(Minghui.org) من نسخه‌ای از تقویم 2024 مینگهویی را به بانویی که منتظر اتوبوس بود دادم. او آن را گرفت و فریاد زد: «فالون دافا فوق‌العاده است! حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به‌زودی فرو می‌پاشد!» بانوی دیگری نیز یک نسخه پذیرفت.

من در سال 1998، تمرین فالون دافا را شروع کردم. در سال 2005، زندانی شدم، اما ظرف یک سال آزاد شدم. پس از آن، با مداخلات چندانی روبرو نشدم و سه کار را انجام داده‌ام. محیطم نیز بهتر شد.

مردم نیاز فوری دارند که به آن‌ها گفته شود

پس از شیوع کووید در پایان سال 2019، مطالب روشنگری حقیقت را در محله‌ام توزیع کردم. روز بعد برگشتم تا ببینم چند خانوار مطالب را برداشتند و مطالب دورریخته‌شده را برداشتم. درمورد هر خانوار یک یادداشت نوشتم.

بعداً همان آپارتمان را پوشش دادم. وقتی یادداشت‌هایم را بررسی کردم، متوجه شدم افراد در خانواده‌هایی که از گرفتن مطالب خودداری می‌کردند، همچنان چشم خود را به روی مطالب می‌بستند و حدود یک‌سوم مطالب دور ریخته ‌شد. درخصوص آن دسته از افرادی که مطالب را نمی‌پذیرفتند، احساس می‌کردم باید شخصاً با آن‌ها صحبت کنیم.

از آن زمان، حقایق را به‌صورت رو در رو روشن کرده‌ام و به این افراد مطالبی داده‌ام. این امر مستلزم آن بود که موضوعاتی را که احتمالاً درباره‌شان سردرگم بودند هدف قرار دهم و به سؤالاتشان پاسخ دهم. بلافاصله تفاوت را دیدم، و احساس کردم که نتیجه خوب ارتباط نزدیکی با وضعیت تزکیه‌ام دارد. برای رسیدن به تأثیری بهتر، باید خودم را اصلاح می‌کردم.

یک بار به بانویی برخورد کردم که در ایستگاه اتوبوس منتظر بود، اما وقتی به او یک بروشور پیشنهاد دادم، آن را نپذیرفت. او گفت علاقه‌ای به اعتقادات و سیاست ندارد، اما به صحبت با من ادامه داد. همانطور که با هم گپ می‌زدیم، به زوال اخلاقی مردم اشاره کردم، اینکه فرهنگ سنتی چینی ما بر تقوا و اعمال نیک تأکید دارد و سابقاً جوانان به سالمندان احترام می‌گذاشتند.

گفتم امروزه وضعیت اغلب برعکس است و مردم با این روند پیش می‌روند. همچنین با فقدان استانداردهایی برای سنجش درست یا نادرست روبرو هستیم. ازسوی دیگر، تمرین‌کنندگان فالون دافا از استانداردهای حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری پیروی و مدام خود را اصلاح می‌کنند.

او سنت‌های باستانی ما را تصدیق کرد و گفت که همچنین در نظرش بسیاری از هنجارهای اجتماعی این روزها کمی از بین رفته‌اند. سپس درباره «خودسوزی صحنه‌سازی‌شده توسط ح‌.ک‌.چ در میدان تیان‌آنمن» به‌منظور پرونده‌سازی برای فالون دافا به او گفتم. او گفت که به تبلیغات ح‌.ک‌.چ اعتقادی ندارد و می‌داند که آزادی بیان در چین وجود ندارد.

وی گفت: «یکی از همکلاسی‌هایم فالون دافا را تمرین می‌کند. شنیدم که وقتی بیمار است از خوردن دارو اجتناب می‌کند. حس چندان خوبی درباره‌اش نداشتم. آیا اگر کسی تمرین کند، بیماری ندارد؟»

در پاسخ گفتم: «وقتی فردی بیمار است، می‌تواند از طب سوزنی استفاده کند، که با درمان پزشکی غربی متفاوت است، که در آن فرد دارو مصرف می‌کند یا تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد. برخی افراد تمرین چی‌گونگ را انتخاب می‌کنند که الزامات بالایی برای شین‌شینگ و اخلاق فرد دارد. اگر معیارهای اخلاقی فرد با فردی عادی یکسان باشد، کارساز نخواهد بود. به تمرین‌کنندگان فالون دافا گفته نمی‌شود که نمی‌توانند هیچ دارویی مصرف کنند. اما من در طول 25 سال گذشته، تقریباً هیچ بیماری‌ای نداشته‌ام، بنابراین نیازی به مصرف هیچ دارویی ندارم.»

درباره مقاله‌ای به او گفتم که در وب‌سایت رسمی انجمن انکولوژی بالینی آمریکا منتشر شده است، با عنوان «فالون دافا زندگی افراد مبتلا به سرطان پیشرفته را طولانی می‌کند». این مقاله یک نظرسنجی از 152 بیمار انجام داد که قبلاً سرطان پیشرفته داشتند و دافا را تمرین ‌کردند. دو پزشک معالج میزان مرگ‌ومیر هر بیمار را کمتر از یک سال تشخیص دادند. اما ده سال بعد، 149 بیمار هنوز زنده و سالم بودند. اگرچه نرخ زنده‌مانی به 100 درصد نرسید (سه بیمار جان باختند)، که ارتباط زیادی با وضعیت هر فرد دارد. او گفت که درک می‌کند.

سپس پرسید: «در تلاش هستی به چه چیزی برسی؟» پاسخ دادم: «اگر هر فکر شخص بتواند با استانداردهای حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری مطابقت داشته باشد، بهترین خواهد بود.» او پرسید: «اگر در خانه تمرین کنی چه؟ چرا باید بیرون بروی تا با مردم صحبت کنی؟» گفتم: «به این دلیل است که بسیاری از مردم هنوز به تبلیغات ح‌.ک‌.چ اعتقاد دارند. اگر فریب بخوری، ممکن است درباره درست یا نادرست بودن سردرگم شوی و به فای بودا تهمت بزنی و گناهانی را ایجاد کنی که باید برایشان بپردازی. گناهان ح.‌ک.‌چ بر دوش اعضای ح‌.ک‌.چ و سازمان‌های جوانان آن است. ترک آن به این معنی است که مسئول جنایات آن نیستی. تو شخص مهربانی هستی و می‌توانی برای خروج از ح‌.ک‌.چ، از نامی مستعار استفاده کنی.»

او نام مستعار پیشنهادی مرا پذیرفت و از عضویتش در لیگ جوانان و پیشگامان جوان کناره‌گیری کرد. حتی برای شخص مهربانی مثل او، بازهم نیاز بود که واقعیت‌ها را شخصاً روشن کرد.

برخی از افراد حداقل تحصیلات یا به‌دلیل بینایی ضعیف خود در خواندن مشکل دارند، بنابراین باید با آن‌ها صحبت کنیم. یک بار با مرد مسن مهربانی برخورد کردم که حرف‌هایم را تأیید کرد و گفت از نام واقعی‌اش برای خروج از پیشگامان جوان استفاده کنم. اما نمی‌توانست عبارات «فالون دافا فوق‌العاده است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری فوق‌العاده است!» را تکرار کند. بعد از اینکه چند بار همراهش تکرار کردم، آن‌ها را به خاطر سپرد. او نشان یادبودی را که به وی داده بودم در دست گرفت و عبارات را بارها تکرار کرد.

وقتی عقاید و تصوراتم را رها می‌کنم، مردم گوش می‌دهند

من توانستم به‌طور استوار در مسیر تزکیه‌ام قدم بردارم، زیرا شروع به ازبر کردن و ازبرخوانی فا کردم. گروه مطالعه فا ما معمولاً هر هفته سه صفحه از جوآن فالون را از بر می‌خواند. ما همچنین مقالات جدید استاد را به‌محض انتشارشان ازبر می‌خوانیم. هر زمان وقت داشته باشم، وب‌سایت مینگهویی و هفته‌نامه مینگهویی را بررسی می‌کنم. درحین ازبرخوانی فا، اشاراتی درباره جنبه‌هایی که باید در آن‌ها پیشرفت کنم دریافت می‌کنم.

گاهی وقتی هنگام مطالعه فا تمرکز ندارم یا اخبار عادی کنجکاوی‌ام را تحریک می‌کند، مردم مطالب را رد می‌کنند. وقتی فا را خوب مطالعه می‌کنم، هنگام روشن کردن حقایق، نتیجه خوب است.

به‌تازگی متوجه شدم که در تزکیه‌ام، کم‌کم درحال سست شدن هستم. می‌دانستم دلیلش این است که برخی از عقاید و تصورات دیرینه را تغییر نداده‌ام و تعارض‌ها یا مداخلات مهمی را تجربه نکرده‌ام. اغلب به خودم یادآوری می‌کردم که به هر فکرم توجه کنم و با پشتکار تزکیه کنم. اکنون هر زمان که با تعارض روبرو می‌شوم، فرض را بر این می‌گذارم که اشتباهی کرده‌ام؛ این به من کمک می‌کند به درون نگاه کنم و ایده‌های ثابتی را شکل ندهم. وقتی به نگاه به درون ادامه می‌دهم، متوجه می‌شوم که درواقع کار اشتباهی انجام داده‌ام و کاستی‌های طرف مقابل آینه‌ای برای کمک به بررسی خودم است.

در گذشته، دوست داشتم بر سر اینکه چه کسی درست است یا اشتباه می‌کند بحث کنم و به نظر خودم می‌چسبیدم و حرف طرف مقابل را نفی می‌کردم. اکنون احساس می‌کنم باید عقاید دیگران را درک کنم، ذهنم را گسترده‌تر کنم و به نظر خودم نچسبم. بعد از اینکه ذهنم را مصمم کردم که واقعاً تزکیه کنم، وقتی بیرون می‌رفتم تا حقایق را برای مردم روشن کنم، و با افرادی برخورد می‌کردم که ذهنشان با دروغ‌های ح‌.ک‌.چ مسموم شده بود، حتی گرچه در ابتدا مرا درک نمی‌کردند، اکثر آن‌ها کم‌کم نگرششان را تغییر می‌دادند و پذیرای حقیقت می‌شدند. می‌خواهم دو مثال بیاورم:

یک روز خانمی منتظر سبز شدن چراغ بود تا بتواند از خیابان رد شود. بعد از اینکه تقویمی را از من گرفت، گفت: «شما می‌گویید فالون دافا خوب است، چرا آن را در خانه انجام نمی‌دهید؟ چرا همیشه علیه ح.‌ک.‌چ صحبت می‌کنید؟ فراموش نکنید که ح‌.ک‌.چ حقوق ما را پرداخت می‌کند.»

گفتم: «ما حقوق بازنشستگی خود را می‌گیریم. آمریکایی‌ها نیز حقوق بازنشستگی دارند، اما نه ح.‌ک.‌چ به آن‌ها حقوق پرداخت می‌کند و نه حزب دموکرات یا جمهوری‌خواه. برعکس، مقامات فاسد ح‌.ک‌.چ با مالیات مردم حمایت می‌شوند. خود ح.‌ک.‌چ نه کار می‌کند و نه چیزی تولید می‌کند.» از حالت صورتش می‌توانستم بفهمم که درک کرده است.

ادامه دادم و گفتم: «هدف ما مخالفت با ح.‌ک.‌چ نیست. هر سلسله‌ای سرنوشت خودش را دارد و برای ما مهم نیست که آن چه زمانی به پایان می‌رسد. حتی اگر افرادی را که به حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری معتقدند به زندان انداخته باشد، ما هیچ نفرتی نداریم. ما فقط حقیقت را می‌گوییم و فقط نگران افراد مهربان و بی‌گناه هستیم. شما به تبلیغات ح‌.ک‌.چ گوش دادید و بدون فکر کردن آن را پذیرفتید. اخیراً بلایای طبیعی بسیار زیادی رخ داده است که همه به این واقعیت مربوط می‌شود که اخلاقیات رو به زوال رفته است.»

به او گفتم: «فقط با آگاهی از حقیقت و تشخیص خوب و بد، و خروج از سازمان‌های ح‌.ک‌.چ، می‌توان آینده روشنی داشت.» نگرش او کاملاً تغییر کرد. بروشور را به او دادم. او آن را گرفت و گفت: «بگذار آن را بررسی کنم! متشکرم!»

وقتی بروشور «سه جنایت جیانگ زمین (رهبر سابق ح.‌ک.‌چ)» را به کسی دادم، او گفت: «آیا تلویزیون نگفت که او مرد خوبی بود؟ آیا او واقعاً مرتکب جنایت شده است؟» گفتم: «به آن خبرنگاران گفته شد که چه بگویند. اما این حقیقت نبود.» او بلافاصله نگرش خود را تغییر داد و گفت: «درست است! این را خواهم خواند.» مردم، جامعه چین را کاملاً ناامید می‌دانند. شخصی گفت که افراد خوب نمی‌توانند در سازمان‌های ح.ک.چ زنده بمانند. شخص دیگری نیز گفت: «آنچه شما مردم فالون دافا می‌گویید درست است! همه‌چیز در تلویزیون دروغ است!»

وقتی می‌بینم تعداد بیشتر و بیشتری از موجودات ذی‌شعور حقیقت را می‌آموزند و دست به انتخابی درست می‌زنند، برایم الهام‌بخش است.