(Minghui.org) تمرین‌کنندگان دافا در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۳ در کتابخانه فِیرویو در تورنتو (کانادا)، سال نو چینی را به استاد لی هنگجی، بنیان‌گذار فالون دافا، تبریک گفتند. آن‌ها سپاس بی‌نهایت خود را از استاد ابراز کردند و گفتند هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند قدردانی‌شان را بابت تمرین فالون دافا ابراز کند. تمرین‌کنندگان گفتند: «ما عهد می‌کنیم خالصانه تزکیه کنیم و سه کار را به‌خوبی انجام دهیم تا زحمات و محبت‌های استاد را جبران کنیم!»

تمرین‌کنندگان فالون دافا در تورنتو سال نو چینی را به استاد لی تبریک می‌گویند!

تمرین‌کنندگان نوجوان سال نو چینی را به استاد لی تبریک می‌گویند.

آشنایی با فالون دافا درحین جستجو برای هدف زندگی

کیسی و خانواده‌اش از استاد لی بابت معرفی فالون دافا سپاسگزار هستند.

کیسی در تورنتو بزرگ شد. هدف او یافتن شغلی با درآمد خوب و کسب درآمد زیاد بود. وی گفت: «من به‌خاطر چیزهای مادی، مانند خرید لباس‌های برند، خرید ماشین‌های لوکس و رفتن به تعطیلات زندگی می‌کردم.»

«دوستی به نام مایک دارم. من و او اغلب درباره فلسفه‌های مختلف و شیوه زندگی صحبت می‌کردیم. کم‌کم شروع به بررسی کتاب‌های تزکیه کردیم، مانند بودیسم، دائوئیسم و ادیان مصری. اغلب درباره آنچه می‌خواندیم بحث می‌کردیم.»

«یک روز متوجه شدم که مایک سیگار را ترک کرده است. او گفت که با فالون دافا آشنا شده است و می‌خواهد تزکیه‌کننده فالون دافا باشد. شروع کردم به بررسی فالون دافا و سخنرانی‌های استاد لی. اما در آن زمان، اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری استانداردهای بسیار بالایی برایم بودند. جرئت نداشتم خودم را تمرین‌کننده بنامم، اما همچنان هر روز به سخنرانی‌های صوتی استاد گوش می‌دادم. یک روز ناگهان به این واقعیت پی بردم که ممکن است پس از مرگ یا بازپیدایی، با چنین تمرین تزکیه خوبی روبرو نشوم. بنابراین شروع کردم آن را جدی بگیرم.»

کیسی تمرین فالون دافا را در سال 2010 آغاز کرد. او گفت: «قبل از تزکیه در دافا، همیشه صادق بودم و مسائل را ساده می‌گرفتم. دوست نداشتم ببینم مردم اذیت می‌شوند، اما خودخواه بودم. سود و منافع شخصی‌ام را مقدم بر هر چیز دیگری قرار می‌دادم و به احساسات سایرین اهمیت نمی‌دادم. پس از شروع تمرین فالون دافا، تمرکز بر دستاوردهای مادی را کنار گذاشتم. اما این بدان معنا نیست که می‌خواهم مانند فردی فقیر زندگی کنم. دیگر هیچ تمایل شدیدی برای کسب درآمد یا دنبال کردن چیزهای مادی ندارم. دافا همچنین به من یاد داده است که ازخودگذشته و نوع‌دوست باشم. کمتر خودخواه باشم.»

دو سال بعد، کیسی با همسرش جودیت، که او نیز تمرین‌کننده فالون دافا است، آشنا شد. آن‌ها پس از ازدواج، به‌دلیل شخصیت‌های متفاوتشان درگیری‌های زیادی با هم داشتند. کیسی گفت: «سابقاً هر وقت با همسرم مجادله می‌کردم، رنجش به دل می‌گرفتم. اما می‌دانستم که تمرین‌کننده فالون دافا بودن به این معناست که باید از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کنم.»

«ما نظرات متفاوتی درباره تربیت فرزند داشتیم، اما اصول نیک‌خواهی و بردباری به ما کمک کرد خیلی چیزها را پشت سر بگذاریم. در گذشته، همیشه چیزها باید مطابق میل من پیش می‌رفت. یاد گرفتم آشتی کنم و دعوا نکنم. ما دیگر مثل قبل خودخواه نیستیم و درعوض بیشتر به‌ نظرات یکدیگر اهمیت می‌دهیم. وقتی وارد یک درگیری می‌شویم، باملاحظه‌تر هستیم. خوبی‌هایمان به یکدیگر، نیز نتیجه داد. حالا خانواده‌ای شاد و هماهنگ داریم.»

«ما دو دختر داریم، الی 6ساله و برلین 3ساله. ازآنجاکه هر دو تزکیه‌کننده فالون دافا هستیم، به‌عنوان یک خانواده فوق‌العاده برایمان مفید بوده است. دخترانم یاد می‌گیرند از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کنند تا افراد بهتری شوند. دختر بزرگم، الی، خیلی منضبط و بسیار مسئولیت‌پذیر است. برلین نیز راه خواهر بزرگترش را دنبال می‌کند و یاد می‌گیرد که کودکی مطیع باشد.»

«الی از یک‌سالگی یاد گرفت همراه کیسی پنج مجموعه تمرین فالون دافا را انجام دهد. برلین اغلب از الی می‌پرسد که آیا می‌شود قبل از خواب با هم تمرینات را انجام دهند. آن‌ها هردو فا را نیز با کیسی مطالعه می‌کنند. الی یاد گرفت که یک تزکیه‌کننده باید به درون نگاه کند، کاستی‌های خود را بیابد و آن‌ها را اصلاح کند. هفته گذشته وقتی جودیت عصبانی شد، الی به سراغ مادرش رفت و گفت: "مامان، باید به درون نگاه کنی."»

کیسی گفت: «خانواده‌ام از استاد لی هنگجی برای معرفی فالون دافا به مردم، بی‌نهایت سپاسگزار هستند. سال نو چینی را به استاد تبریک می‌گوییم.»

غلبه بر رنج و سختی

الهام از استاد سپاسگزار است که او را در مسیری درست راهنمایی کردند و زندگی جدیدی به او بخشیدند.

الهام اهل خاورمیانه است. از بدو تولد، زندگی‌اش پر از سختی و چالش بود. او ناراحت و بدبین بود و همیشه از خود می‌پرسید: «چرا زندگی‌ام اینقدر سخت است؟ چرا اینقدر عذاب می‌کشم؟» وقتی بچه بود،بزرگ‌ترهایش درباره وجود موجودات والا صحبت می‌کردند. او به امید یافتن هدف الهی و واقعی زندگی، کتاب‌های مختلف درباره دین را در کتابفروشی‌ها جستجو کرد و آن‌ها را خواند.

الهام گفت: «چند بار که نمی‌توانستم رنج زندگی‌ام را تحمل کنم، اقدام به خودکشی کردم. هر بار از این خودکشیِ ناکام بیدار می‌شدم و بدنم به‌طور کامل بهبود می‌یافت. یک بار در یک گودال آتش افتادم و پوستم سوخت. وقتی باردار بودم دچار یک سانحه رانندگی شدید شدم. هر بار زنده ماندم. احساس می‌کردم خدا از من مراقبت می‌کند و نمی‌خواهد من بمیرم، اما نمی‌دانستم چرا.»

«حدود 30سالگی، پزشکان تشخیص دادند که تومور مغزی دارم. خیلی خوشحال بودم، چون همیشه می‌خواستم به زندگی‌ام پایان دهم. بالاخره می‌توانستم از این دنیا بروم، اما هنوز در اعماق درونم غمگین بودم، زیرا هنوز خدا و هدف زندگی را پیدا نکرده بودم. احساس می‌کردم بی‌انصافی است که صرفاً این‌گونه بمیرم.»

الهام صمیمانه به درگاه خداوند دعا کرد: «اگر هستی، آیا می‌توانی خودت را آشکار کنی؟ من تمام عمرم به‌دنبال تو بودم، لطفاً قبل از مرگم، خودت را برایم آشکار کن.»

او قبلاً زمانی که در جستجوی معنای واقعی زندگی بود، نسخه فارسی جوآن فالون را دانلود کرده بود. الهام ناگهان به یاد جوآن فالون افتاد و تصمیم گرفت این کتاب را بخواند. وقتی شروع به خواندنش کرد، متوجه شد: «بالاخره پاسخ سؤالاتم را پیدا کردم. به گریه افتادم. بعد از خواندن این کتاب به معنی زندگی پی بردم. در عرض سه ماه توانستم کارهای خانه را خودم انجام دهم و زندگی‌ای عادی داشته باشم.»

«بعد از خواندن جوآن فالون فردی خیلی شاد شدم و دیگر نمی‌خواهم بمیرم. فهمیدم زندگی و داشتن بدن انسانی چقدر ارزشمند است. فرصت تزکیه را ارزشمند یافتم. بنابراین برای درمان تومور مغزی به بهترین بیمارستان مراجعه کردم. وقتی از پزشک پرسیدم: "چقدر دیگر می‌توانم زنده بمانم؟" او گفت که من سالم هستم و تومور از بین رفته است.»

او همچنین سرطان تیروئید خود را به یاد آورد. وقتی گردنش را لمس کرد، متوجه شد که توده ناپدید شده است. ناگهان بخشی از سخنرانی‌های استاد را به یاد آورد. استاد بیان کردند:

«به شما آموزش نمی‌دهم چگونه بیماری‌ها را شفا دهید، زیرا بخشی از روش ما نیست. اما اگر بخواهید تزکیۀ واقعی را انجام دهید، بدن بیمار مانع بزرگی برای تزکیه است. پس باید بدنتان را پاک کنم.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

او به این درک رسید که استاد زندگی جدیدی به او بخشیدند تا دافا را تزکیه کند. الهام تصمیم گرفت کسانی را که در گذشته به او صدمه زده‌اند ببخشد و از این به بعد خوب زندگی کند.

وی گفت: «می‌خواهم از استاد تشکر کنم که دعاهایم را مستجاب کردند، اصول زندگی را برایم آشکار کردند، مرا در مسیری درست هدایت کردند و زندگی جدیدی به من عطا کردند. می‌خواهم تمرین‌کننده‌ای کوشا باشم و خودم را اصلاح کنم.»

الهام هیجان‌زده گفت: «استاد، سال نو چینی مبارک!»

شهرت و منفعت را سبک گرفتن و به‌دست آوردن بدون درطلب بودن

پراشانت از استاد سپاسگزار است و سال نو چینی را به ایشان تبریک می‌گوید.

پراشانت 18 سال پیش تمرین فالون دافا را همراه مادرش آغاز کرد. او از کودکی همراه مادرش فا را مطالعه کرده، تمرینات را انجام داده و حقایق را روشن کرده است. او درباره آن روزها گفت: «مادرم پس از شروع تمرین فالون دافا، در برابر پدرم صبورتر و بردبارتر شد. خانواده‌مان هماهنگ و شاد شد.» این تغییرات مثبت باعث رشد پراشانت شد. او پس از فارغ‌التحصیلی از کالج، در مقطع دکتری در کانادا تحصیل کرد.

او می‌دانست که یک تزکیه‌کننده باید قلبِ درطلب بودن را رها کند و شهرت و سود را سبک بگیرد. بنابراین پراشانت توانسته با قلبی آرام با همه‌چیز روبرو شود و مسیر طبیعی را دنبال کند. او معتقد است که استاد مسیر هر تزکیه‌کننده را نظم و ترتیب داده‌اند.

پراشانت گفت: «در طول دفاع شفاهی دکترا توانستم در جلسه سه‌ساعتۀ سؤالات 6 استاد، آرامشم را حفظ کنم. به هر سؤال واضح و مختصر پاسخ دادم. همکلاسی‌هایم تحسینم کردند که توانستم آرام بمانم و به سؤالات چالش‌برانگیز استادانم پاسخ دهم. حقیقت این است که من تزکیه‌کننده هستم و توانستم نتایج دفاع شفاهی‌ام را سبک بگیرم.»

«مدرک دکتری خود را بدون مشکل گرفتم و بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی استخدام شدم. استاد این را به من عطا کرده‌اند.»

پراشانت از ابتدا همواره به مطالعه فا توجه داشته است. او در ابتدا فا را به زبان انگلیسی مطالعه می‌کرد. پس از درک معنای سخنرانی‌های استاد، شروع به خواندن جوآن فالون به زبان چینی کرد. پراشانت همچنین شروع به خواندن نوشته‌های دیگر استاد مانند هنگ یین و نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر به زبان چینی کرد.

پراشانت با همکلاسی‌هایش نیز مهربان بود. گرچه بسیاری از دوستان چینی‌اش نمی‌توانستند بفهمند که چرا پراشانت فالون دافا را تمرین می‌کند، او با آن‌ها دوست شد و آن‌ها با هم درس می‌خواندند. همکلاسی‌های چینی او به‌تدریج قلبشان را به روی پراشانت گشودند و درباره فالون دافا سؤالاتی پرسیدند.

پراشانت گفت: «استاد مرا در تمام مراحل این مسیر راهنمایی کرده‌اند. کاملاً معتقدم که می‌توانم بر همه موانع غلبه کنم. با نزدیک شدن به سال نو چینی، می‌خواهم سال نو را به استاد تبریک بگویم! استاد، بابت نجات نیک‌خواهانه‌تان سپاسگزارم.»

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.