(Minghui.org) تمرین‌کننده‌ای حتی قبل از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کند، می‌توانست از طریق چشم سومش ببیند. او صحنه‌هایی را در بعدهای دیگر می‌دید. همچنین آگاه بود که اصلاح فا درحال پیشروی است. دلیل اینکه تصمیم گرفت تجربیاتش را به‌اشتراک بگذارد این بود که تمام تمرین‌کنندگان را تشویق کند کوشاتر باشند و الزامات لازم برای نجات نیک‌خواهانه توسط استاد را برآورده کنند. متن زیر شرحی از تجربیات او است.

نگرانی استاد

وقتی در شب ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳ در حال فرستادن افکار درست بودم، بدن قانون استاد را دیدم. بلافاصله در مقابل استاد زانو زدم. هنوز هم درحال فرستادن افکار درست بودم.

صبح روز بعد تمرین‌ها را انجام دادم و سپس افکار درست فرستادم. در حال مدیتیشن، بعدی را دیدم که شبیه بعد بشری ما بود. درختان به من درود می‌فرستادند و در حال رقصیدن بودند. متعجب بودم که چرا فقط شاهد گیاهان بودم و مردم را نمی‌دیدم. به من گفتند که همه مردم به محل تمرین رفته‌اند. زمانی که به آنجا رفتم از دیدن مردمی از همه سنین که به‌ردیف درحال انجام تمرینات بودند، خوشحال شدم.

از دری وارد شدم. یکی از شعرهای هنگ‌یین ۲ را خواندم و آرام شدم. اما ذهنم هنوز درحال فکر کردن درباره هم‌تمرین‌کنندگانی بود که به‌تازگی به تزکیه دافا برگشته بودند. با خودم فکر ‌کردم که آنها چطور عمل می‌کردند و آیا کوشاتر شده بودند یا نه. صدای استاد را شنیدم و معنای کلی آنچه که استاد بیان کردند این بود: "شما زندگی پس از زندگی به دنبال استاد، سطح به سطح به این دنیای مادی پایین آمدید. مسیر تزکیه‌تان نظم و ترتیب داده شده ‌است. در هر سطح همان‌طور که به دنیای بشری پایین آمدید، تحت مراقبت قرار گرفته‌اید. شما هنوز به وابستگی‌های بشری‌تان چسبیده‌اید و نمی‌توانید آنها را رها کنید و نمی‌خواهید که برگردید..."

شعر استاد ناگهان در ذهنم پیچید:

"فراتر از زمان و مکان، فا را با جدیت اصلاح می‌کنم،
با وجود سختی‌های عظیم اراده‌ام هرگز سست نمی‌شود
در میان شرارت جنون‌آمیز، هرگز راهم را گم نمی‌کنم
انهدام شیطان را همچون تکاندن گرد و غبار درنظر می‌گیرم
زمانی که مریدان در مسیر دافا به‌درستی گام برمی‌دارند
نورشان جهان را روشن کرده و شیطان را کاملاً نابود می‌کند
مریدان کوشا-- شکوفه‌های آلو در سرمای زمستان
اعصار متمادی سختی، همگی برای این روز بود"
("همگی برای این روز" از هنگ یین ۳)

بدن قانون استاد گفتند: "فقط یک مانع برای فائق آمدن وجود دارد. اشک‌های مادری که به روح اصلی‌تان زندگی بخشید ۹ خُم را پر کرده است." این نه خم را دیدم، هر کدام با اشک پر شده‌ بود و هر کدام رنگ متفاوتی داشت. اشک‌ها مربوط به مادرانی بود که به روح‌ اصلی‌مان زندگی بخشیده بودند.

بدن قانون استاد گفتند: "موجودات ذی‌شعور سیستم کیهانی شما مشتاقانه در انتظار بازگشت‌تان هستند. وقتی شما هنوز چیزهای بشری‌تان را نگه داشته‌اید و آنها را رها نمی‌کنید آنها بسیار گریه می‌کنند. زندگی‌تان و برکاتی که در این زندگی دریافت کرده‌اید همگی توسط استاد به شما داده شده‌اند. این دنیای بشری چه‌چیزی دارد که آن را می‌خواهید؟ چرا نمی‌توانید وابستگی‌های بشری را رها کنید؟"

بدن قانون استاد حتی بیشتر صحبت کردند. فکر کردم: "من زن بی‌سواد مسنی از حومه شهر و با موقعیت اجتماعی پایینی هستم. آیا هم‌تمرین‌کنندگانی که شغل‌ و موقعیت‌ اجتماعی خوبی دارند چیزی را که باید بگویم باور می‌کنند؟" از استاد پرسیدم: "استاد، آیا می‌توانم آنهایی را که گمراه شده‌اند نجات دهم. آیا می‌توانم آن کار را انجام دهم؟" استاد جواب مثبت دادند: "تا زمانی که قلبی برای آن داری، فقط آن را انجام بده. من مسئول همه چیز خواهم بود!" متقاعد نشدم و دوباره از استاد پرسیدم: "آیا واقعاً می‌توانم آن را انجام دهم؟" استاد پاسخ دادند: "بله، تو می‌توانی آن را انجام دهی." فکر کردم: "استاد، می‌توانم آن را انجام دهم. تا زمانی که استاد به من اعتماد می‌کنند، می‌توانم آن را انجام دهم."

این صحنه‌ها تا زمانی که فرستادن افکار درست را به‌پایان رساندم، به‌طول انجامید. همان‌طور که آنجا نشسته بودم، اشک‌ بر صورتم جاری شد.

هشت تمرین‌کننده را ملاقات کردم که در طول دو ماه اخیر دوباره تزکیه را شروع کرده‌اند. آنها به‌درجات مختلفی کوشا هستند. بعضی از آنها خیلی سریع تزکیه و رشد می‌کنند. همه این‌ها توسط استاد انجام شده‌اند، چراکه استاد خیلی نگران بودند.

در زمان فرستادن افکار درست به من نشان داده شد که جیانگ‌زمین، زنگ چینگ‌هنگ، لو گان، ژو یونگ‌کانگ و بو شیلای گرفته شده و به طبقه هجدهم جهنم انداخته شدند و نمی‌توانستند برگردند. تصاویر روح اصلی‌شان مخلوقاتی از دنیای اموات بودند. روح اصلی جیانگ‌زمین یک وزغ بود. روح اصلی زنگ چینگ‌هنگ شبیه یک خرس سیاه یا یک گراز وحشی بود. در مقایسه با حیواناتی که در این دنیای بشری وجود دارند، سخت است که بگویم آنها به چه چیزی شبیه بودند. روح اصلی ژو یونگ‌کانگ یک خرچنگ بود. روح اصلی لو گان یک تمساح بزرگ و بوشیلای یک عقرب بود.

آنها همگی به داخل دیگی از روغن جوشان افتاده و کاملاً مرده بودند. در طول این سال‌ها، در بعدهای دیگر، مبارزاتی بین ارواح شیطانی وجود داشته است اما آنها هم‌اکنون کاملاً نابود شده‌اند.

آنچه که دیده‌ام صحنه‌هایی در سطح خودم هستند. درکم این است که پایان اصلاح فا نزدیک است. جای هیچ تعجبی نیست که استاد خیلی نگرانند.

بازگشت به‌همراه همه کتاب‌ها و سخنرانی‌های استاد

برای بیش از یک دهه مجموعه کاملی از کتاب‌ها و سخنرانی‌های استاد درمنطقه ما دردسترس نبوده ‌است. بنابراین هم‌تمرین‌کنندگانی از مناطق دیگر برای کمک به ما آمدند تا مجموعه کاملی را گردآوری کنیم. آنها موفق شدند آن سخنرانی‌هایی را که نداشتیم جمع‌آوری کنند و توانستیم به هر تمرین‌کننده در منطقه‌مان مجموعه کاملی از کتاب‌های دافا و سخنرانی‌های استاد را بدهیم. همه مقالات و سخنرانی‌های فای استاد را به همان ترتیبی که منتشر شده‌اند خواندیم و درنهایت فهمیدیم که چگونه تزکیه کنیم.

یک‌بار صحنه زیبایی را دیدم... صحنه‌هایی مقدس از اینکه چگونه استاد بدن‌های‌مان را در بعدهای دیگر پاک می‌کردند و زیبایی رفتن به بعدی مخصوص در ورای قانون دنیای سه‌گانه را احساس کردم. همچنین موجودات ذی‌شعور کیهانم را که در جلوی من ظاهر ‌شدند، دیدم. وقتی از آنها پرسیدم که چه چیزی نیاز دارند، گفتند هیچ چیزی نمی‌خواهند، جز اینکه وقتی به خانه بازگشتم همه فایی را که استاد در طول دو دهه گذشته آموزش داده‌اند، برای‌شان به‌ارمغان ببرم. می‌بایست با همه فای استاد بازگردم. بارها و بارها این را به من گفتند: "باید مجموعه کاملی از کتاب‌های دافا را با خود بیاوری. فای استاد می‌بایست در تمامیت خود باشد! اگر کامل نباشد درست نخواهد بود!"

در ابتدا درک نکردم که چرا باید با کتاب‌های استاد بازگردم. آیا همواره در حال خواندن جوآن فالون نبوده‌ام؟ متوجه شدم که آنها در حال اشاره به سخنرانی‌هایی هستند که استاد در مناطق مختلف ارائه کرده‌اند. فکر کردم: "من فرد تحصیل‌کرده‌ای نیستم و قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم نمی‌توانستم بخوانم." فکر می‌کردم تا زمانی که بتوانم معنای جوآن فالون را درک کنم، تزکیه‌ام واقعاً خوب خواهد بود.

این افکار، عقاید و تصورات بشری و مانعی بودند. باید بپذیرم که زمان رها کردن وابستگی‌ام به حقارت فرارسیده بود. در گذشته سخنرانی‌های استاد را نمی‌خواندم مگر اینکه هم‌تمرین‌کنندگان آنها را برایم می‌خواندند. به‌دلیل تحصیلات بسیار کمم، فکر نمی‌کردم بتوانم خودم این کار را انجام دهم و از سایر تمرین‌کنندگان انتظار داشتم که آنها را برایم بخوانند. دافا شگفت‌انگیز است! اکنون می‌توانم همه سخنرانی‌های استاد به همراه سایر مطالب روشنگری حقیقت و هفته‌نامه مینگهویی را بخوانم. با این حال، قادر به خواندن همان کلمات در هر جای دیگری نیستم.

(ادامه دارد)