(Minghui.org) در تزکیه مریدان دافا، نیروهای کهن سعی می‌کنند اصلاح فا را کنترل کنند تا به اهداف خودخواهانه خود تحقق ببخشند. آنها می‌خواهند نظم‌وترتیبات خود را بر ما تحمیل کنند، اما اینکه آیا می‌توانند به اهداف خود دست یابند یا نه، بستگی به ما مریدان دافا دارد، نه به آنها. مایلم افکارم را درباره این موضوع به‌اشتراک بگذارم.

استاد بیان می‌کنند: «با دست کشیدن از ذهنیت بشری، شیطان به خودی خود مغلوب می‌شود.» («غمگین نباشید» از هنگ یین 2)

اگر عقاید و تصورات بشری مریدان دافا از بین بروند، هیچ شکافی برای نیروهای کهن باقی نمی‌ماند تا از آن سوءاستفاده کنند. نظم‌وترتیبات نیروهای کهن دیگر وجود نخواهند داشت. پس مسئله پذیرش یا عدم پذیرش نظم‌وترتیبات آنها نیز وجود نخواهد داشت. استاد بیان می‌کنند که نباید نظم‌وترتیبات آنها را بپذیریم. به درک من، حتی وقتی عقاید و تصورات بشری داریم، هنوز نباید نظم‌وترتیبات آنها را تصدیق کنیم.

برای نمونه وقتی تمرین‌کننده‌ای در چین حقایق دافا را برای کسی توضیح می‌دهد و می‌بیند که مأمور پلیسی به سمتش می‌آید، فکر می‌کند که احتمالاً گزارشش را به پلیس داده‌اند. حالا او یک انتخاب دارد: اینکه نظم‌وترتیبات نیروهای کهن را بپذیرد یا آنها را نفی کند. انتخاب اول این است که آیا دستگیر شدن را قبول می‌کنیم یا نه. چه کاری باید انجام دهیم؟

تصدیق نکردن آزار و شکنجه

پیش از هر چیزی، مریدان دافا نباید این نوع آزار و شکنجه غیرمنصفانه را تصدیق کنند. روشنگری حقیقت هیچ قانونی را نقض نمی‌کند. کاملاً قانونی است و پلیس قرار است طبق قانون عمل کند. اگر قانون را نقض نکنیم و پلیس دستگیرمان کند، مرتکب کاری غیرقانونی می‌شود. در این مرحله، آن تمرین‌کننده حق دارد در برابر دستگیری مقاومت کند. حتی می‌تواند در ملأعام با پلیس مقابله کند. این نفی کامل نظم‌وترتیبات نیروهای کهن محسوب می‌شود.

برای نمونه، در مقاله‌ای در وب‌سایت مینگهویی، تمرین‌کننده‌ای تجربه خود را اینطور شرح داد: «همراه هم‌تمرین‌کننده‌ای مطالب اطلاع‌رسانی دافا را توزیع می‌کردم که 3 مأمور پلیس از ماشین بیرون پریدند. دو نفرشان سرم فریاد کشیدند و گفتند: "این بروشورها را از کجا آوردی؟ باید با ما به اداره پلیس بیایی!" پاسخ دادم: "نه. اگر چیزی احتیاج دارید، می‌توانیم همین‌جا صحبت کنیم!" سپس حقیقت را برای‌شان روشن کردم. تمرین‌کننده دیگری که همراهم بود، از این فرصت استفاده و با بروشورها آنجا را ترک کرد. مأمور سوم سرانجام گفت: "حالا می‌توانی بروی. دیگر این کار را نکن."» آنچه وضعیتی خطرناک به‌نظر می‌رسید، با حمایت استاد حل‌وفصل شد.

اگر نیروهای کهن پشت یک مأمور پلیس نباشند و او را کنترل نکنند، او دیگر نمی‌تواند چیزی به مریدان دافا بگوید یا کاری با آنها انجام دهد، زیرا مریدان دافا موجوداتی الهی هستند و آن مأمور پلیس یک بشر است. علاوه بر این، نیروهای کهن باید از قوانین جهان قدیم پیروی کنند و جرئت نمی‌کنند بر خلاف آن قوانین کاری انجام دهند. تمرین‌کنندگان دافا می‌توانند آزار و شکنجه را کاملاً نفی و از سوار شدن به ماشین پلیس اجتناب کنند. اگر نیروهای کهن پلیس را کنترل كنند تا تمرین‌کنندگان را به‌زور سوار ماشین‌شان کنند، آنگاه درحال انجام کاری هستند که استاد بیان کرده‌اند- «شکنجه‌ تحمیلی که تصدیق نشده باشد جرم است، و قوانین کهن کیهان نیز آن را مجاز نمی‌‏دانند.» (آموزش فا طی جشن فانوس سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)- و بنابراین ازبین برده خواهند شد.

دنبال کردن مسیری که استاد نظم‌وترتیب داده‌اند

به‌عنوان مریدان دافا، نه‌تنها لازم است نظم‌وترتیبات نیروهای کهن را نفی كنیم، بلكه باید مسیری را دنبال کنیم كه استاد برای‌مان نظم‌وترتیب داده‌اند. اگر می‌توانستیم با روشنگری حقیقت برای مأموران پلیس نجات‌شان دهیم، آنگاه شیطان قادر نمی‌بود آنها را کنترل کند و رژیم کمونیستی کسی را برای اجرای این آزار و شکنجه نداشت. بنابراین به مرگ طبیعی می‌مرد. از این رو اگر سه کار را به‌خوبی انجام دهیم، می‌توانیم نظم‌وترتیبات نیروهای کهن را نفی و آنها را از بین ببریم.

مریدان دافا باید مانند خدایان نگاه جامعی به مسائل داشته باشند. با هرچه که روبرو می‌شویم، باید به جوهر آن وضعیت و آنچه پشتش است، نگاه کنیم. نیروهای کهن در بُعدهای دیگر پشت آن مأموران پلیس هستند، اما پشت تمرین‌کنندگان دافا، فاشن استاد و سایر موجودات الهی هستند که در بُعدهای دیگر از فا محافظت می‌کنند.

از بین بردن تمام عقاید و تصورات بشری که عامل مشکلات هستند

در واقع برخی از تمرین‌کنندگان می‌دانند که نباید با مسئولان همکاری کنند، اما فردی عادی فکر می‌کند: «اگر با پلیس همکاری نکنم‌، آنها مرا حتی بدتر تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهند.» با این ترس تصمیم می‌گیرند چیزی را که پلیس به آنها می‌گوید، انجام دهند. این واکنش ممکن است در دنیای بشری جواب دهد، اما در تزکیه برعکس است. همکاری با پلیس به این معناست که نظم‌وترتیبات نیروهای کهن را تصدیق کرده‌ایم. آنگاه نیروهای کهن برای آزار و شکنجه ما دلیل خواهند داشت. در تزکیه، قوانین معمولاً عکس قوانین موجود در جهان بشری هستند.

پس از دستگیری تمرین‌کنندگان، آنها در تک‌تک مراحل باید تصمیم بگیرند که آیا آزار و شکنجه را تصدیق می‌کنند یا خیر. اگر چند قدم نخست را به‌خوبی برندارند، مشکلی نیست. می‌توانند از مرحله بعد شروع کنند. حتی اگر دستگیر شوند، اگر در همان مرحله بتوانند دست به انتخاب درستی بزنند، آزار و شکنجه در همان جا متوقف خواهد شد.

در چین، برخی از تمرین‌کنندگان تصور می‌کردند: «اگر عقاید و تصورات بشری داشته باشم، نیروهای کهن از من سوءاستفاده می‌کنند.» نیروهای کهن این فکر را دیدند و درواقع از آنها سوءاستفاده کردند، چراکه آن افراد نیروهای کهن را تصدیق کرده بودند. خود آن فکر، تصدیق نظم‌وترتیبات نیروهای کهن است. جستجوی درون به این روش، جستجوی دلایلی برای نیروهای کهن است تا بتوانند شما را تحت آزار و شکنجه قرار دهند.

نگاه به درون بدون غفلت

پس راه درست برای نگاه به درون چیست؟ ما باید الزامات استاد را برای نگاه به درون دنبال کرده و باید بدون قیدوشرط به درون نگاه کنیم. بعد از یافتن وابستگی‌های بشری خود، باید آنها را از بین ببریم، شین‌شینگ خود را بهبود بخشیم و جذب دافا شویم. اگر نگذاریم قلب‌مان تحت‌ تأثیر قرار گیرد و کارها را با افکار درست انجام دهیم، باید بتوانیم در اعتباربخشی به فا خوب عمل کنیم.

از زاویه‌ای دیگر، اگر بتوانیم همیشه قلب خود را تزکیه کنیم و پیوسته با افکار و اعمال درست به درون نگاه کنیم، نیروهای کهن فرصتی برای مداخله نخواهند داشت. نیاز نخواهیم داشت هیچ یک از نظم‌وترتیبات نیروهای کهن را نفی کنیم. این رویکرد حل‌وفصل کردن این موضوع به‌طور اساسی است.

آزار و شکنجه‌ای که نیروهای کهن نظم‌وترتیب داده‌اند، حقیقتاً چه معنایی برای مریدان دافا دارد؟ از سطح جهان بشری، این آزار و شکنجه است. از دیدگاه تزکیه‌کنندگان، اساساً محنتی در مسیر تزکیه‌مان است. افرادی که حقیقتاً تحت آزار و شکنجه قرار می‌گیرند، تمرین‌کنندگان دافا نیستند. برعکس، همانطور که استاد بیان می‌کنند: «افرادی که واقعاً مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌‏اند مریدان دافا نیستند، بلکه مردم دنیا هستند.» (آموزش فای ارائه‌شده در کنفرانس فای نیویورک 2010)

آنچه واقعاً باید به آن پایان دهیم آزار و شکنجه مردم عادی از سوی نیروهای کهن است و کاری که باید انجام دهیم این است که موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. بنابراین به‌عنوان تمرین‌کنندگان دافا باید همیشه «نجات مردم» را در ذهن خود داشته و همیشه الزامات استاد را برای تزکیه‌کنندگان، به یاد داشته باشیم. بدون توجه به اینکه به کجا می‌رویم، باید نیک‌خواه باشیم و تمام تلاش خود را به کار گیریم تا در نجات مردم به استاد کمک کنیم و به مأموریت تاریخی خود تحقق ببخشیم.