(Minghui.org) از سال 2004، مینگهویی هر سال میزبان کنفرانس آنلاین تبادل تجربه تمرین‌کنندگان فالون دافا در چین (فاهویی چین) بوده است. در طول نوزدهمین فاهویی چین در امسال، 42 مقاله بین 7 تا 22 نوامبر، در وب‌سایت مینگهویی چین منتشر شد.

نویسندگان این مقالات منتشرشده تمرین‌کنندگانی از همه اقشار و رده‌های سنی هستند که مسن‌ترینشان 92ساله است. به‌رغم آزار و شکنجه شدید در چین، آن‌ها هرگز مأموریت خود در نجات مردم را فراموش نکرده‌اند و از راه‌های خلاقانه مختلفی استفاده کرده‌اند تا دروغ‌ها و تبلیغات انزجارآمیز حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) علیه دافا را افشا، و نیز به مردم کمک کنند رابطه‌شان را با ح‌.ک.چ قطع کنند و از این طریق آینده بهتری را برای خود رقم بزنند. این مقالات همچنین نشان می‌دهند که چگونه تمرین‌کنندگان برطبق اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری زندگی، و به درون نگاه می‌کنند تا وابستگی‌های خود را بیابند و شین‌شینگ خود را بهبود بخشند.

ازطریق این مقالات می‌توان نیک‌خواهی و قدرت دافا و شخصیت نجیب تمرین‌کنندگان را احساس کرد.

نجات تمرین‌کنندگان بازداشت‌شده با قلبی پاک

در مقاله‌ای با عنوان «هنگام انتقاد هم‌تمرین‌کنندگان از شما، به درون نگاه کنید»، نویسنده، تمرین‌کننده‌ای در شمال شرقی چین، تجربه خود را از نجات تمرین‌کنندگان بازداشت‌شده طی دو سال گذشته به اشتراک گذاشت. او در برخورد با شکایت‌ها و انتقادات سایر تمرین‌کنندگان، یاد گرفت که حقیقتاً به درون نگاه کند. متوجه شد که واکنشش به انتقادات، وابستگی‌ها و عقاید و تصورات بشری‌اش را آشکار می‌کند، که لایه‌ای از ماده‌ای بود که مدتی طولانی احاطه‌اش کرده بود.

او نوشت: «از این تجربیات، متوجه شدم که هرکسی که در زمینۀ نجات تمرین‌کنندگان بازداشت‌شده تلاش می‌کند، باید به‌جای تحمیل عقاید خود به دیگران، به‌دنبال تزکیه خودش باشد. فقط با همسو کردن خودمان با اصول دافا، ذهنمان پاک و میدان بُعدی‌مان سرشار از نیک‌خواهی خواهد شد، و همه‌چیز تغییر خواهد کرد. فقط زمانی که الزامات دافا را برآورده کنیم، می‌توانیمقدرت دافا را ببینیم. تنها چیزی که می‌تواند ما را تغییر دهد و ما را قادر به پیشرفت کند دافا است.»

او همچنین متوجه شد که کمک به نجات تمرین‌کنندگان بازداشت‌شده و نجات مقامات دولتی تلاشی طولانی‌مدت است. او یاد گرفت که برای خوب انجام دادن این کار، باید نسبت به تمرین‌کنندگانی که با او در نجات دیگران همکاری دارند باملاحظه باشد و حقایق را با قلبی پاک روشن کند، بدون اینکه به‌دنبال نتیجه باشد.

مقاله دیگری در 17 نوامبر در مینگهویی چین منتشر شد با عنوان «در جستجوی مأموران پلیس برای روشن کردن حقایق». پس از اینکه تمرین‌کننده‌ای در شمال شرقی چین دو بار بازداشت شد، ازجمله گذراندن یک سال حبس در اردوگاه کار اجباری، حقیقت را برای مأموران پلیسی که در گذشته او را دستگیر کرده بودند، روشن کرد.

این تمرین‌کننده در طول گفت‌وگوهایش با پلیس، سرشار از نیک‌خواهی نسبت به مأموران پلیس بود. وی صمیمانه امیدوار بود که آن‌ها بتوانند نجات یابند. او درباره آن روزها نوشت: «نیک‌خواهی من ترس را سرکوب کرده است.» او پس از بازداشت خواهر کوچکش، به درک عمیق‌تری از این موضوع رسید. وی توضیح داد: «ما باید به‌جای این‌که به‌دنبال نتیجه [آزادسازی تمرین‌کنندگان بازداشت‌شده] باشیم، از این روند به بهترین نحو برای نجات مردم استفاده کنیم. وقتی کاملاً طبق اصول دافا عمل و دائماً خودمان را اصلاح کنیم، نتیجه طبیعتاً خوب خواهد بود.»

افشای اعمال شرورانه

در «مسیری که با هم پیمودیم»، مقاله‌ای که در 16 نوامبر در مینگهویی چین منتشر شد، نویسنده در این خصوص نوشت که چگونه طی 20 سال گذشته، همراه سایر تمرین‌کنندگان در منطقه‌اش با سرکوب مقابله کرده‌اند.

او اندکی پس از شروع آزار و شکنجه، ازطریق مصاحبه با تمرین‌کنندگانی که به‌خاطر ایمانشان هدف قرار گرفته بودند، اعضای خانواده‌شان و سایر افراد داخلی، شروع به جمع‌آوری ماجرای این تمرین‌کنندگان کرد. او نوشت: «هر بار پس از تهیه پیش‌نویس گزارش، آن را براساس بازخورد سایر تمرین‌کنندگان بازنگری می‌کردم. سعی می‌کردم آن را به‌گونه‌ای بنویسم که درکش برای غیرتمرین‌کنندگان آسان باشد. بعد از اینکه مینگهویی گزارش‌هایم را منتشر می‌کرد، آن‌ها را برای توزیع چاپ می‌کردیم. نتیجه همیشه خوب بود.»

نویسنده همچنین نوشت که از فلایرها گرفته تا بروشورهای روشنگری حقیقت، تمرین‌کنندگان محلی‌شان انواع مختلفی از مطالب روشنگری حقیقت را محله‌به‌محله و منطقه‌به‌منطقه توزیع می‌کردند. آن‌ها مطالب اطلاع‌رسانی را بارها و بارها بررسی می‌کردند تا مطمئن شوند که در مقالات چاپ‌شده در آن مطالب، اشتباهی وجود ندارد. همچنین موارد خاص مربوط به مناطقی را که قصد داشتند مطالب را در آنجا توزیع کنند در آن‌ها می‌گنجاندند. به‌علاوه بررسی می‌کردند که در هر منطقه چند خانوار در چند ساختمان وجود دارد، و برای دستیابی به بهترین نتیجه افکار درست می‌فرستادند.

تأثیرش خیلی خوب بود. یکی از رهبران تیم در یک اداره پلیس که در دستگیری تمرین‌کنندگان و اخاذی پول از آن‌ها بسیار شرور بود، پس از اینکه اعمال بدش در سراسر شهر افشا شد و از حقایق فالون دافا نیز آگاه شد، از این سِمتش استعفا داد. او به یکی از دوستانش گفت: «شغلم را تغییر دادم. آن تمرین‌کنندگان به‌هرحال تمرین خواهند کرد. دستگیری‌شان چه فایده‌ای دارد؟»

در اواخر سال 2008، تمرین‌کننده‌ای از شهر دیگری در یک زندان محلی تا سرحد مرگ مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت. تقریباً همه تمرین‌کنندگان در منطقه شروع به افشای آن شرارت کردند، ازجمله توزیع بروشور، نصب پوسترهای چسبان، ارسال نامه‌ و تماس ازطریق تلفن. یکی از دادستان‌ها تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: «مطالب اطلاع‌رسانی فالون دافا همه‌جا وجود دارد.»

نویسنده نوشت که اعضای خانواده این تمرین‌کننده فالون دافا که جان باخته بود فالون دافا را درک نکرده بودند و پس از ورود تمرین‌کنندگان به شهرشان برای شرکت در مراسم تدفین، رفتار بسیار سردی با آن‌ها داشتند. تمرین‌کنندگان محلی حقایق را برای این خانواده روشن کردند، منزلشان را مرتب و غذای میهمانان را آماده کردند، با آن‌ها به زندان و دادستانی رفتند، وکیلی برای درخواست کالبدشکافی استخدام کردند. خانواده متوجه شدند که عزیزشان تا سرحد مرگ تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است. تمرین‌کنندگان محلی قبل از رفتن، اجرای شن یون را با آن‌ها تماشا کردند و برای خداحافظی با آن‌ها، مهمانی‌ای گرفتند. برادر کوچک تمرین‌کننده متوفی گفت: «هیچ‌کسی مثل شما با ما خوب رفتار نکرده است.» برادر بزرگ‌ آن تمرین‌کننده افزود: «ما درواقع یک خانواده هستیم.» همه به گریه افتاده بودند.

طی بیش از 10 سال بعد، مسئولان زندان بارها تلاش کردند خانواده تمرین‌کننده متوفی را تحت فشار قرار دهند تا به سوزاندن جسد او رضایت دهند، اما خانواده همیشه قاطعانه، پاسخ منفی می‌دادند و خواستار تحقیقات بیشتری درباره علت مرگ عزیزشان بودند. نویسنده این مقاله نوشت: «وضعیت در منطقه ما به‌طرز چشمگیری بهبود یافت. از آن زمان دیگر هیچ تمرین‌کننده‌ای جان خود را براثر آزار و شکنجه از دست نداده است.»

مقاله دیگری با عنوان «تزکیه درحین چاپ مطالب اطلاع‌رسانی و نوشتن گزارش‌های مینگهویی» از این می‌گفت که همکاران مینگهویی در چین، چگونه اطلاعات آزار و شکنجه را جمع‌آوری می‌کنند، مقالات را می‌نویسند و مطالب را آماده می‌کنند.

وقتی والدین نویسنده مقاله به او کمک می‌کردند مطالبی برای روشنگری حقیقت تهیه کند، او از دست آن‌ها ناراحت شد و از آن‌ها انتقاد کرد که نمی‌توانند با دستگاه برش کاغذ به‌خوبی کار کنند. او نوشت: «وقتی آرام شدم و فا را مطالعه کردم، احساس کردم ظرفیتم برای کمک به رفع نیازهای دیگران بیش از حد کم است. این اولین باری بود که والدینم مطالبی برای روشنگری حقیقت تهیه می‌کردند. درک روند این کار زمان‌بر است. چرا نمی‌توانستم با حوصله به آن‌ها آموزش دهم؟ می‌خواستم خودم را در دافا اصلاح کنم.دفعه بعد که به کمکشان نیاز داشتم، چند بار با دقت به آن‌ها نشان دادم که چگونه این کار را انجام دهند. وقتی خودم را تغییر دادم، همان کاری را که می‌خواستم انجام دادند.»

یک بار هم نگران شد که آیا دستگاهی که سفارش داده بود به‌موقع به دستش می‌رسد یا خیر، آیا می‌تواند کار با آن را یاد بگیرد، و آیا می‌تواند مطالب روشنگری حقیقت موردنیاز را طی مدت کوتاهی تولید کند، زیرا هیچ تمرین‌کننده دیگری در آن منطقه با این فناوری آشنایی نداشت.

او نوشت: «افکار درستم را تقویت می‌کردم و خالصانه آرزو داشتم که ازخودگذشته باشم و مردم را نجات دهم. استاد این موضوع را خیلی خوب نظم و ترتیب دادند. دستگاه به‌موقع به دستم رسید و مطالب روشنگری حقیقت در زمان برنامه‌ریزی‌شده آماده و به هم‌تمرین‌کنندگان تحویل داده شد.» او در ادامه افزود: «بزرگ‌ترین درکم این بود که استاد همیشه کنارم هستند و آنچه باید انجام دهم این است که افکار و عقاید و تصورات بشری‌ام را رها کنم و به استاد و فا ایمان داشته باشم.»

یک بار تمرین‌کننده دیگری از او خواست مقاله‌ای تحلیلی بنویسد. او ماجرایی را به خاطر آورد و از آن برای نشان دادن موضوع این مقاله استفاده کرد. نویسنده این مسئله را به اشتراک گذاشت که پس از نوشتن نکات صحبت‌ها، «افکارم مثل چشمه جاری شد و مقاله را در نیم ساعت کامل کردم. آن تقریباً بدون هیچ تغییری در مینگهویی منتشر شد. چنین معجزاتی همه از برکات نیک‌خواهانه استاد است. استاد به من خرد و توانایی‌های زیادی داده‌اند. درحین اعتباربخشی به فا، درحال انجام مسئولیت‌هایم هستم. حتماً هر روز فا را مطالعه می‌کنم و از بر می‌خوانم. می‌دانم که بدون دافا نمی‌توانم کاری انجام دهم.»

اهمیت افکار درست

یکی از مقالاتی که در 16 نوامبر در وب‌سایت مینگهویی چین منتشر شد درباره افکار درست و توانایی‌های فوق‌طبیعی صحبت می‌کرد. این مقاله با عنوان «استاد کمک کردند از خطر دور شوم» نوشته یینگ لای است که پس از دستگیری به‌دلیل توزیع مطالب در سال 2014، در بازداشت مورد آزارواذیت قرار گرفت.

مأموران پس از بردن او به اداره پلیس، مطالب روشنگری حقیقت او را روی زمین گذاشتند و به او دستور دادند که با آن مطالب عکسی بگیرد.

یینگ لیان گفت: «فایده‌ای ندارد.»

بدون توجه به اینکه پلیس چقدر تلاش کرد، هیچ تصویری از او یا آن مطالب در عکس‌های گرفته‌شده دیده نمی‌شد.

یکی از مأموران دیوانه‌وار به صورت او سیلی ‌زد. مأمور دیگری نیز او را لگد و محکم کتک ‌زد. گرچه بدن یینگ لیان پر از کبودی شده بود، اما ازآنجاکه می‌دانست مأموران توسط تبلیغات انزجاربرانگیز ح.‌ک.‌چ گمراه شده‌اند، رنجشی به دل نداشت. در همان حین، به مأموران می‌گفت که فالون دافا چیست و چگونه در سراسر جهان گسترش یافته است. همچنین از آن‌ها خواست که از انجام اعمال بد دست بردارند، زیرا «خوبی با نیکی پاداش می‌گیرد و بدی با بدی روبرو می‌شود.»

یینگ لیان برای جلوگیری از اعمال بد مأموران، در ذهنش گفت: «استاد، لطفاً کمک کنید تا درد به سراغ عاملان برود، نه من.» آن را با صدای بلند نیز تکرار کرد تا مأموران بشنوند. سپس به‌نظر رسید مأمورانی که او را کتک می‌زنند، به‌شدت درد می‌کشند، و آنجا را ترک کردند.

یینگ لیان نوشت: «این حادثه وقار و قدرت فوق‌العاده دافا را به من نشان داد. همچنین کمک کرد ایمانم به این تمرین بیشتر شود.»

روشنگری حقایق در حین بازداشت

در «محکومیت ناعادلانه ازطریق پشتکار و تزکیه راسخ لغو شد»، نویسنده نوشت که به‌دلیل ارائه شکایت کیفری علیه جیانگ زمین، رهبر سابق ح‌.ک‌.چ به‌دلیل راه‌اندازی آزار و شکنجه فالون دافا، 19 ماه در یک بازداشتگاه حبس شد.

نویسنده پس از محکومیت به سه سال حبس درخواست تجدیدنظر داد. دو ماه بعد قاضی و دستیارش از دادگاه میانی برای صحبت با او به بازداشتگاه آمدند. او تکرار کرد که مرتکب هیچ اشتباهی نشده، اما بیش از یک سال در آنجا بازداشت است.

قاضی چیزی نگفت و فقط گوش داد. او در ادامه گفت: «بعد از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کردم، تمام بیماری‌هایم درمان شدند. با راهنمایی آموزه‌های آن، تضادهایم با همسرم حل‌وفصل، و رابطه‌ام با او بهتر شد. خانواده سنگ‌بنای جامعه است. اگر خانواده هماهنگ باشد، جامعه پایدار خواهد بود. اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری فالون گونگ هم برای تک‌تک خانواده‌ها و هم برای ملت به‌عنوان یک کل مفید است. امیدوارم وقتی به پرونده‌های فالون گونگ رسیدگی می‌کنید، تا جایی که می‌توانید به ما کمک کنید. این نه‌تنها به ما کمک می‌کند، بلکه درواقع به خودتان و خانواده‌تان نیز لطف بزرگی می‌کنید!»

قاضی در پایان پرسید: «در پرونده مصاحبه چه بنویسیم؟» نویسنده پاسخ داد: «می‌توانید چیزی مانند این را بنویسید: "واقعیت‌ها مشخص و واضح نیست، مدارک کافی نیست و قانون به‌درستی اعمال نشده است."»

یکی از نگهبانان بازداشتگاه به او گفت: «هر وقت با تو صحبت می‌کنم، لبخند می‌زنی. شخصیت قوی‌ای داری.» دو ماه بعد، دادستان پرونده این تمرین‌کننده را رد کرد و کیفرخواست علیه او را پس گرفت. او پس از 19 ماه بازداشت، به‌طور رسمی تبرئه و آزاد شد. وی در این مدت به حدود 200 نفر کمک کرد از حقایق فالون دافا آگاه و از سازمان‌های ح‌.ک.‌چ خارج شوند.

تمرین‌کننده یونگ: کوشا بمانید

در «بالغ شدن در تزکیه»، تمرین‌کننده‌ای نحوه پیشرفت خود در تمرین فالون دافا را به اشتراک گذاشت. پاندمی مانع کوشا بودن او در تزکیه نشد. او راه‌هایی برای بیرون رفتن و روشن کردن حقیقت پیدا کرد.

یک بار زنی حدوداً 50ساله از نویسنده تشکر کرد که مطالب اطلاع‌رسانی فالون دافا را با او به اشتراک گذاشته است. او کنجکاو شد و پرسید: «چطور بیرون آمدی؟ از ویروس نمی‌ترسی؟» نویسنده گفت که بدون اینکه نگران خودش باشد، واقعاً می‌خواهد به افراد بیشتری بگوید چگونه در این زمان خاص، ایمن بمانند. آن خانم در پاسخ گفت: «چه دختر شجاعی هستی!»

نویسنده نوشت: «می‌دانستم این تشویقی از جانب استاد است و آنچه ما تمرین‌کنندگان انجام می‌دهیم فداکارانه و ارزشمند است. در این فضای متشنج احساس متفاوتی داشتم، احساس سربلندی و قداست داشتم و حمایت و برکت استاد را حس می‌کردم. آن روز اوضاع به‌‌طور خاصی خوب پیش رفت.»

بسیاری از مردم مشتاقانه منتظر نجات هستند. «بعد از اینکه پیشرفت کردم و برای نجات مردم به‌صورت رو در رو، قدم جلو گذاشتم، احساس تقدس و رسالت نجات مردم را تجربه کردم. چنین زیبایی‌ای را فقط می‌توان از طریق تجربه شخصی خود احساس کرد.»

رها کردن وابستگی به راحتی و نجات مردم در طول پاندمی

تمرین‌کننده‌ای در استان هبی ماجرای خود را در مقاله «تجربیاتم درخصوص نجات مردم در طول پاندمی» به اشتراک گذاشت.

«پس از شیوع پاندمی، من و شوهرم بیشتر متوجه فوریت و اضطرار گفتن حقایق مربوط به فالون دافا به مردم، و کمک به آن‌ها برای قطع ارتباط با سازمان‌های ح.ک.چ شدیم. ازطریق بحث و گفت‌وگو، تصمیم گرفتیم مطالب روشنگری حقیقت را برای هر خانواده در ده‌ها روستای منطقه‌مان توزیع کنیم. همچنین متوجه شدیم به‌جای اینکه فقط برای انجام کارها تلاش کنیم، باید از صمیم قلب مردم را نجات دهیم.»

نویسنده که والدینش او را از کودکی لوس کرده بودند، به‌ندرت سختی‌ کشیده بود. او نوشت: «نسبتاً ضعیف بودم و همچنین به راحت‌طلبی وابستگی داشتم. معمولاً خیلی آهسته راه می‌رفتم. اما با کمک استاد لی [بنیانگذار فالون دافا]، توانستم هنگام توزیع مطالب، با چابکی راه بروم. از هیچ‌گونه سختی‌ای نمی‌ترسیدم، انگار یک انرژی قوی از من حمایت می‌کرد. بعد از توزیع همه مطالب، تازه احساس خستگی می‌کردم. می‌دانستم که استاد با دیدن قلب من برای نجات مردم کمکم می‌کنند.»

یک بار او به‌دلیل توزیع مطالب فالون دافا دستگیر شد. حدود هشت یا نه مأمور پلیس به‌نوبت او را زیر نظر داشتند. تقریباً ذهن همه آن‌ها توسط تبلیغات انزجارآمیز ح‌.ک‌.چ علیه فالون دافا مسموم شده بود. او بسته به موقعیت آن‌ها، برایشان توضیح می‌داد که فالون دافا چیست و از واقعیت پشت تبلیغات افتراآمیز برایشان می‌گفت و دروغ‌ها را خنثی می‌کرد. برخی از آن‌ها با گفته‌های او موافقت کردند، برخی بخشی از آن را پذیرفتند و برخی اصلاً به حرف‌هایش گوش نکردند.

یکی از مأموران به او گفت: «ما چیزهای زیادی در رابطه با فالون دافا در خانه‌ات پیدا کردیم، ازجمله یک چاپگر. باید مطالب زیادی را چاپ کرده باشی.»

این تمرین‌کننده بسیار آرام بود و پاسخ داد: «ازآنجاکه تمرین‌کننده فالون دافا هستم، مطمئناً چیزهای مرتبط با فالون دافا خواهم داشت. برای شما هم همین‌طور است، شما مأمور پلیس هستید و چیزهای مرتبط با اجرای قانون را دارید، مانند لباس پلیس.»

آن مأمور نمی‌دانست چه بگوید و رفت.

نویسنده نوشت: «در ذهنم یک فکر قوی داشتم: "تمرین‌کنندگان مأموریت تولید مطالب و نجات مردم را دارند. این اقلام هرگز نمی‌توانند آن به‌اصطلاح “مدارک” برای ح.‌ک.‌چ محسوب شوند تا ما را مورد آزارواذیت قرار دهد."»

نویسنده علاوه بر اینکه حقایق را روشن کرد، با افکار درست با هرگونه آزار و شکنجه مقابله کرد. او نوشت: «به این ترتیب با کمک استاد ظرف 24 ساعت به سلامت به خانه برگشتم. همسایه‌هایم تعجب کردند. آن‌ها دستگیری مرا دیده بودند و فکر می‌کردند مدتی بازداشت خواهم بود. پس از این حادثه، برخی از آن‌ها علاقه‌مند شدند با فالون دافا بیشتر آشنا شوند.»

جامعه‌ای بهتر

نویسنده مقاله «رفتار یک تمرین‌کننده فالون دافا» نوشت: «قبل از بازنشستگی مسئول حسابداری خریدها در شرکت بودم، یکی از موقعیت‌هایی که به منبع درآمد خاکستری یا نادرست معروف است. در طی بیش از 20 سال گذشته، هر سال میلیاردها یوآن خرید انجام داده‌ام، اما همیشه خودم را ملزم کرده‌ام که از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری (جن، شن، رن) پیروی کنم. یعنی سعی کرده‌ام منصف، درستکار و شفاف باشم تا از منافع شرکتمان و نیز منافع فروشندگانمان محافظت کنم.»

نویسنده یک بار بعد از یک حسابرسی بزرگ، در اتوبوس به یکی از مدیران شرکتش برخورد کرد. آن مدیر گفت: «پس از حسابرسی، به بسیاری از مدیران سطح متوسط دستور دادند که درآمد نادرستشان را بازگردانند. شما تنها استثنائی هستید که هیچ درآمد نادرستی درباره‌تان گزارش نشده است!»یکی دیگر از همکاران به دفتر نویسنده مقاله رفت و به او گفت: «ایمانت کمکت کرده است. در غیر این صورت، نمی‌توانستی اینجا بنشینی [چون بسیاری دیگر به‌خاطر گرفتن رشوه یا زیرمیزی تنبیه شدند.]» او به‌دلیل صداقت و درستکاری‌اش بیشتر و بیشتر مورداعتماد قرار گرفت و ترفیع شغلی گرفت.

یک بار، یکی از سرپرستان گفت که تجزیه‌وتحلیل نویسنده از حسابداری خرید، در کنفرانسی که توسط شرکت مادر و با حضور همه شرکت‌های تابعه برگزار شده بود، بین همه پخش شد. سرپرست گفت که از او پرسیده شد چرا هنوز جرئت دارد از نویسنده، یک تمرین‌کننده فالون دافا، به‌عنوان کارمندش استفاده کند. پاسخ سرپرست این بود: «هرچه از او خواسته شود انجام می‌دهد و آن را به‌خوبی انجام می‌دهد. اگر افراد بیشتری مثل او داشتیم، همه‌چیز بسیار آسان‌تر بود.»                                                    

یکی از فروشندگان گفت که هرگز شخص به خوبی نویسنده ندیده است، زیرا او همیشه به دیگران کمک می‌کند بدون اینکه توقع بازگشتی داشته باشد. او افزود: «ح.ک.چ تبلیغات نفرت‌برانگیز زیادی علیه فالون دافا دارد، اما شما مانند آب چشمه‌ هستید، پاک و پاکیزه و تمام تبلیغات را از ذهن من پاک می‌کنید.»

عملکرد نویسنده خیلی موردتحسین و تصدیق بود. او توضیح داد: «حتی در طی آزار و شکنجه شدید فالون دافا در چین، بارها جوایزی ازجمله در سطح استان به من اهدا شد. انتخاب برندگان براساس آرای سطوح مختلف شرکت صورت می‌گرفت. کسانی که بیشترین رأی را در گروه جوایز خاصی کسب کرده باشند انتخاب خواهند شد. بنابراین جوایز زیادی که دریافت کردم نشان داد که افراد شرکتم متوجه مزایای فالون دافا برای کسب‌وکارها شده‌اند.»

یک بار پلیس محلی او را به‌دلیل تمرین فالون دافا به اداره پلیس برد. تعداد زیادی از سرپرستان و همکاران داوطلبانه برای آزادی او به اداره پلیس رفتند. ساعت 11 شب که آزاد شد، دید تعداد زیادی از آن‌ها هنوز بیرون اداره پلیس هستند. یکی از مأموران به او گفت: «مردم خیلی دوستت دارند. ببین، همه آن‌ها از شرکتت هستند. شرکت حتی با مقامات شهری تماس گرفت و خواستار آزادی‌ات شد. همه گفتند که تو فوق‌العاده‌ای.»

نویسنده گفت چنین ماجراهایی آنقدر زیاد بوده است که نمی‌توان آن‌ها را شمرد. بسیاری از تمرین‌کنندگان دیگر نیز تجربیات مشابهی دارند. او نوشت: «در اعماق قلبم، می‌دانم که اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری، جامعه‌ای بهتر با آینده‌ای روشن‌تر به ارمغان می‌آورد.»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.