(Minghui.org) 12 سال فالون دافا را تمرین کردهام. از طریق موانع و آزمونهای متعدد در طول این زمان، استاد لی هنگجی (بنیانگذار فالون دافا) همیشه از من محافظت و مرا راهنمایی کردهاند. از استاد و دافا بسیار سپاسگزارم!
میخواهم برخی از تجربیات تزکیهام را با سایر تمرینکنندگان در میان بگذارم.
تزکیه در اختلافات خانوادگی
خانواده محیط مناسبی برای تزکیه است. مردم معمولاً در خانه چندان نقاب ندارند و تظاهر نمیکنند که فرد دیگری هستند.
وقتی تازه دافا را آموختم، فکر کردم که باید این تمرین را به والدینم نیز معرفی کنم. هر دو سالخورده بودند و از نظر وضعیت سلامتی نسبتاً ضعیف بودند. فکر کردم که یادگیری دافا به آنها کمک میکند تا از بیماری خلاص شوند. در نتیجه، هدف من درست نبود.
بهدلیل تبلیغات حزب کمونیست چین (حکچ) در بدنام کردن دافا و تأثیر الحاد، والدینم حرفم را باور نکردند. با عقاید و تصورات بشری قوی و نفوذ فرهنگی حزب کمونیست، سعی کردم والدینم را متقاعد کنم که دافا را تمرین کنند. من هیچ شکیبایی در قبال آنها نداشتم و خودم را جای آنها نمیگذاشتم.
وقتی پدرم با من مخالفت کرد، از او رنجیدم. میخواستم هر دو به من گوش دهند و وقتی توجه نکردند، عمداً ناراحتیام را به آنها نشان دادم. در نتیجه، پدرم اغلب مرا سرزنش میکرد. خواهرانم به من میگفتند که من با پدر و مادرمان خوب نیستم و به من توصیه کردند که به آنها اجازه دهم زندگی دلخواهشان را ادامه دهند.
یک روز، بدون مشورت با مادرم، کارت حافظۀ داخل دستگاه پخش صوت پدرم را از آهنگهای مورد علاقهاش به برخی فایلهای صوتی مربوط به فرهنگ سنتی تغییر دادم. وقتی به پدرم گفت که من چه کار کردم، پدرم آن شب با خواهر بزرگم تماس گرفت تا از من گله و شکایت کند.
در آن زمان، نمیدانستم چگونه به درون نگاه کنم. احساس میکردم در حقم بیانصافی شده زیرا اعتقاد داشتم که در حق آنها خوبی کرده بودم. من شخصیتم را تزکیه نکرده بودم. در نتیجه، نیروهای کهن از کاستیهای شخصی من سوءاستفاده کرده و از نظر جسمی مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند.
از طریق مطالعه فا، گفتگو با سایر تمرینکنندگان دربارۀ شرایطم و خواندن مقالات تبادل تجربه در وبسایت مینگهوئی، بهتدریج متوجه اشتباهم شدم و نگاه به درون را شروع کردم.
استاد لی بیان کردند:
«درحالي كه كار میكنيد، لحن صدای شما، خوش قلبیتان و استدلال شما میتواند قلب يك شخص را تغيير دهد، درصورتیكه دستوردادنها هرگز نمیتوانند.» («خوشفکری» ، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)
استاد همچنین بیان کردند:
«بردباري کليد رشد شينشينگ شخص است. تحمل کردن همراه با خشم، شکايت يا اندوه، بردباري يک فرد عادي است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، بهطوري که کاملاً بدون خشم و شکايت باشد، بردباري يک تزکيهکننده است.»(«بردباری (رن) چیست؟ »، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)
پس از مدت کوتاهی، آخر هفته نزد والدینم رفتم. پیراشکی با طعم دلخواهشان را پختم. گرچه عصبانیت و رنجشم به آنها هر از گاهی ظاهر میشود، اما توانستهام خودم را کنترل و به درون نگاه کنم. همچنین یاد گرفتم که در جهت از بین بردن هرگونه مداخله از بُعدهای دیگر ، افکار درست بفرستم. کمکم ذهنم آرامتر شد. استاد مرا از ماده بد رنجش خلاص کردند.
یاد گرفتم که در محیط خانوادهام به درون نگاه کنم و ابتدا دیگران را در نظر بگیرم. در نتیجه، رابطه من با خواهر و برادرهایم نیز بهبود یافت.
بهعنوان یک تزکیهکننده باید از یک فرد معمولی بهتر باشم. اطرافیانم برای تزکیه من اینجا هستند. آنها اینجا هستند تا مسیر را برای من هموار کنند. باید از آنها سپاسگزار باشم.
امروزه، اعضای خانوادهام همه میدانند که فالون دافا خوب است.
تزکیه گفتارم
قبلاً آدم بسیار خودرأیی بودم. دوست داشتم تقریباً دربارۀ همه چیز نظر بدهم و همیشه احساس میکردم که نظرم درست است. غالباً با لحنی کنایهآمیز صحبت میکردم. در نحوه صحبت و رویکردم به مسائل، هیچ نیکخواهی وجود نداشت. من از این مسئله ناراحت بودم و از خودم میپرسیدم چرا نمیتوانم نیکخواهتر و مهربانتر باشم.
یک بار به برنامهای درباره فرهنگ الهی گوش میدادم. این مقاله در مورد سه «کارمای گناه» در چین باستان صحبت کرد: قتل، زنا و کارمای گفتار. بیشتر افرادِ بااخلاق، بهطور ضمنی میفهمند که دو مورد اول بد هستند. اما، بسیاری از آنها به مورد سوم کارمای گفتار توجه نمیکنند، یعنی اینکه ممکن است شخص با گفتهای به شخص دیگری آسیب برساند، حتی اگر این کار ناخواسته انجام شود.
داستان یو کونگژو از این قرار است که او مغرور بود و غالباً با کنایه صحبت میکرد و به دیگران میخندید. خدا 2470 مورد کارمای گفتار برایش ثبت کرده بود. هنگامی که تعداد آنها به 3 هزار مورد میرسید، او میمرد. علاوه بر این، فرزندان او متکدی میشدند، زیرا کارمای گفتار او هماهنگی آسمان و زمین را بر هم زده بود.
این داستان بهویژه برای من زنگ خطری بود. در چین، فرهنگ حزب کمونیست جایگزین فرهنگ الهی شده است. من در فرهنگی بزرگ شدم که ذهنیت مبارزهطلبی را تشویق میکرد. با گذراندن بیش از 40 سال در این محیط، من بهطور طبیعی مغرور و خودخواه شده بودم و میخواستم دیگران را شکست دهم.
حتی بعد از اینکه شروع به تزکیه دافا کردم، عادتهای بد قدیمیام هنوز وجود داشتند، از جمله نگاه تحقیرآمیز به دیگران، خودخواهی، و ذهنیت مبارزه.
دهها بار این داستان را گوش کردم، و توجه ویژهای به تزکیه گفتارم داشتم. به خودم یادآوری میکردم که احساساتم را کنترل کنم و دیگران را آزار ندهم. بعضی اوقات از روی عادت حرفهای بد میزدم، اما بلافاصله عذرخواهی میکردم.
استاد بیان کردند:
«اگر هميشه قلبي سرشار از نيكخواهي و محبت، و حالت ذهني آرام و صلحجو داشته باشيد، وقتي با مشكلات مواجه ميشويد، آنها را بهخوبي اداره خواهيد کرد زيرا به شما فضايي بهعنوان ضربهگير خواهد داد. اگر هميشه با ديگران بامحبت و دوستانه باشيد، اگر هميشه وقتي کاري انجام ميدهيد ديگران را درنظر بگيريد، و هرگاه مسائلي با ديگران داريد اول فکر کنيد که آيا آنها ميتوانند آنرا تحمل کنند يا آيا براي آنها باعث صدمهاي نميشود، آنگاه مشکلي نخواهيد داشت. بنابراين وقتي تزکيه ميکنيد بايد از استانداردهاي بالا و حتي بالاتري پيروي کنيد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
من شاگرد دافا هستم. خودم را با معیار فا میسنجم. یاد گرفتهام که هنگام تعامل با مردم، قلبی نیکخواه و ذهنی آرام داشته باشم. سرانجام من قادر به احساس آرامش درونی هستم که فوق العاده است.
شناسایی فرهنگ حزب کمونیست چین
«درطول چند دهۀ اخیر، القای فکری و تأثیر تدریجی و نامحسوس فرهنگ حزبی حکچ، منش و خوی مردم چین را منحرف کرده است، منجمله برخی از مریدان دافا را، باعث شده به روشی افراطی دربارۀ امور فکر کنند- تا مرحلهای که تفکرشان کاملاً متفاوت از تفکر مردم خارج یا مردم در چین سنتی باستان است. سرزمین اصلی چین بیش از یک میلیارد نفر دارد و از طریق القای فکری تدریجی، ذهنشان منحرف شده است بدون اینکه از آن آگاه باشند. فکر میکنند همه همینطورند و [درخصوص تفکرشان] چیزی غیرعادی وجود ندارد و اینکه مردم اینگونه هستند. اما این صحت ندارد!» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سانفرانسیسکو 2014)
سخنان استاد مرا بیدار کرد. فهمیدم که رفتارم پر از نفوذ فرهنگی حزب کمونیست بوده است، از جمله صفاتی مانند تکبر، سوءظن، انکار همه چیز، فقدان اخلاق سنتی، عدم خویشتنداری و خودخواهی.
به ویژه، داشتن یک ذهنیت جنگنده عادت بد من بود. همیشه اول نگاهم به اشتباهات دیگران بود، در حالی که هرگز تقصیرات خودم را قبول نداشتم. هنگام مواجهه با مسائل، اولین فکرم این بود که از خودم محافظت کنم، به این فکر میکردم که چگونه میتوانم از آسیب دیدن، سوءاستفاده یا مشکل اجتناب کنم. حتی بعد از چند سال تمرین تزکیه به همین شکل بودم. خوشبختانه، استاد مرا رها نکردند و مصرانه خودم را وادار میکردم که بیشتر به درون نگاه کنم.
یک بار خیاط نتوانست لباسی به سبک مورد نظرم بدوزد. عصبانیت در درونم موج زد، اما خودم را مجبور کردم که به درون نگاه کنم. به خودم گفتم: «به اشتباهات دیگران نگاه نکن. بهدرون نگاه کن!»
احساس گرسنگی کردم، انگار برخی از مواد پوسیده و بد توسط استاد از بدنم خارج شد. عصبانیتم بلافاصله ناپدید و بدنم فوقالعاده آسوده شد.
دافا به من اجازه میدهد مهربانی را در انسانهای دیگر پیدا و ریشههای فرهنگ الهی را جستجو کنم و حقیقت را در زندگی ببینم.
نجات موجودات ذیشعور
استاد بیان کردند:
«رحمت میتواند زمین و آسمان را هماهنگ کند، بهار را بیاورد
افکار درست میتواند مردم دنیا را نجات دهد»
(فا جهان را اصلاح میکند، هنگ یین جلد۲)
از طریق مطالعه فا، فهمیدهام که ما شاگردان دافا عهد کردهایم که از استاد پیروی کنیم تا به این جهان بشری پایین بیاییم. ما اینجا هستیم تا در نجات موجودات ذیشعور در دوره اصلاح فا، کمک کنیم. استاد، دافای جهان را به ما آموختهاند.
از آنجا که آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون دافا در سال 1999 آغاز شد، استاد مدام به ما یادآوری کردهاند: «اگر قادر باشید سه كاری را كه مریدان دافا در اعتباربخشی به فا باید بهخوبی به آن عمل کنند، انجام دهید، پس همه چیز بهوسیلۀ آنها دربرگرفته میشود.» ("آموزش فا در کنفرانس فای 2003آتلانتا ")
مدتی سه کار را بهخوبی انجام ندادم. گاهی اوقات، هنگام مطالعه فا، احساس خوابآلودگی میکردم و هنگام فرستادن افکار درست اغلب آشفته و حواس پرت بودم. این کارها را فقط بهطور تشریفاتی انجام میدادم و در نتیجه وقت زیادی را هدر داده بودم!
پس از خواندن چند مقاله تبادل تجربه درباره فرستادن افکار درست در وبسایت مینگهویی، به خودم یادآوری کردم که متمرکز باشم و به قدرت خودم ایمان داشته باشم.
استاد بیان کردند: «موجودات فوقطبیعی بسیاری اینجا در این دنیای بشری وجود دارند، و هر یک قادر به حل موضوعات مربوط به بشریت هستند. (یک مرید دافا چیست)
گرچه نمیتوانم آن را ببینم، معتقدم که قدرت دارم. تمرکزم را در فرستادن افکار درست حتی در هنگام راه رفتن، در اتوبوس یا محل کار بیشتر کردم.
یک روز ، هنگام چاپ مطالب روشنگری حقیقت، میخواستم به یک برنامه فرهنگ سنتی گوش کنم. قبل از اینکه کاری انجام دهم، برنامه به خودی خود از دستگاه پخش شد!
هیجانزده شدم: «من قدرت فوق طبیعی به دست آوردهام!» سپس بلافاصله به یاد آوردم که نباید وابستگی شور و شوق بیش از حد داشته باشم. تواناییهایم توسط استاد به من داده شده است. آنها برای من هستند که در طول دوره اصلاح فا به ایشان کمک کنم، نه این که در جامعه بشری خودنمایی کنم. من موقعیت مناسب خود را در رابطه با استاد و دافا پیدا کرده بودم.
استاد فرموده اند:
«برای یک مرید دافا، تزکیه اولین اولویت است. زیرا اگر نتوانید خوب تزکیه کنید، نخواهید توانست آنچه را که باید انجام دهید به انجام برسانید؛ و اگر نتوانید خوب تزکیه کنید، قدرتتان در نجات موجودات ذیشعور چندانعظیم نخواهد بود.» (مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند - آموزش فای ارائه شده در کنفرانسفای منطقهی شهری واشنگتن دیسی ۲۰۱۱)
فقط وقتی خوب تزکیه کنم، میتوانم وظیفهام را انجام دهم و موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهم.
در این زمان خاص، خدایان و انسانها در این سیاره زمین همزیستی میکنند. ما شاگردان دافا به عهدمان وفا میکنیم: از مشارکت در شن یون، مینگهویی، تلویزیون سلسله تانگ جدید، اپک تایمز گرفته تا توزیع بروشورهای روشنگری حقیقت و تهیه لیست افرادی که از حکچ خارج شدهاند.
ما در این «معبد» غول پیکر، کل جهان بشری تزکیه میکنیم. وحشتی که حکچ ایجاد کرده نمیتواند مانع نجات مردم بهدست شاگردان دافا شود. ما استاد خود و دافا را داریم: «فا همراه شما خواهد بود وقتی افکار شما درست باشد.» (آموزش فای ارائه شده در منهتن)
در حقیقت، این رحمت استاد است که همیشه موجودات ذیشعور را نجات میدهند:«تزكيه به خود شما بستگی دارد، گونگ به استاد مربوط میشود.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
من استاد را با جدیت دنبال خواهم کرد، خودم را بهخوبی تزکیه میکنم و افراد بیشتری را نجات میدهم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود