(Minghui.org) من ۶۱ سال دارم و در سال 1998، تمرین فالون دافا را شروع کردم. همیشه به نیروهای الهی اعتقاد داشتم و برای طالعبینی، از کتاب تغییرات استفاده میکردم. کتاب‌های فالون دافا را هم داشتم، اما آنها را در کشو گذاشته بودم و دو سال به آنها دست نزدم.

در سال 1997، در چینگدائو کار می‌کردم. یک بار، با یکی از همکارانم صحبت کردم و پرسیدم که آیا درمورد فالون دافا چیزی شنیده است؟ او گفت همسرش تمرین می‌کند. وی قبلاً به انواع بیماری‌ها مبتلا بود و هنگام راه رفتن مجبور بود بعد از هر پنج قدم، استراحت کند. پس ‌از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کرد، تمام بیماری‌هایش ناپدید شد و پس از آن، موقع راه رفتن، احساس سبکی می‌کرد.

شگفت‌زده شدم. وقتی به خانه برگشتم، یکی از دوستانم از من خواست به یک محل تمرین گروهی فالون دافا برویم و تمرینکنندهها را درحال تمرین تماشا کنیم. وقتی به آنجا رسیدیم، با دنبال کردن حرکات آنها، شروع به انجام تمرین کردم. وقتی تمرین دوم را انجام دادم، انرژی قدرتمندی را احساس کردم و متوجه شدم که فالون دافا خاص است. بنابراین تصمیم گرفتم تمرین در این روش را شروع کنم.

پس از شروع آزار و شکنجه

در ۲۰ژوئیه۱۹۹۹، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کمپین آزار و شکنجه علیه فالون دافا را آغاز کرد. چون از رها کردن این تمرین خودداری کردم، همسرم مرا تهدید به طلاق کرد. گفتم: «تمام دارایی‌هایمان را به تو می‌دهم، اما از تمرین فالون دافا دست نمی‌کشم.» همسرم دیگر سعی نکرد جلو تزکیه‌ام را بگیرد و من از آن محنت عبور کردم. می‌دانم که یک تزکیه‌کننده هستم، نه یک فرد عادی.

هر مشکل و مسئلهای را که با آن روبهرو می‌شوم و هر ناراحتیای را که بدنم تجربه می‌کند، حالتی غیرطبیعی در نظر می‌گیرم و برای اصلاحش، افکار درست می‌فرستم. یک بار، موقع دعوا با همسرم، انگشتم را به‌سمت او گرفتم. کمرم بلافاصله آنقدر درد گرفت که نتوانستم حرکت کنم. ابتدا به درون نگاه کردم و سپس نیروهای کهن را نفی کردم. نظم و ترتیبهای آنها را تصدیق نکردم و درد خیلی زود ازبین رفت.

یک شب، وقتی من و یک تمرین‌کننده دیگر با موتورسیکلتش برای چسباندن برچسب‌های روشنگری حقیقت بیرون رفتیم، با سنگ بزرگی برخورد کردیم و چرخ جلو کنده شد. همانطور که روی زمین دراز کشیده بودم، بالا آوردم. بالاخره توانستم دست‌ها و بازوهایم را حرکت دهم و متوجه شدم که نشکسته‌اند.

آن شب، در خانه یک تمرین‌کننده، به سخنرانی‌های استاد گوش دادم. روز بعد، خانواده‌ام اصرار کردند که به بیمارستان بروم. گفتم: «حالم خوب است. نمی‌خواهم بروم.» خانواده‌ام با دیدن سرسختیام، دیگر اصرار نکردند.

بعد از برگشتن به خانه، به‌مدت چهار روز نمی‌توانستم حرکت کنم و از رختخواب بلند شوم. به مطالعه فا ادامه دادم و 28 روز دیگر، توانستم سر کار بروم. وقتی شرایط دشوار است، نباید مطالعه فا را فراموش کنیم. فقط با مطالعه فا می‌توانیم شین‌شینگمان را بهبود بخشیم و سپس می‌توانیم بر سختی‌ها غلبه کنیم.

حدود ده سال پیش، یک روز ناگهان انگار فلج شدم. نمی‌توانستم حرکت کنم و مدام بالا می‌آوردم. نیم ساعت طول کشید تا بلند شوم. فا را خواندم و گوش دادم. به درون نگاه کردم و نظم و ترتیبهای نیروهای کهن را رد کردم. روز بعد بهبود یافتم. همسرم اصلاً متوجه نشد.

معجزات در روند نجات موجودات ذی‌شعور اتفاق می‌افتند

یک بار داشتم پیام‌هایی برای روشنگری حقیقت پخش می‌کردم که کسی صدایم را شنید و پرسید: «چهکار می‌کنی؟» سریع روی موتورسیکلتم نشستم و از آنجا دور شدم. وقتی بعداً آن حادثه را به یاد آوردم، نمیتوانستم باور کنم که آنقدر سریع عمل کردم.

معجزه‌آساترین ماجرا در زمستان سال2000، اتفاق افتاد. در آن زمان، آزار و شکنجه بسیار شدید بود. من و تمرین‌کنندهای دیگر تخته پلاستیکی ضخیمی به طول 9 و عرض 1 متر خریدیم و با آن تابلویی با عبارات فرخنده «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» درست کردیم. آن را روی یک دکل برق فشار قوی در کنار جادهای بسیار عریض، آویزان کردیم تا مردم بتوانند از دور ببینند. من از دکل بالا رفتم و تابلو را آویزان کردم. دکل 30 متر ارتفاع داشت و 220هزار ولت برق حمل می‌کرد. در نیمه راه، قوس الکتریکی داغ بود و تحملش سخت. می‌توانستم برق را حس کنم، اما نگران نبودم. فقط در این فکر بودم که باید به آن بالا بروم. بالاخره تابلو را با موفقیت آویزان کردم.

آن تابلو غوغا کرد. پلیس محلی نتوانست آن را پایین بیاورد. آنها با اداره امنیت عمومی شهرداری و اداره برق تماس گرفتند و سعی کردند کسی را پیدا کنند که از دکل بالا برود. کسانی که موفق شدند تا نیمه راه بالا بروند، آنقدر ترسیدند که نتوانستند ادامه دهند. قبل‌از اینکه بتوانند تابلو را پایین بیاورند، تلاش زیادی برای تکهتکه کردن آن لازم بود. واقعاً یک معجزه بود، زیرا اگر استاد از من محافظت نمی‌کردند، نمی‌توانستم بالا بروم و تابلو را آویزان کنم.

بهبود تزکیه‌ام هنگام مشارکت در یک پروژه

من عمدتاً سی‌دی و تقویم درست می‌کنم و در این زمینه، تجربیات زیادی دارم که می‌خواهم با شما بهاشتراک بگذارم.

تصاویر روی بعضی از سی‌دی‌هایی که یک تمرین‌کننده درست کرده بود، واضح نبود و فقط 80 درصدش قابل‌پخش بود. متوجه شدم که سی‌دی‌ها عیبی نداشتند. پس باید افکار درست می‌فرستادم و خودم را بررسی می‌کردم. بعد از اینکه به درون نگاه کردم، 99 درصد سی‌دی‌ها قابل‌مشاهده شدند. آن تمرین‌کننده نیز پس از درون‌نگری، ناگهان گفت: «مشکل را پیدا کردم.» بعد از آن، سی‌دی‌ها 100 درصد قابل‌مشاهده بودند.

هنگام کار روی پروژه‌ها، نباید عقاید و تصورات بشری داشته باشیم. وقتی تمرین‌کنندهای باتجربه به یک تمرین‌کننده جدید آموزش می‌دهد، فقط باید مراحل را توضیح دهد و نباید هیچ فکر منفیای به آن اضافه کند. ما باید به استاد ایمان و افکار درستی قوی داشته باشیم. فقط از این طریق می‌توانیم هر چیزی را که درست نیست اصلاح کنیم.

وقتی با مشکلاتی روبهرو می‌شویم، نباید اولین فکرمان این باشد که تجهیزات معیوب هستند. درعوض، باید بدون قید و شرط، به درون نگاه کنیم. نباید درباره تجهیزات، افکار منفی داشته باشیم. برخی از تمرین‌کنندگان می‌گویند که نمی‌توانند مدتی طولانی، تقویم چاپ کنند، زیرا باعث مسدود شدن نازل می‌شود. ما باید افکار درست بفرستیم تا مشکلی پیش نیاید. مشکلات تجهیزات درواقع مشکلات شین‌شینگ ماست. قلبمان باید آرام بماند، زیرا تزکیه ما می‌تواند همه مشکلات را حل‌وفصل کند.

وقتی شین‌شینگ ما نتواند به استاندارد خاصی برسد، به نتایج خوبی نخواهیم رسید. گاهی اوقات، چاپگر در تعمیرگاه کاملاً خوب کار می‌کند، اما وقتی در دست تمرین‌کنندگان است، مشکلاتی پیش می‌آید. این بدان معناست که آن تمرین‌کننده باید شین‌شینگ خود را رشد دهد. باید ابزارهای خود را گرامی بداریم و با تجهیزات بهخوبی رفتار کنیم. هر چقدر هم سرمان شلوغ باشد، قبل از کار روی پروژه‌ها، باید خودمان را اصلاح کنیم. قبل از شروع کار، باید فا را مطالعه کنیم و افکار درست بفرستیم. وقتی کارها درست پیش نمی‌رود، اولین فکر ما نباید این باشد که تقصیر تجهیزات یا سایر تمرین‌کنندگان است. فقط وقتی خودمان را اصلاح کنیم، می‌توانیم واقعاً به پروژه کمک کنیم.

در تزکیهام، داستانهای معجزهآسای بسیاری وجود دارد. امیدوارم مردم فریب دروغ‌های ح.‌ک‌.چ را نخورند، به دافا ایمان داشته باشند و عبارات فرخنده «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را با خلوص نیت در قلبشان تکرار کنند تا مورد لطف و رحمت الهی قرار گیرند!