «سختی‌ها و رنج‌هایی که دافا با آن روبروست» بیان کردند:

«درواقع می‌دانم همزمان که درحال نجات مردم هستیم، هنوز پانزده درصد از کارما از بین نرفته است. این چیزی است که پس از بیش از بیست سال نجات موجودات باقی مانده است. آن عظیم است.» («سختی‌ها و رنج‌هایی که دافا با آن روبروست»)

چرا هنوز پانزده درصد از کارما باقی مانده است؟ من جرئت نمی‌کنم درباره این راز آسمانی حدس بزنم.

این واقعیت که تمرین‌کنندگان دافا خوب عمل نکرده‌اند، دلیل دیگری برای مصائبی است که ما با آن روبرو هستیم.

استاد بیان کردند:

«هر تمرین‌کنندۀ دافا؛ و نه فقط کسانی که در رسانه‌ها هستند؛ باید از خود بپرسد آیا درحال انجام کاری است که یک تزکیه‌کنندۀ دافا باید انجام دهد. وقتی به گذشته نگاه می‌کنم که چگونه عمل کرده‌اید، نمی‌توانم نگران نباشم. بسیاری از افراد مدت‌هاست که در تزکیۀ خود سست بوده‌اند و کارها را مانند هر کسی دیگر در جهان انجام داده‌اند، که به‌هیچ‌وجه حالت معنوی کسی نیست که در دافا تمرین می‌کند؛ این‌گونه نیست؟ واقعاً باید این مشکل را جدی بگیرید.» («بیدار شوید»)

در مواجهه با محنت کنونی، هرکسی که خود را تمرین‌کننده یا مرید دافا می‌داند، باید نگاهی جدی به درون داشته باشد و وضعیت تزکیه‌اش را اصلاح کند.

با تأمل درباره تجربه خودم در پروژه‌های رسانه‌ای در طول سال‌ها، به تعدادی شکاف طولانی‌مدت در محیطم پی بردم، که همچنین مانع ما در تزکیه نیک‌خواهی و مهربانی بیشتر در سطوح بالاتر شده است.

1) فقدان نیک‌خواهی و مهربانی ما را از حالت خدایی دور کرده است

در طی چند سال گذشته، استاد مکرراً اصول مربوط به فا را برای تمرین‌کنندگانی که در رسانه‌ها کار می‌کنند توضیح، و به ما هشدار داده‌اند که در سیاست مردم عادی دخالت نکنیم، به هیچ حزب یا فرد سیاسی حمله نکنیم، و باید نهایت تلاش خود را برای نجات همه موجودات ذی‌شعور به کار گیریم.

چرا هنوز هم چنین محنتی رخ داد؟ این نشان می‌دهد که ما به‌عنوان بدنی واحد واقعاً در رفتار و تزکیه خود از آموزه‌های استاد پیروی نکرده‌ایم. این بهانه‌ای به شیطان داده است تا از شکاف‌های ما سوءاستفاده کند و باعث گناهان و محنت‌های بزرگ شود. اگر نتوانیم بدون قید و شرط کارها را مطابق با اصول فا انجام دهیم، آیا واقعاً به استاد و فا اعتقاد داریم؟ آیا واقعاً درحال اعتباربخشی به دافا هستیم و موجودات ذی‌شعور را نجات می‌دهیم؟

با نگاهی عمیق‌تر به درون، باید مشخص کنیم که چرا نتوانسته‌ایم ایمانی بی‌قید و شرط به استاد داشته باشیم و مطابق با اصول فا عمل کنیم. آیا به این دلیل است که به‌دنبال تعداد کلیک، شهرت و منفعت هستیم؟ آیا به این دلیل است که احساسات بشری یا رنجش نسبت به احزاب سیاسی ایجاد کرده‌ایم؟ یا آیا در اعماق قلبمان، شهرت و منفعت خود را مهم‌تر از ضرر و منفعتِ دافا به‌عنوان یک کل و ضرر و منفعت موجودات ذی‌شعور می‌بینیم؟ ما سال‌هاست که در دافا تزکیه می‌کنیم، و باید بررسی کنیم که آیا زندگی‌مان هنوز براساس خودخواهی است یا برای منافع دیگران. چند درصد از زندگی ما بخشی از جهان جدید شده است و چند درصد از زندگی ما هنوز در جهان قدیم از دست رفته است؟ چنین سؤالاتی شایسته تفکر عمیق است.

بدون نیک‌خواهی نمی‌توانیم به خدایی‌شدن برسیم. بدون مهربانی نمی‌توانیم موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. یا بدتر از آن، ممکن است مورد سوء‌استفاده شیطان قرار بگیریم و در جهت ازبین‌بردن موجودات ذی‌شعور عمل کنیم که باعث مداخله بزرگی در نجات موجودات ذی‌شعور توسط دافا می‌شود.

2) گام‌های اشتباه کوچک می‌تواند منجر به سقوط بزرگ شود

بسیاری از تمرین‌کنندگان در رسانه‌ها، بسیار توانا هستند و جاه‌طلبی‌های بزرگی دارند. ما مصمم هستیم که پروژه را به‌شکلی بزرگ توسعه، و موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهیم. متأسفانه، وقتی صحبت از وظایف خاص می‌شود، ما تمایل داریم از مسائل جزئی چشم‌پوشی کنیم و می‌خواهیم به‌سرعت به اهدافمان برسیم. درنتیجه گاهی دست به انتخاب‌هایی می‌زنیم که درست نیست یا کارهایی انجام می‌دهیم که ممکن است خطراتی برایمان به همراه داشته باشند.

یک گام نادرست کوچک ما ممکن است مورد توجه مردم عادی قرار نگیرد، اما در چشم خدایان و بوداها در سراسر جهان به‌وضوح دیده می‌شود و به‌راحتی می‌تواند توسط نیروهای کهن به‌عنوان بهانه‌ای برای آزار و شکنجه استفاده شود. آن‌ها از طرز فکر اشتباه ما بهره‌برداری می‌کنند تا ما را ذره‌ذره به‌سمت برداشتن گام‌های اشتباه‌تر سوق دهند، و وقتی آنقدر جرئت داشته باشیم که گام‌های بزرگی برداریم، از تمام شکاف‌‌های ما برای حمله خشونت‌آمیز به ما استفاده می‌کنند تا ما را به زمین بیندازند.

پس چگونه چنین افکار «نادرستی» می‌توانند در محیط تزکیه ما جای پایی داشته باشند؟ آیا به این دلیل است که محیط ما درمجموع به بیراهه رفته، ناپاک و ناصالح شده است و درنتیجه اجازه داده‌ایم افکار نادرستِ مختلف مبنایی برای پرورش یافتن پیدا کنند؟ همه ما می‌دانیم که در یک میدان بُعدی 100 درصد خالص، هیچ موجود شیطانی‌ای جرئت نمی‌کند نفوذ کند، زیرا در همان لحظه ورود متلاشی می‌شود.

از منظری متفاوت، آیا سبک کار ریسک‌پذیر یا مخاطره‌آمیز ما که حتی با قوانین مردم عادی همخوانی ندارد، نشان‌دهنده عدم نیک‌خواهی ما نسبت به همه موجودات ذی‌شعور است؟ فقط با برداشتن درست هر قدم می‌توانیم اعتماد مردم عادی و موجودات خدایی را جلب کنیم. به این درک رسیده‌ام که «به‌درستی پیمودن مسیرمان» مظهر نیک‌خواهی نیز است.

3) بی‌تمایلی به منطبق کردن رفتارمان بر استدلال و هنجارهای مردم عادی

همه ما می‌دانیم که باید در افکار و اعمال خود درست عمل کنیم، اما گاهی فقط به زبان می‌گوییم و حاضر نیستیم از قوانین و مقررات مردم عادی پیروی کنیم. به عبارت دیگر، ما چندان اهمیتی به این نمی‌دهیم که آیا مردم می‌توانند کاری را که ما انجام می‌دهیم بپذیرند یا خیر. درنتیجه اغلب به‌سختی می‌توانیم کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم به پایان برسانیم و درنهایت مجبور به تسلیم‌شدن می‌شویم. وقتی کاری که انجام می‌دهیم توسط مردم قابل‌درک یا قابل‌پذیرش نباشد، در به‌نمایش گذاشتن نیک‌خواهی تمرین‌کنندگان دافا نیز ناموفق بوده‌ایم.

در سطحی ظاهری، ممکن است متوجه شویم که گاهی واقعاً نمی‌خواهیم به مشکل رسیدگی کنیم، یا نمی‌خواهیم خودمان را تغییر دهیم یا مورد انتقاد قرار بگیریم. وقتی هم‌تمرین‌کنندگان به کاستی‌های ما اشاره می‌کنند، حتی ممکن است آن‌ها را متهم کنیم: «شما به اندازه کافی افکار درست ندارید» یا «شما به ترس وابستگی دارید» یا «شما تحت محدودیت قوانین مردم عادی هستید.»

با نگاه عمیق‌تر به درون، ممکن است متوجه شویم که اغلب فا را با طرز فکر بشری‌مان درک و سعی می‌کنیم از برکت استاد و از افکار فوق‌العاده درست استفاده کنیم تا بی‌تمایلی‌مان به تحمل سختی‌ها، تغییر خود یا خارج شدن از منطقه آسایشمان را مخفی کنیم.

افکار درست به‌هیچ‌وجه احساسات خشمگینانه یا اعمالی بدون پیش‌اندیشی نیستند. افکار درست واقعی خرد و نیک‌خواهی هستند که از بالا به پایین در سراسر جهان نفوذ می‌کنند و می‌توانند با اصول فا در هر سطحی سازگار باشند.

4) صحبت در سطحی بسیار بالا و آسیب‌‌رسان بودن

به‌عنوان تزکیه کنندگان دافا، ما به موجودات خدایی و بوداها اعتقاد داریم و ممکن است گه‌گاه معجزاتی را نیز تجربه کرده باشیم. اما باید به خاطر داشته باشیم که گزارش‌های رسانه‌های ما با مردم عادی سر و کار دارد تا آن‌ها را نجات دهیم، بنابراین گزارش‌های ما نباید از سطح درک آن‌ها فراتر رود، در غیر این صورت ممکن است باعث سردرگمی و درک نادرست ازسوی آن‌ها شود و آن‌ها را از خود دور کنیم.

به‌عنوان مثال، هنگام گزارش بلایای طبیعی یا پدیده‌های عجیب در چین، گاهی اوقات در سطوح بالا درباره چیزهایی صحبت می‌کردیم، انگار به‌جای نوشتن یک گزارش خبری مبتنی بر واقعیت، یک رمان فانتزی می‌نوشتیم. درنتیجه مخاطبان اغلب در بازخوردشان، چنین گزارش‌هایی را خیالی و غیرمنطقی توصیف می‌کردند.

با نگاه به درون، احتمالاً متوجه شویم که دلیل رفتار نادرست ما می‌تواند این باشد که در تمام این سال‌ها در حلقه تمرین‌کنندگان زندگی کرده‌ایم و ارتباط کمی با جامعه عادی داشته‌ایم، و بعد از مدتی فقط بلدیم با زبان و ذهنیتی گزارش بنویسیم که انگار با هم‌تمرین‌کنندگان صحبت می‌کنیم.

ممکن است عادت «با خود صحبت‌کردن» را داشته باشیم. آنچه را که می‌خواهیم بگوییم در گزارش‌هایمان می‌گوییم و فراموش می‌کنیم که آیا عموم مردم می‌توانند حرف‌های ما را بفهمند یا خیر. درنتیجه به این سو می‌رویم که دور از ذهن و غیرطبیعی به نظر برسیم. متعاقباً گزارش‌های رسانه‌های ما برای برخی از مردم عادی کمتر قابل‌اعتماد و یا حتی توهین‌آمیز می‌شوند. بدین ترتیب بدون اینکه بدانیم، موجودات ذی‌شعور را دور کرده‌ایم.

استاد به ما یادآوری کردند:

«همان‌طور که مریدان دافا درحال‌حاضر به اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذی‌شعور می‌پردازند، هدف ابتکاراتشان روشن است، اما خود آن تلاش‌ها، و اینکه چگونه کارها را به انجام می‌رسانید،‌ باید برای مردم قابل‌درک باشد. منظورم این است که برای موجودات بشری قابل‌درک باشد، به‌جای آنکه برای خدایان. مردم فقط به ظاهر چیزها نگاه می‌کنند، و می‌توانند چیزها را فقط از ظاهر درک کنند، بنابراین شکل ظاهری‌ که اعمال یا فعالیت‌های شما به خود می‌گیرد باید با اجتماع عادی منطبق باشد.» («آموزش فای ارائه‌شده در جلسه ان‌تی‌دی‌تی‌وی»)

ما باید سخنان استاد را جدی بگیریم.

5) مغرور بودن و عدم تمایل به حرفه‌ای‌تر شدن

ازآنجاکه مدت‌هاست در رسانه ‌کار می‌کنیم، اجتناب‌ناپذیر است که گاهی اوقات «ذهنیت باتجربه‌بودن» و حال و هوای «تکبر» در ما ایجاد ‌شود. اما اگر برای مدتی طولانی نتوانیم مهارت‌های حرفه‌ای خود را ارتقا دهیم و تمایلی به تغییر نداشته باشیم، به‌اصطلاح «سال‌ها تجربه» به‌راحتی تبدیل به مداخله می‌شود و ما را از بهبود در تزکیه برای نجات موجودات ذی‌شعور بازمی‌دارد.

عدم تمایل ما به تغییر و ارتقای مهارت‌هایمان، درواقع عدم نیک‌خواهی ما و همچنین وابستگی ما به راحتی و بی‌میلی به تحمل سختی یا انتقاد را نشان می‌دهد. چنین کاستی‌هایی ما را از ارتقا در تزکیه دافا بازمی‌دارد.

از منظری متفاوت، اگر احساس برتری می‌کنیم و نمی‌خواهیم مهارت‌های حرفه‌ای خود را در رسانه‌ها ارتقا دهیم یا یاد بگیریم که مردم را به روشی که می‌توانند آن را درک کنند، نجات دهیم، چگونه می‌توانیم به نیک‌خواهی و خرد دافا برای مردم جهان اعتبار ببخشیم؟ 6) گرایش به قرار دادن تزکیه و حرفه در تقابل با هم

برخی از تمرین‌کنندگان با تزکیه و حرفه خود به‌طور جداگانه برخورد و فکر می‌کنند که رابطه بین این دو مانند «بازی حاصل‌جمع صفر» است و اگر به تزکیه توجه کنند، زمانی برای بهبود مهارت‌های رسانه‌ای خود ندارند؛ اگر بخواهند مهارت‌های رسانه‌ای خود را بهبود بخشند، به‌راحتی در تزکیه‌شان سست خواهند شد. با چنین بهانه‌هایی حاضر به ارتقای توانایی‌های حرفه‌ای خود نیستند.

همه ما می‌دانیم که هنرمندان شن یون هر روز زمان و انرژی زیادی را صرف تمرین مهارت‌های رقص و مهارت‌های موسیقی خود می‌کنند، اما به هرروزه مطالعه کردن فا، انجام تمرینات و تزکیه شین‌شینگ نیز خیلی اهمیت می‌دهند. همچنین متوجه شده‌ام که در پروژه‌های رسانه‌ای ما، خبرنگاران، سردبیران و مجریان بسیار خوبی نیز وجود دارند که تمرین‌کنندگان سخت‌کوشی نیز هستند. آن‌ها ممکن است اوقات فراغت بسیار کمی داشته باشند، اما همیشه درحال بهبود تزکیه و مهارت‌های حرفه‌ای خود هستند.

درکم این است که تزکیه و حرفه ما با هم تضادی ندارد. علاوه‌بر این، هرچه قلمرو تزکیه فرد بالاتر باشد، نیک‌خواهی بیشتری برای بهبود مهارت‌های حرفه‌ای خود و تحمل سختی‌های بیشتر، به‌منظور نجات تعداد بیشتری از موجودات ذی‌شعور، خواهد داشت. 7) آلودگی ناشی از فرهنگ حزبی ح.‌ک.‌چ

بسیاری از تمرین‌کنندگان در رسانه‌ها سال‌هاست که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، اما آلودگی ناشی از فرهنگ حزب کمونیست چین (ح.‌ک.چ) همچنان سعی می‌کند در تزکیه و تلاش‌های ما برای اعتبار بخشیدن به فا مداخله و نیک‌خواهی ما را سرکوب کند. چنین مداخله‌ای را می‌توان در جنبه‌های زیر مشاهده کرد:

- تلاش برای رسیدن سریع به یک هدف ازطریق راه‌حلی خشن و آماده، که ممکن است توسط شیطانی که در مسیر وجود دارد مورد سودجویی قرار گیرد.

- برخی از تمرین‌کنندگان به‌منظور ایجاد شهرت یا افزایش تعداد کلیک، ادعاهای بزرگ و اغراق‌آمیزی بدون شواهد کافی برای پشتیبانی از آن‌ها دارند. چنین رفتاری نه‌تنها هنجارهای حرفه‌ای رسانه‌های سنتی برای «گفتن حقایق» را نقض می‌کند، بلکه برای اعتبار رسانه‌های ما و همچنین اعتبار شخصی خود فرد نیز مضر است. درعین‌حال این عادتِ «بیان اظهارات نادرست، بزرگ و پوچِ» ح.ک.چ را هم ترویج می‌کند.

- استفاده بیش از حد از حق بیانِ رسانه‌ و نادیده‌گرفتن مسئولیت درخصوص عواقب اظهاراتمان. رسانه‌ها مهم‌ترین وسیله تبلیغاتی و سلاح ایدئولوژیک ح‌.ک.‌چ هستند و آن اغلب از رسانه‌های انحصاری خود برای حمله و تهمت‌زدن به دشمنان و مخالفان خود استفاده می‌کند. اما ما گاهی در موقعیت‌های مشابهی قرار می‌گیریم که در گزارش‌های خبری یا برنامه‌های خود از قدرت گفتمانی خود برای انتقاد و حمله به افراد و چیزهایی که دوست نداریم (ازجمله برخی از شخصیت‌های سیاسی در کشورهای غربی) استفاده می‌کنیم.

ما فراموش کرده‌ایم که پشت هر قدرتی مسئولیتی وجود دارد. در پس حق بیان، مسئولیت‌هایی نیز در قبال آنچه می‌گوییم وجود دارد، ازجمله مسئولیت اجتماعی و مسئولیت قانونی. وقتی چنین مسئولیت‌هایی را نادیده می‌گیریم، رفتار ما در به‌نمایش گذاشتن نیک‌خواهی و مهربانی‌ای که تمرین‌کنندگان دافا باید داشته باشند، ناموفق خواهد بود. درحالی‌که از سختی‌ها عبور می‌کنیم خودمان را به‌خوبی تزکیه کنیم

یک تمرین‌کننده آنچه را که چند روز پیش هنگام مدیتیشن دید، با من در میان گذاشت. یک بدن کیهانی بزرگ درحال ازهم‌پاشیدن بود و درحین فرو ریختن آن آتش گسترش می‌یافت، اما استاد با دستانشان در زیر آن، بدن کیهانی را بالا نگه می‌داشتند. اگرچه آنچه او دید ممکن است حقیقت کامل نباشد و فقط یک اشاره باشد، به این درک رسیدم که استاد از استقامت عظیم بدن خدایی‌شان برای جلوگیری از این فاجعه برای رسانه‌ها، مریدانشان، موجودات ذی‌شعور و بدن کیهانی عظیم استفاده کردند. پس ما مریدان دافا باید خود را ازطریق تزکیه به‌طور جدی و کوشا اصلاح و بدن کیهانی را بازسازی کنیم تا بتوانیم مأموریت خود را برای محافظت از همه موجودات ذی‌شعور و جهان جدید انجام دهیم.

من شخصاً معتقدم که باید قلبمان را اصلاح کنیم و به استاد و فا ایمان کامل داشته باشیم، درست مانند کاری که در طول محنت‌های «25آوریل» و «20ژوئیه» در سال 1999 انجام دادیم. باید همیشه به یاد داشته باشیم که «فقط با تحت تأثیر قرار نگرفتن قادر خواهید بود تمام موقعیت‌ها را اداره کنید.» (آموزش فا در کنفرانس در غرب میانه ایالات متحده)

درعین‌حال، باید خود را براساس فا دوباره بررسی کنیم، به درون نگاه کنیم و وابستگی‌ها و تصورات بشری مختلف خود را رها کنیم. به‌ویژه باید روی مهربانی خود کار کنیم و نیک‌خواهی خود را گسترش دهیم. باید میدان بُعدی خود را پاکسازی کنیم به‌طوری که نور بودا بتابد تا بتوانیم خود و دیگران را نجات دهیم.

باید درک کنیم که هر محنتی که تجربه می‌کنیم آزمایشی برای شین‌شینگ و وضعیت قلمرو ماست. وقتی یک پروژه رسانه‌ای با چنین محنت بزرگی روبرو می‌شود، واکنش ما به آن چیست؟

مهم نیست که در کدام پروژه اعتباربخشی به فا هستیم، باید با آرامش از خود بپرسیم: «نیت اصلی من از پیوستن به این پروژه چه بوده است؟ آیا همچنان هر روز همان قصد اصلی را دارم؟ آیا همچنان همانطور که ابتدا شروع کردم درحال تزکیه هستم؟ آیا افکار، تصورات یا وابستگی‌های پنهان بشری دیگری دارم؟» سخن پایانی

مجلس نمایندگان ایالات متحده اخیراً به‌اتفاق آرا قانون حفاظت از فالون گونگ را تصویب کرد، یک گام مهم رو به جلو برای محافظت از حقوق بشر مردم چین و توقف آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ توسط ح.‌ک‌.چ.

اما برخی از تمرین‌کنندگان در رسانه‌های شخصی خود یا رسانه‌های ما آشکارا درباره نحوه استفاده از این قانون برای تحقیق و مجازات مقامات ح‌.ک.‌چ که در آزار و اذیت دافا دست داشته‌اند، یا نحوه مجازات سازمان‌های تبلیغاتی ح‌.ک.‌چ در خارج از کشور بحث می‌کنند. چنین اظهاراتی منعکس‌کننده وابستگی شدید به روحیه مبارزه‌طلبی و انتقامجویی و همچنین شادی ازخودراضی‌بودن است که به نظر من نامناسب هستند.

استاد بیان کردند:

«در این آزار و شکنجه، ممکن است نسبت به ح.ک‌.چ پلید کینه داشته‌ باشید و برخی از شما ممکن است حتی مایل باشید خطر هر چیزی را به‌ جان بخرید تا با ح.ک‌.چ بجنگید. اما آن ارزشش را ندارد.»

«هرگز هیچ چیزی درباره جنگیدن با ح.‌ک.‌چ شرور نگفته‌ام. آن ارزشش را ندارد.» («آموزش فا ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014»، آموزش فا در کنفرانس، جلد سیزدهم) «سرنگون کردن ح.‌ک.‌چ شرور هدف تزکيه نيست. بلکه، برای مريدان دافا هدف نهايی در تزکيه اين است که به کمال برسند.» («پاکسازی»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر جلد 3)

استاد به‌خوبی هدف ما را مشخص کرده‌اند و در دو مقاله اخیرشان چند بار به ما یادآوری کرده‌اند که ما فاقد نیک‌خواهی هستیم و هنوز وابستگی‌های بشری قوی‌ای داریم و گاهی مانند سایرین در جهان عمل می‌کنیم. باید همیشه آموزش استاد را به یاد داشته باشیم:

«با پيروی از عقل و منطقی بودن به فا اعتبار بخشيد، با خردمندی حقيقت را روشن كنيد، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهيد- اين بنيان گذاشتن تقوای عظيم يک موجود روشن‌بين است.» («منطقی‌بودن»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر جلد 2)

مطالب فوق فقط درک شخصی‌ام در این مرحله است. لطفاً به هر مورد نادرستی در تبادل تجربه اشاره کنید.