(Minghui.org) خانم شو شینیانگ، حدوداً 21ساله، نسبت به سایر کودکان با احساسی متفاوت بزرگ شد. در حالی که بچههای دیگر والدین خود را داشتند، او در هفت سالگی برای اولین بار پدرش را دید، زمانی که پدرش آخرین سال از دوره محکومیت به حبس 8سالهاش را برای تمرین فالون گونگ، روش معنوی و مدیتیشن باستانی، میگذراند. پدرش، آقای شو داوی، میخواست او را در آغوش بگیرد. اما او ترسید و در آغوش مادرش پنهان شد. او گفت این بزرگترین حسرت زندگیاش است.
هنگامی که یک سال بعد، در فوریه 2009، پدرش آزاد شد، خانم شو همچنان از نزدیک شدن به او میترسید زیرا بدن پدرش پوشیده از زخم بود. به سختی نفس میکشید. گاهی ذهنش هشیار بود، گاهی نه. پدر پس از گذراندن سیزده روز با خانواده، در 36 سالگی درگذشت.
آقای شو نه اولین و نه آخرین تمرینکننده فالون گونگ است که در نتیجه آزار و شکنجه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بهخاطر ایمانش کشته شده است. تا 20نوامبر2023، 5010 تمرینکننده در 24 سال گذشته جان خود را از دست دادهاند. مرگ خانم چن ینگ، دانشآموز 17ساله دبیرستانی در شهر جیاموسی، استان هیلونگجیانگ، اولین مرگ ثبت شده توسط وبسایت مینگهویی بود.
با توجه به سانسور شدید در چین، تصور میشود که تعداد واقعی کشتهشدگان بسیار بیشتر باشد. بسیاری از تمرینکنندگان بیگناه فالون گونگ قربانی جنایت برداشت اجباری اعضای بدن توسط ح.ک.چ شدهاند. بر اساس برآوردهای انجام شده 60 هزار تا 100 هزار پیوند عضو در چین توسط بیکارستانهای بزرگ هر سال انجام میشود، تعداد موارد مرگ در 24 سال گذشته بهطور بالقوه میتواند به میلیونها نفر برسد.
وحشیگری تکاندهنده در کشتن 5010 مرد و زن شناخته شده، تصویری از کشتار خونین شهروندان قانونمند برای ایمانشان توسط رژیم کمونیستی را به تصویر میکشد، پس از آن که جهان تعهد «دیگر هرگز» به هولوکاست و سایر نسلکشیها داد.
با برچسبگذاری فالون گونگ بهعنوان «دشمن دولت» از سوی ح.ک.چ، مقامات دولتی در هر سطحی در سراسر کشور بسیج شدند تا آزار و شکنجه را بر اساس سه سیاست جیانگ زمین، رئیس سابق ح.ک.چ پیش ببرند: «از بین بردن شهرتشان [تمرینکنندگان فالون گونگ]، ورشکست کردن از نظر مالی و نابود کردن از نظر فیزیکی.» در نتیجۀ سیاست ریشهکنی شدید، موارد مرگ تمرینکنندگان فالون گونگ در هر یک از 22 استان، 4 شهر مهم و 5 منطقه خودمختار چین گزارش شد.
منطقه شمالشرقی چین، جایی که فالون گونگ برای اولین بار به مردم معرفی شد، در مقایسه با سایر نقاط کشور بالاترین آمار موارد مرگ را داشت. این میتواند نتیجه تعداد بیشتر تمرینکنندگان و تلاشهای شجاعانۀ آنها برای اطلاعرسانی در مورد آزار و شکنجهای باشد که منجر به تشدید انتقامجویی شد، و همچنین نزدیکی منطقه به پکن دلیل دیگر است.
هیلونگجیانگ، شمالیترین استان، بیشترین تلفات را با 646 نفر گزارش کرده است. لیائونینگ، یکی دیگر ازاستانهای شمالشرقی، با 629 مورد، در مقام دومین استان است. هبی، ششمین استان پرجمعیت چین که پکن را احاطه کرده است، سومین ردۀ موارد مرگ با 650 مورد را داشت. جیلین، زادگاه فالون گونگ، با 530 مورد مرگ در رتبه چهارم قرار گرفت. و شاندونگ، دومین استان پرجمعیت و منطقه کشاورزی، 464 مورد مرگ داشته است.
پس از پنج استان برتر، هفت منطقه دیگر، از جمله سیچوان، هوبی، هنان، هونان، پکن، چونگچینگ و گوانگدونگ نیز دارای موارد سه رقمی از 107 تا 320 مورد بودهاند. نوزده منطقه باقی مانده، بین 1 تا 94 مورد داشتند.
استان مربوط به ۹ تمرینکننده نامعلوم است و این موارد از بقیه تحلیلهای این گزارش حذف شدند.
از بین 5001 تمرینکنندهای که مشخص است از کدام استان هستند، 2728 نفر (54.5%) زن، 2226 نفر (44.5%) مرد و 47 نفر (0.9%) دارای جنسیت نامشخص هستند. از نظر توزیع سنی، 11 نفر از 5001 تمرینکننده در زمان مرگ 19 سال یا کمتر، 20 نفر 90 سال یا مسنتر، سن 417 نفر نامعلوم است، و بقیه آنها بین 20 تا 89 سال داشتند. جوانترین آنها 15 سال داشت. مسنترین تمرینکننده خانم جیا یوژی، 98ساله ساکن شهر شوچانگ، استان هنان بود.
علل مرگ 5001 تمرینکننده شامل شکنجه (3370)، تجویز اجباری دارو (161)، آزار و شکنجه و آسیب روانی (1292)، و ناپدید شدن/آوارگی/سایر موارد (178) بود. شایان ذکر است، بسیاری از تمرینکنندگان متوفی تحت بیش از یک نوع آزار و شکنجه قرار گرفتند، و توزیع بر اساس علل مرگومیر بر اساس شدیدترین آسیبی بوده است که به آنها وارد شد.
از میان 3531 (=3370+161) مرگ ناشی از شکنجه یا تجویز اجباری دارو، 1326 مورد زمانی اتفاق افتاد که تمرینکنندگان هنوز در بازداشت بودند که شامل 1287 مورد در نتیجه شکنجه و 39 مورد در اثر مصرف اجباری دارو بود. از 1326 مورد مرگ در بازداشتگاه، 358 مورد در زندانها ، 322 مورد در بازداشتگاهها، 307 مورد در کلانتریها، 207 مورد در اردوگاههای کار اجباری، 53 مورد در مراکز شستشوی مغزی، 29 مورد در بیمارستانهای روانپزشکی، 25 مورد در ادارۀ610 و 25 مورد دیگر در سایر سازمانهای دولتی بوده است. برخی از تمرینکنندگان ساعتها یا روزها پس از دستگیری تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. موارد شدیدی از زنده سوزانده شدن تمرینکنندگان نیز گزارش شده است.
از 3531 تمرینکنندهای که در اثر شکنجه یا تجویز اجباری دارو جان خود را از دست دادند، 2083 و 122 تمرینکننده دیگر به ترتیب بهدلیل شکنجه و مصرف اجباری دارو که در دورۀ بازداشت متحمل شدند در خانه جانشان را از دست دادند. در بسیاری از موارد، زندانها یا بازداشتگاهها تمرینکنندگان را فقط زمانی که در آستانه مرگ بودند، با ضمانت پزشکی آزاد میکردند و تمرینکنندگان ظرف چند ساعت، چند روز یا چند ماه پس از آن فوت میشدند.
در مجموع 1292 تمرینکننده، یا پس از تحمل آزار و شکنجه مکرر فوت کردند یا در اثر سالها زندگی در ترس، یا در اثر تحمل آزار و شکنجه بهدلیل تمرین فالون گونگ، ضربه سختی به آنها وارد شد و بهدلیل پریشانی روانی درگذشتند. 178 مرگ دیگر شامل تمرینکنندگانی است که در آزار و شکنجه ناپدید شدند، پس از اجبار به زندگی دور از خانه برای اجتناب از آزار و شکنجه جان باختند، و همچنین ۳ مورد مرگ نیز در طول جلسات دادرسی در دادگاه تمرینکنندگان روی داد.
اگرچه این تمرینکنندگان بدن فیزیکی خود را از دست دادهاند، اما روحشان برای دفاع از حقیقت و عدالت زنده است و همچنان به تمرینکنندگان بیشتری برای ادامه و استقامت در اطلاعرسانی درباره این جنایات ادامه میدهد. بهرغم آزار و شکنجه مداوم، افراد بیشتر و بیشتری حقایق مربوط به فالون گونگ را درک کردهاند و در مقاومت در برابر قوانین استبدادی ح.ک.چ به تمرینکنندگان پیوستهاند. تنها زمانی که کمونیسم بهطور کامل از چین بیرون رانده شود، تمرینکنندگان فالون گونگ و بقیه مردم چین میتوانند از آزادی واقعی برخوردار شوند و زندگی آرام و بدون ترس و وحشت داشته باشند.
چالشها در بررسی مرگهای ناشی از آزار و شکنجه
در حالی که ح.ک.چ از هیچ تلاشی برای آزار و شکنجه فالون گونگ دریغ نمیکند، آنها همچنین هر کاری که ممکن باشد را برای سرپوش گذاشتن بر کشتار و سرکوب انجام میدهند.
• از بین بردن شواهد مستقیم
اجساد تمرینکنندگانی که زیر شکنجه کشته شدند، گاهی بدون اطلاع خانواده سوزانده میشوند. هنگامی که خانوادهها از مرگ عزیزان خود مطلع میشوند، اغلب اجساد عزیزانشان را باید تماشا کنند که برخلاف میل آنها برای سوزاندن برده میشوند. پلیس یا خانوادهها را مجبور میکند تا فرمهای رضایتنامه را امضا کنند یا به سادگی خودش امضاها را جعل میکند. در برخی موارد، پلیس حتی به خود زحمتی برای کسب رضایت نمیدهد.
• حذف شواهد محیطی و مربوط
پس از مرگ یک تمرینکننده در اثر شکنجه، مقامات غالباً افرادی را که در شکنجه، کشتن و سوزاندن متوفی دخیل بودهاند (مجرمان و عاملان آن) به پستهای مختلف منتقل میکنند. شواهد فیزیکی از جمله اسناد، کلیپهای صوتی و تصویری، سوابق پزشکی و حتی عکسهای پزشک و کارت ثبتنام خانوار از بین میرود. گاهی اوقات مقامات تا آنجا پیش میروند که شاهدان عینی شکنجه یا قتل را دستگیر یا میکشند.
• منع جمع آوری مدارک
مقامات همچنین از هر وسیله ممکن برای جلوگیری از جمعآوری شواهد شکنجه و کشتار توسط خانوادهها استفاده میکنند. خانوادهها از گرفتن عکس و/یا فیلمبرداری از اجساد منع شدهاند. آنها برای انجام کالبدشکافی مستقل نمیتوانند پزشک قانونی خود را استخدام کنند.
• مسدود کردن اخبار مرگ
مقامات از ترس انتشار گسترده اخبار مرگ این تمرینکنندگان بهدلیل شکنجه، سخت تلاش میکنند تا از عزاداری عمومی برای متوفی جلوگیری کنند. اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و دوستان اغلب تهدید به سکوت میشوند. بسیاری از خانوادهها بهدلیل تلاش برای کشف علت مرگ و عدالتخواهی برای عزیزانشان تهدید شدهاند.
• موارد سوزاندن اجباری
خانم ژائو جینگ، که در آن زمان ۱۹ساله بود، اهل استان جیلین، پس از دستگیری در پکن بهدلیل درخواست از دولت مرکزی برای توقف آزار و شکنجه فالون گونگ، از شدت ضرب و شتم جان باخت. پلیس در همان روز جسدش را سوزاند و به پدرش اجازه عکاسی از جسد او را که با آثار ضرب و شتم پوشانده شده بود، نداد.
آقای شی ژونگیا اهل استان لیائونینگ سه روز پس از یک جلسه تغذیه اجباری در آوریل 2003 درگذشت. او 45 سال داشت. اندکی پس از مرگ آقای شی، پلیس در مقابل چشمان خانوادهاش جسدش را توقیف و قبل از طلوع صبح به مرده سوزخانه منتقل کرد. پلیس به خانواده او گفت که اگر میخواهند جسد او را ببینند، ابتدا باید از آنها تأییدیه بگیرند. چهار روز بعد، پلیس جسد او را برخلاف میل خانواده سوزاند و حتی خاکسترش را به خانواده تحویل ندادند.
خانم ژانگ دژن، معلم دبیرستانی 38ساله در شهرستان منگیین، استان شاندونگ، در 29ژانویه2003 در بازداشتگاه شهرستان منگیین مورد ضرب و شتم قرار گرفت. عاملان به خانواده او گفتند که او بر اثر حمله قلبی درگذشته است.
مأموران اداره 610 منگیین به پلیس دستور دادند که جسدش سریع سوزانده شود. وقتی برادرش آقای ژانگ دیون از امضای مدارک امتناع کرد، بهطرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او درنهایت مجبور شد قرارداد سوزاندن جسد را امضا کند.
تمرینکننده خانم لیو شوفن شاهد ضرب و شتم خانم ژانگ توسط محافظان بود. چند روز پس از مرگ خانم ژانگ، پلیس با این ادعا که او دچار بیماری مغزیست گفت که باید مغز خانم لیو جراحی شود. او در 39سالگی بر اثر خونریزی مغزی روی میز عمل فوت کرد.
پس از مرگ خانم ژانگ و خانم لیو، پلیس به خانه آنها رفت و تمام عکسهایشان را ضبط کرد.
ظلم و بیرحمیهای غیرقابلتصور
در موارد زیر، مقامات آنقدر از کشتن تمرینکنندگان ناامید شدند که آنها را سوزاندند، از ساختمانهای مرتفع پایین انداختند، یا حتی قبل از مرگ آنها را سوزاندند.
• ریختن بنزین در سراسر بدن و سوزاندن تا وقوع مرگ
از آنجایی که خانم وانگ هواجون، 30ساله، اهل شهر بایگو، استان هوبی، با صدور بیانیهای اعلام کرد که در مرکز شستشوی مغزی برای انکار فالون گونگ مجبور به امضا شده است و آن بیانیه را لغو کرد. شو شیچیان، رئیس کمیته امور سیاسی و حقوقی (PLAC) ، او را بهحدی کتک زد تا از هوش رفت. مأموران پلیس او را به میدان جین چیائو در مقابل ساختمان مدیریت شهری کشاندند. مأموران پس از ریختن بنزین روی او و سوزاندنش به مردم گفتند که خانم وانگ با خودسوزی خودکشی کرده است.
به گفته یکی از شاهدان، خانم وانگ روی زمین دراز کشیده بود که آتش شروع شد. کمی حرکت کرد و سعی کرد بلند شود اما بیش از حد ضعیف بود که بتواند تکان بخورد. مأموران پلیس در صحنه وحشت کردند و نگران بودند که او فریاد بزند و نشان دهد که واقعاً چه اتفاقی افتاده است.
از خانم وانگ دو پسر کوچکش به یادگار ماندهاند. هنگامی که ساکنان روستا به جسد او نگاه کردند، فقط در قسمت جلوی بدنش آثار سوختگی پیدا کردند، نه پشت او. او یک گوش نداشت و بریدگیهای عمیق چاقو در گلو و پشت سرش دیده میشد.
سه تمرینکننده مرد که از این حادثه اطلاع داشتند، بعداً دستگیر شدند،آنها را به موتور سیکلت بستند و با سرعت بالا کشیدند تا اینکه جان باختند.
• قتل با نقاب خودکشی
خانم سو چیونگهوا، 32ساله، یک تمرینکننده فالون گونگ در شهر سوئینینگ، استان سیچوان بود. پلیس شهر سوینینگ و منطقه چوانشان در 17دسامبر2000 به خانهاش رفت. خانم سو از باز کردن در خودداری کرد و پلیس بهمدت سه روز ساختمان را محاصره کرد و فریاد زدند که او را خواهند کشت.
هنگامی که خانم سو با حدود 300 تماشاچی در مورد اتفاقی که افتاده صحبت میکرد، یک مأمور پلیس حدود ساعت 6:30 بعدازظهر وارد شد. در 20دسامبر به او لگد زد. وقتی با دو دست پای مأمور را گرفت، وی دوباره به او لگد زد و او را به زمین انداخت. او از طبقه ششم افتاد. اطرافیان مات و مبهوت صدا زدند: «پلیس او را کشت! پلیس او را کشت!»
پس از سقوط خانم سو، پلیس هیچ کمکی به او نکرد. در عوض او را که هنوز زنده بود حمل کردند و در توری ایمنی گذاشتند. آنها اعلام کردند که او با پریدن از ساختمان خودکشی کرده و پلیس او را با تور نجات داده است. قبل از رفتن با جسد او عکس گرفتند و منتظر ماندند تا او بمیرد.
خانم سو چیونگهوا
• زنده سوزانده شدن
آقای جیانگ شیچینگ، مأمور سابق اداره مالیات شهر جینگجین در چونگچینگ، در ژانویه2009 توسط نگهبانان اردوگاه کار اجباری شیشانپینگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از هوش رفت. نگهبانان اعلام کردند که او در 28ژانویه همان سال بر اثر بیماری قلبی درگذشت.
پس از اطلاع خانوادهاش از مرگ او به مردهسوزخانه رفتند. وقتی کشوی مربوط به جسد آقای جیانگ را از کمد یخ بیرون آوردند، جیانگ هونگ، دامادش، متوجه شد که صورت و سینه آقای جیانگ هنوز گرم است. او فریاد زد: «پدرزنم هنوز زنده است!» سایر اعضای خانواده نیز متوجه این موضوع شدند.
مأموران پلیس سعی کردند آقای جیانگ را به داخل کشو برگردانند، اما خانواده مقاومت کردند و با خط تلفن مخصوص پلیس تماس گرفتند تا کمکشان کنند. مأموران حاضر در محل، خانواده را از اتاق بیرون کردند و آقای جیانگ را به داخل کشو برگرداندند و او را درحالیکه هنوز زنده بود سوزاندند.
آقای جیانگ شیچینگ و همسرش لو زهوی
شکنجه تا حد مرگ
برای وادار کردن تمرینکنندگان به انکار فالون گونگ، مقامات اغلب شکلهای مختلف شکنجه را بهطور همزمان اعمال میکردند، از جمله ضرب و شتم، اعمال شوک با باطوم الکتریکی، تغذیه اجباری، آویزان کردن از مچ، محرومیت از خواب، و موارد دیگر. در مجموع بیش از 100 مورد روشهای شکنجه مستند شده است.
• اسکارهای متعدد ناشی از شوک الکتریکی بر روی بدن
خانم هوانگ میلینگ در 30نوامبر2011 دستگیر شد و قبل از آزادی در بازداشتگاه شکنجه شد. پسرش که در 4دسامبر2011 برای ملاقات او آمده بود، وقتی مادرش را دید که کف حمام خانه بیهوش افتاده است، شوکه شد. با آمبولانس تماس گرفت و او را به بیمارستان رساند. بر روی سر، زیر بغل، قسمت داخلی ران، باسن، بازوها و پاهای او آثار سوختگی متعددی وجود داشت. پسرش از پزشک خواست که علت زخمها را شناسایی کند. اما پزشک چیزی نگفت، اگرچه واضح بود که آنها ناشی از اعمال شوک الکتریکی بودند.
در طول بستری شدن خانم هوانگ در بیمارستان، هرگز چشمانش را باز نکرد و دربارۀ آنچه برایش اتفاق افتاده بود حرفی نزد. دكتر گفت در مغز و كليهاش مايع جمع شده و معدهاش دچار خونريزي شده است. پس از شش روز درمان، خانم هوانگ، اهل شهر ووهان، استان هوبی، در ساعت 4 صبح روز 10دسامبر2011 در 63 سالگی درگذشت.
همسایگانش او را در 29نوامبر2011 دیدند، اما روز بعد متوجه شدند که گم شده است.
خانم هوانگ میلینگ و جای زخم روی پایش
• ضرب و شتم وحشیانه
در پی دستگیری وی در ژانویه 2001، آقای چن گیبین، که در آن زمان 35 سال داشت، به دفتر امنیتی محل کارش برده شد و توسط چهار نگهبان بهطرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار گرفت. دو استخوان گردنش شکست و بدنش فلج شد. پس از ضرب و شتم، نگهبانان او را بیرون انداختند و مجبورش کردند که بیش از یک ساعت زیر برف دراز بکشد.
هنگامی که او در نهایت به بیمارستان فرستاده شد، دیگر بیش از حد دیر شده بود: او به سختی نفس میکشید و دچار کمآبی و ناتوانی در ادرار کردن شد. او با درد شدید در 7فوریه2001 درگذشت.
آقای چن گویبین، اهل شهرستان ووچنگ، استان شاندونگ، و خانوادهاش
• کتک خوردن پزشک متخصص داخلی اهل هیلونگجیانگ تا حد مرگ
به دکتر وانگ شوکون، پزشک 66ساله در شهرهاینینگ، استان هیلونگجیانگ، در اواخر ژوئن2020 دستور داده شد تا فالون گونگ را رها کند. از آنجایی که او امتناع کرد، پلیس ساعتها او را مورد ضرب و شتم قرار داد. او از ناحیه پا دچار درد شدیدی شد و به مأموران التماس کرد که او را رها کنند. آنها موافقت کردند، اما تهدیدش کردند که چند روز بعد دوباره به دنبال او خواهند آمد.
دکتر وانگ از پلهها بالا رفت تا به واحد آپارتمانش برگردد. شوهرش متوجه شد که روی بدنش کبودی وجود دارد. کاسه زانویش شکسته بود و خیس عرق شده بود. بعدازظهر اول ژوئیه دچار خونریزی مغزی شد. او حوالی ساعت 4:25 صبح روز 2ژوئیه2020 درگذشت.
• بانویی که بهطرز فجیعی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، 16 روز پس از دستگیری درگذشت
خانم لی لینگ از شهر پنگلای، استان شاندونگ، پس از گزارش بهدلیل داشتن متون فالون گونگ، توسط یک مقام دهداری و سربازان شبهنظامی روستا در 28 ژوئن 2020 دستگیر شد. او را به خانهای خالی در یک منطقه کوهستانی بردند و بهطرز فجیعی کتک زدند. تعدادی از دندانهای خانم لی افتاد و گوشه دهانش شکافته شد. در سمت چپ قفسه سینهاش کوفتگی ایجاد و سراسر بدنش کبود شد. بهگفته یکی از روستائیان مسن که از او خواسته شده بود مراقب خانم لی باشد تا فرار نکند، یکی از سربازان نیز با چوب، محکم به قفسه سینه خانم لی فشار آورد.
خانم لی باز هم حاضر به رهاکردن فالون دافا یا پاسخدادن به سؤالات آنها نشد. یکی از عاملان این آزار و شکنجه او را از خانه بیرون برد تا «به او درس عبرت دهد.» آن فرد چنان لگد محکمی به خانم لی زد که او تعادلش را از دست داد و با لگن روی تکهسنگ بزرگی بیرون در افتاد. بعداً باران شروع به بارش کرد و آن فرد مجبورش کرد مدتی طولانی زیر باران بایستد. خانم لی در اعتراض به این سوءرفتارها دست به اعتصاب غذا زد.
خانم لی در 13ژوئیه2020 برای درمان اضطراری به یک کلینیک خصوصی منتقل شد و در بدو ورود اعلام شد که مرده است. او 55ساله بود.
• مرگ در نتیجه بیش از ده ساعت «شکنجه قلاب شدن به زمین»
آقای لی شیوانگ در 18ژوئیه2011 به زندان گانگبئی (که اکنون بهعنوان زندان بینهای شناخته میشود) در تیانجین برده شد تا یک دوره 8ساله محکومیت را بگذراند. او در 29ژوئیه به «قلابهای زمینی» بسته شد. در این شکنجه، پاهای قربانی کشیده شده و به دو طرف باز و ثابت نگه داشته میشود، در حالی که دستانش غل و زنجیر به زمین بسته شده است. کمر قوس دارد و پاها بیحرکت است. در حالی که حداکثر توان استقامت برای زندانیان دو ساعت بود، آقای لی بیش از 10 ساعت به این شکل نگه داشته شد تا اینکه نیمه شب مشخص شد که مرده است. او 49 سال داشت.
تصویر شکنجه: «قلاب شدن به زمین»
• خانواده مظنون هستند که دلیل مرگ ناگهانی مرد 72ساله در زندان جیدونگ قتل باشد
آقای وانگ جیان، ساکن شهر زونهوا، استان هبی، در 6ژوئیه2019 در خانه دستگیر شد و بعداً به هفت سال زندان و پرداخت 5000 یوان جریمه محکوم شد. به نظر میرسید که او در ۱۹ مارس وقتی خانوادهاش با او ملاقات کردند، حالش خوب و سرحال بود. اما خانواده در تاریخ 3آوریل2019 طی یک تماس تلفنی غافلگیرکننده از زندان خبر مرگ او را دریافت کردند. او 72 سال داشت.
آقای وانگ نواحی بزرگی از کبودیهای عمیق در اطراف گوشها و پشتش و همچنین مقداری کبودی در پشت دست راستش داشت. روی قفسه سینهاش یک علامت دایرهای و روی کمرش خراشهایی وجود داشت. وقتی پزشک قانونی بدن او را چرخاند، مایعی از گوش چپش خارج شد.
زندان ادعا کرد که آقای وانگ بهطور ناگهانی بر اثر یک بیماری درگذشت، اما نامی از بیماری نبرد. برای خانواده، کبودیهای روی سر و پشت آقای وانگ غیرعادی به نظر میرسید و ناشی از یک بیماری عادی نبود. آنها پرسیدند که آیا آنها بهدلیل شکنجه یا سایر بدرفتاریهایی است که زندان سعی در پنهان کردن آن دارد.
• مرگ صاحب نانوایی پس از 90 روز شکنجه در بازداشتگاه
آقای وانگهایجین اهل شهر چینهوانگدائو، استان هبی در نانوایی خود در 22آوریل2014 دستگیر و به بازداشتگاه شهرستان فونینگ منتقل شد. در طول 90 روزی که در آنجا نگهداری میشد، او را به زور تغذیه کردند، وحشیانه مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار دادند و مجبور به کار اجباری شد.
این مرد با قدی حدود ۱۸۰ سانتیمتر در بازداشتگاه ۲۷ کیلوگرم از وزنش را از دست داد و تا زمان آزادی فقط ۶۳ کیلو شد. او اغلب بعد از خوردن غذا استفراغ میکرد، حتی اگر فقط آب میخورد. حتی یک ماه پس از بازگشت به خانه، آقای وانگ بهدلیل فلاشبکهای شکنجه در دوران بازداشتش نمیتوانست بخوابد. در حالی که در رختخواب دراز کشیده بود، دست و پاهایش بهطور غیرقابل کنترلی بهطرفین کشیده میشد، گویی تغذیه اجباری شده بود. او که نمیتوانست خوب غذا بخورد یا بخوابد، بسیار ضعیف باقی ماند. وی در ۹ اکتبر۲۰۱۴ در 46 سالگی درگذشت.
آزار روانی و تجویز اجباری دارو برای تمرینکنندگان فالون گونگ
بسیاری از مردم درباره اتاقهای گاز در اردوگاههای کار اجباری نازیها شنیدهاند، اما ممکن است ندانند که تعداد بیشماری از تمرینکنندگان فالون گونگ در چین مورد آزار و اذیت روانی و آزمایشهای انسانی قرار گرفتهاند. درنتیجه بسیاری از تمرینکنندگان دچار معلولیت یا جنون، یا حتی کشته شدهاند.
در چین، آزار و اذیت روانی به بیمارستانهای روانی محدود نمیشود، زیرا در زندانها، اردوگاههای کار اجباری (که در سال 2013 منسوخ شد) و بازداشتگاهها نیز رخ داده است. به تمرینکنندگان بیگناهی که از سلامت جسمی خوب و تفکر روشنی برخوردار بودند، دارو خورانده شد که به اعضای بدنشان آسیب رساند و منجر به بروز اختلال روانی در آنها شد. برخی از تمرینکنندگان بیش از 10 سال تحت خوراندن اجباری دارو قرار گرفتند.
داروهایی که بر خلاف میل خود به تمرینکنندگان داده میشد شامل دانگمیانلینگ (کلرپرومازین)، دانگمیان شماره 1 (مخلوط کلرپرومازین، پرومتازین، مپریدین)، داروی کاهش حافظه، اکستازی، مواد مخدر، داروهای تقویتکننده جنسی، کلوزاپین، سولپیرید، سدیم والپروات، و و بوپرنورفین، فلوبوتانول و سایر مواد نامعلوم.
پس از تجویز این داروهای آسیبرساننده به سیستم عصبی، تمرینکنندگانی که زمانی سالم بودند، درجات مختلفی از خوابآلودگی، ضعف، کندی در گفتار و رفتار، سفتی قفسه سینه، تنگی نفس و ضعیف شدن سریع حافظه را تجربه میکردند. سایر علائم عبارت بودند از: ازدست دادن توانایی تفکر طبیعی، اختلالات فیزیولوژیکی، بیحالی، زوال عقل و فروپاشی ذهنی. برخی از این داروها بهطور مستقیم به اندامهای داخلی آسیب میرسانند و باعث درد طاقتفرسایی میشوند، درحالیکه قربانیان از شدت درد روی زمین به خود میپیچند و در تمام بدن دچار گرفتگی عضلانی میشوند، حسی شبیه اینکه تمام اعضای داخلی بدنشان با انفجار درحال خارج شدن از بدنشان است، ضربان قلبشان بهشدت سریع میشود، و سینه و شکم ورم میکند یا دچار ازکارافتادگی اعضای بدنشان میشوند. حتی برخی از قربانیان بهدلیل درد شدید، سر خود را به دیوار میکوبند.
خوراندن دارو به تمرینکنندگان فالون گونگ بیرحمانه، شرورانه و مخفیانه است، زیرا برخلاف تنبیه بدنی، جراحات بدنی بر جای نمیگذارد و بنابراین به تاکتیک رایج ح.ک.چ برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتش تبدیل شده است.
خانم ژانگ فوژن کارمند پارک شیانهه در شهر پینگدو در استان شاندونگ بود. پلیس او را دستگیر و در یک مرکز شستشوی مغزی در اداره ۶۱۰ پینگدو نگهداری کرد. او برای مدت طولانی در حالت عقاب با بالهای گشوده به تخت بسته شده بود. او مجبور بود در رختخواب ادرار و مدفوع کند. به گفته یک شاهد، نگهبانان تمام لباسهای او را درآوردند، موهایش را تراشیدند، شکنجه و تحقیرش کردند. سپس موادنامعلومی را به بدنش تزریق کردند که باعث درد طاقتفرسای او شد. او در رختخواب آنقدر تقلا کرد تا اینکه از درد درگذشت. او 38 سال داشت. مقامات در تمام سطوح از ادارۀ 610 ناظر بر کل این روند بودند.
خانم ژانگ فوژن
• مردی 33ساله دو روز پس از آزادی درگذشت
آقای جو یاجون کشاورزی در بخش یوچوان در شهر آچنگ، استان هیلونگجیانگ بود. او بسیار سالم و صادق و مورد احترام جامعه بود. بهدلیل تمرین فالون گونگ، او در اردوگاه کار اجباری چانگلینزی درهاربین (مرکز استان) بازداشت شد. بعدازظهر 21اکتبر2001، او را به مرکز بهداشت اردوگاه کار اجباری بردند و به زور داروهای نامعلوم به او تزریق کردند. از آن به بعد آقای جو دیگر نتوانست سرش را بلند کند و دیگر ذهنش روشن نبود. علاوه بر این، او اغلب دهانش را کاملاً باز میکرد، بهسختی نفس میکشید، به سختی صحبت میکرد و مدام به بازویش اشاره میکرد و میگفت: «تزریق داشتم، تزریق داشتم...»
برای فرار از مسئولیت، مقامات اردوگاه کار او را در 24اکتبر2001 به خانه فرستادند. دو روز بعد، آقای جو در 33 سالگی درگذشت.
• مرکز شستشوی مغزی شینجین
مرکز شستشوی مغزی شینجین، که با نام «مرکز آموزش حقوقی شینجین» نیز شناخته میشود، در شهر هوآچیائو در شهرستان شینجین، استان سیچوان قرار داشت. از روشهای مختلفی مانند شکنجه روانی، ارعاب، دستکاری روانی، خشونت و تجویز اجباری دارو استفاده میکرد تا تمرینکنندگان فالون گونگ را وادار کند که ایمانشان را ترک کنند. حداقل هفت تمرینکننده در مرکز شستشوی مغزی جان خود را از دست دادند و پنج مورد از مرگها ناشی از مصرف اجباری دارو بود.
آقای شیه دچینگ، 69ساله، کارمند بازنشسته مؤسسه تحقیقاتی بررسی و طراحی چنگدو در استان سیچوان بود. در صبح روز 29 آوریل 2009، آقای شیه و همسرش در چنگدو دستگیر و به مرکز شستشوی مغزی شینجین منتقل شدند. فقط ظرف 20 روز، آقای شیه که از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار بود و چهرهای درخشان داشت، تا حد مرگ شکنجه شد. او لاغر و تکیده شد، از شکل افتاد، از بیاختیاری ادرار رنج میبرد، در بلع مشکل داشت و دچار آنژین صدری شدید (درد قفسه سینه) شد. سپس آزاد شد. در چهار روز پس از بازگشت به خانه، بیشتر اوقات در وضعیت کما بود. در کما روی قفسه سینهاش را فشار میداد و از شدت درد تکان میخورد و ناله میکرد، انگار اندامهای داخلیاش پاره میشد. او در غروب 27 مه2009 درگذشت. دستانش سیاه شد و بدنش بهتدریج سیاه شد که نشان از مسمومیت دارویی داشت.
آقای Xie Deqingآقای شیه دچینگ(قبل از دستگیری)
• قربانیان تجویز دارو در مرکز شستشوی مغزی کوه یوسون در ووهان
در دو دهه گذشته، مرکز شستشوی مغزی کوه یوسون در شهر ووهان، استان هوبی، بهطور فعال فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار داده است. تمرینکنندگان نگهداری شده در مرکز نگهداری معمولاً گرسنه نگه داشته و مسموم میشوند.
خانم یو ییمین پس از تزریق داروهای نامعلوم در آنجا دچار فروپاشی روانی شد. او ابتدا دردی را احساس کرد که از پاهایش ساطع میشد و سپس بهتدریج حافظه، احساس در پاها و توانایی راه رفتن را از دست داد. نگهبانان مرکز شستشوی مغزی نیز او را وحشیانه کتک زدند و سرش را به دیوار کوبیدند. او در 5 اوت 2011 در 49 سالگی درگذشت.
خانم یو یمین قبل از آزار و شکنجه
خانم یو ییمین در نتیجه آزار و شکنجه دچار اختلال روانی شد
آقای وانگ جینپینگ، 42ساله، نقل میکند که وقتی در مارس 2015 در مرکز شستشوی مغزی نگهداری میشد، نگهبانان مقداری داروی نامعلوم را به غذایش اضافه کردند و حتی دارو را در بالش و ملحفهاش گذاشتند. او نمیتوانست بخوابد. تمام بدنش درد میکرد و چشمانش بیفروغ شده بود.
حتی سالمندان هم در امان نیستند
در حالی که احترام به سالمندان برای هزاران سال یکی از مهمترین فضیلتها در چین بود، اما پس از به قدرت رسیدن ح.ک.چ در سال 1949 دیگر این گونه نبوده است. در آزار و شکنجه فالون گونگ، تمرینکنندگان سالخورده با سن بالا در برابر شکنجههای فیزیکی و روانی حتی آسیبپذیرتر هستند.
• مرگ پیرزنی 82ساله ساعاتی پس از دستگیری بهدلیل توزیع مطالب اطلاعرسانی فالون گونگ
خانم گوا ژنشیانگ، از شهر ژائویوان، استان شاندونگ، در 11ژانویه2019، هنگام توزیع مطالب اطلاعرسانی درباره فالون گونگ در ایستگاه اتوبوس دستگیر شد. ظرف چند ساعت، پلیس به خانواده او اطلاع داد که او در حین بازداشت فوت کرده است.
پسرش میدانست که خانم گوئو بسیار سالم است و گمان میکرد که مرگش ناشی از شکنجه بوده است. او دو وکیل استخدام کرد تا برای مادرش عدالت را اجرا کند. مقامات محلی تهدید کردند که در صورت بررسی و تحقیق دربارۀ این پرونده، مجوزهای وکالت این وکلا را تعلیق خواهند کرد. علاوه بر این، مقامات تلفن وکلا را شنود کرده و مأمورانی را برای تعقیب 24ساعته آنها اعزام کردند. وکلا احساس میکردند که چارهای جز رد این پرونده ندارند.
• بدون غذا، بدون دسترسی به توالت، و بدون خواب
خانم لی گویرونگ، مدیر مدرسه ابتدایی هزو در شهر شنیانگ، استان لیائونینگ، زمانی به عنوان یکی از بهترین مدیران منطقه شناخته شد. اما از آنجایی که او فالون گونگ را تمرین میکرد، در اکتبر 2006 دستگیر و بعداً به هفت سال زندان محکوم شد.
پس از دستگیری مجدد در فوریه 2015، خانم لی توسط دادگاه هونان به پنج سال حبس محکوم و به زندان زنان لیائونینگ فرستاده شد. در بند 5 که برای بازداشت افراد مسن و ناتوان تعیین شده بود، نگهبانان و زندانیان او را بهطرز وحشیانهای کتک زدند و با کفشهای خود به دستانش لگد زدند. کل بدن خانم لی کبود شده بود.
یک بار یک زندانی موهای خانم لی را گرفت و او را دور اتاق روی زمین کشید. آن روز خیلی از موهایش کنده شد. نگهبانان و زندانیان نیز او را مجبور کردند که بیحرکت چمباتمه بزند، یک بار بهمدت 36 ساعت و بار دیگر بیش از 60 ساعت. برای اینکه او را وادار کنند که اعتقادش به فالون گونگ را کنار بگذارد، او را از غذا و خواب محروم کردند و در آن زمان او را از رفتن به توالت محروم کردند. خانم لی در ژانویه2020 در 78 سالگی درگذشت.
• زندانیان: «زندگی خود را به جهنم تبدیل کنید»
آقای گونگ پیچی معاون سابق رئیس ستاد لشگر توپخانه ضدهوایی ذخیره در استان شاندونگ بود. براساس دستورالعمل کمیته امور سیاسی و حقوقی چینگدائو (PLAC)، ادارۀ 610 و دفتر امنیت داخلی شیبی، دادستانی شیبی علیه او کیفرخواست صادر کرد و دادگاه شیبی او را در 20ژوئیه2018 به هفت سال و نیم حبس محکوم کرد. به او دستور داده شد دورۀ محکومیتش را در زندان شاندونگ در جینان بگذراند.
او در 12آوریل2021 در زندان در ۶۶ سالگی درگذشت. خانواده او زخمهایی را روی سرش دیدند که مرطوب و متورم بود. از گوشش خون میچکید.
زندان شاندونگ بهدلیل شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ بدنام است. بسیاری از تمرینکنندگان در آنجا کشته، ناتوان و مجروح شدهاند. برخی از زندانیان که توسط نگهبانان برای شکنجه تمرینکنندگان تحریک شدند، گفتند: «به ما گفته شد که شما را نکُشیم، بلکه زندگیتان را تبدیل به جهنم کنیم، پس خودتان ترجیح میدهید بمیرید تا زندگی کنید.»
• «این بار میگذاریم که او در داخل بمیرد!»
هنگامی که همسر آقای لیو شیونگ پس از دستگیری او در 9آوریل2018 به دنبال آزادی او در اداره پلیس محلی بود، یک مأمور به او گفت: «این بار میگذاریم که او در داخل بمیرد!» او بعداً به سه سال حبس محکوم شد.
در 9آوریل2021، هنگامی که خانواده آقای لیو بعد از اتمام ۳ سال محکومیتش برای تحویل گرفتن او به زندان رفتند، وقتی فهمیدند که این مرد 80ساله توسط پلیس برده شده است، نگران شدند. سپس به چهار سال دیگر حبس محکوم شد. چهار ماه بعد، او دچار دیابت و تجمع مایع در قفسه سینه شد. مقامات او را در حالی که تحت مداوا بود به تخت بیمارستان با غل و زنجیر بستند.
آقای لیو، ساکن شهر دالیان، استان لیائونینگ، در 9دسامبر2021 به یک بیماری جدی دیگر مبتلا شد. او در حالی که به بیمارستان منتقل میشد، روی ویلچری قرار داشت که در داخل یک قفس فلزی در پشت ون قرار داشت. خانواده با مشاهده تورم صورت، دستها و پاهای آقای لیو ناراحت شدند. او ناتوان به نظر میرسید و نمیتوانست واضح صحبت کند. چهار نگهبان او را محاصره کردند. وقتی نوه او سعی کرد ماسکش را تنظیم کند، نگهبانان او را ترساند و اجازه نزدیک شدن به خانواده را ندادند.
آقای لیو در 29دسامبر2021 در بیمارستان درگذشت. کارکنان زندان اجازه ندادند پسرش جسد او را تحویل بگیرد. آنها خودشان آن را به یک مرکز کفن و دفن بردند، از ترس اینکه خانوادهاش از آنها شکایت کنند. پلیس از جسد او محافظت کرد تا اینکه در 1ژانویه2022 سوزانده شد.
• پس از دو دوره زندان و آزار و اذیت بی امان، مرد آواره 87ساله هفتهها پس از بازگشت به خانه درگذشت
آقای لو ژنگگویی یک مقام دولتی بازنشسته اهل شهر شیبائو در شهرستان گولین، استان سیچوان بود. او فالون گونگ را در آوریل1999 آغاز کرد. او این تمرین را عامل مداوای سرطان معدهاش و نیز بسیاری از مشکلات دیگر مانند ذاتالریه، برونشیت، و التهاب کلیهاش میدانست.
پس از شروع آزار و شکنجه، آقای لو و همسرش دو بار بهدلیل حفظ ایمانشان محکوم شدند. مستمری آقای لو را به حالت تعلیق درآوردند و به خانهاش یورش بردند.
آخرین دستگیری آقای لو در 5نوامبر2021 بود، زمانی که پس از اتمام کارش در بانک در راه بازگشت به خانه بود. پلیس قفل آپارتمان اجارهای وی را شکست و به آنجا حمله کرد. او و همسرش برای اجتناب از آزار بیشتر، دور از خانه زندگی میکردند.
هنگامی که وضعیت سلامتی آقای لو در حال فرار شروع شد، او و همسرش به خانه بازگشتند. اما اندکی پس از آن در 6ژوئيه2022 درگذشت.
زندگیهای جوان کوتاه میشود
علاوه بر تمرینکنندگان مسن، آزار و اذیت نسل جوان در آن سوی طیف سنی نیز به همان اندازه دلخراش است. بسیاری از تمرینکنندگان جوانتر به اشتراک گذاشتند که تمرین فالون گونگ به آنها کمک کرد تا از تأثیرات بد جامعه دور بمانند، بهتر روی مطالعه تمرکز کنند و با انتقال به دوران بزرگسالی، بهتر از پس اختلافات و مشکلات برآیند. اما بهدلیل آزار و شکنجه، بسیاری از این روحهای جوان قبل از اینکه فرصتی برای تجربه کامل زندگی پیدا کنند خیلی زود کشته شدند.
• دختر هجدهساله اخراج شده از مدرسه، مورد تجاوز یکی از اراذل و اوباش قرار گرفت، پس از بیخانمانی بر اثر بیماری سل درگذشت
خانم ژانگ ییچائو، دختری شاداب و خوشفکر که عمیقاً مورد علاقه والدین، اقوام و دوستانش بود، از مدرسه اخراج شد زیرا هر دو والدینش فالون گونگ را تمرین میکردند و او از امضای دادخواست ضد فالون گونگ امتناع کرد.
پس از وساطت شرکت محل کار والدینش، مدرسه با بازگشت او موافقت کرد. اما منگ شیانمین، دبیر حزب مدرسه، هر هفته او را برای گفتوگو فرا میخواند. دبیر حزب از او خواست که هر هفته گزارشی بنویسد و از فالون گونگ و والدینش فاصله بگیرد.
در زمانی که والدین او هر دو در بازداشت بودند، گروهی از کودکان که بهدلیل تبلیغات از فالون گونگ متنفر بودند، در و چندین پنجره خانهاش را شکستند. ییچائو که در خانه تنها بود تا حد مرگ ترسیده بود.
چند ماه بعد، والدین او هر دو به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند و ییچائو برای همیشه از مدرسه اخراج شد. در 15 سالگی، او مجبور شد دور از خانه زندگی کند و برای جلوگیری از آزار و اذیت مداوم مقامات، مکرراً نقل مکان کرد. یک شب، یکی از اراذل پنجره را شکست، وارد اتاق او شد و به او تجاوز کرد.
ییچائو بعداً زمانی که مشغول انجام کارهای پیشپا افتاده بود به سل مبتلا شد. پولی برای مراجعه به دکتر نداشت و حاضر نبود به خانه برود. در صبح روز 6آوریل2005، او در بیمارستان در 18 سالگی درگذشت. هشت ماه پس از مرگ ییچائو، در 17دسامبر2005، مادرش خانم فو گوئینگ نیز در نتیجه آزار و شکنجه درگذشت.
• کتک خوردن تا حد مرگ دختر 19ساله
خانم چو کونگروی در 1دسامبر2000 برای درخواست تجدیدنظر برای فالون گونگ به پکن رفت و در میدان تیانآنمن دستگیر شد. او در 13دسامبر2000 در زندان هایدیان پکن در 19سالگی درگذشت. پلیس ادعا کرد که او در نتیجه اعتصاب غذا و کمآبی درگذشت. اما کالبدشکافی نشان داد که تمام صورتش خونی بود و بینیاش متلاشی شده بود. صورتش در اثر جراحات وارده از شکل افتاده بود. پدربزرگش برای تحویل جسد او به پکن رفت. هنگامی که چهره درهم ریخته نوهاش را دید، کنترلش را از دست داد و در حالی که جسدش را در دست داشت، با صدای بلند گریه کرد.
• مرگ یک نوجوان 15ساله پس از عود بیماری قلبی
تانگ شییو دانش آموز مدرسه ابتدایی فوکون، شهر دندونگ، استان لیائونینگ بود. در سال 1995، بیمارستان ادعا کرد که او بهدلیل بیماری قلبی که از اوایل کودکی مبتلا بود فقط شش ماه فرصت دارد. پس از شروع تمرین فالون گونگ در سال 1996، وضعیت سلامتی او بهبود یافت و توانست به مدرسه برود. پس از شروع آزار و شکنجه فالون گونگ توسط ح.ک.چ، خانه تانگ پنج بار غارت شد. او یک بار بازداشت شد و والدینش زندانی شدند. او تحت فشار زیادی بود و از نظر روحی و روانی رنج میبرد. پس از آن، بیماری قلبی او عود کرد. او در 25آوریل2005 در 15 سالگی درگذشت.
• مجری 30ساله سابق رادیو در زندان تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت
مجری 30ساله سابق ایستگاه رادیویی خلق سیچوان در 2دسامبر2022 در حالی که در زندان جیاژو، استان سیچوان در حال گذراندن دوران محکومیت پنجسالهاش بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
بدن آقای پانگ شون در اثر ضرب و شتم پوشیده از کبودی بود و آثار شوک الکتریکی و محکم بسته شدن با طناب دیده میشد. او همچنین بهدلیل شکنجه دچار بیاختیاری شد.
زندان شکنجه آقای پانگ را تکذیب و ادعا کرد که او بر اثر پرکاری غدۀ تیروئید مرده است.
آقای پانگ در 27ژوئیه2020 بهدلیل توزیع مطالب فالون گونگ دستگیر شد و بعداً به پنج سال حبس در زندان جیاژو محکوم شد.
بدن آقای پانگ سون هنگام مرگ پوشیده از کبودی بود.
خانوادههای متلاشی شده
خانوادهها سنگ بنای هر جامعهای هستند. مرگ تمرینکنندگان در اثر آزار و شکنجه نیز باعث ازهمپاشیدگی خانوادههای آنها شده است، چه پدر و مادری مسن که فرزندان بزرگسال خود را از دست دادهاند، چه زوجهای عاشقی که همسر خود را از دست دادهاند، چه فرزندان خردسالی که در اثر آزار و شکنجه هر دو والدینشان تا حد مرگ، یتیم شدند.
• پسر 9ساله یتیم شد
آقای وانگ کمین معلم مدرسه راهنمایی در شهر داچینگ، استان هیلونگجیانگ بود. همسرش بلافاصله پس از دستگیری و فرستادن او به اردوگاه کار اجباری در سال 2000 در یک تصادف رانندگی جان باخت. همان روزی که دستگیر شد درگذشت. پسرش در نُهسالگی یتیم شد.
• خانواده گرد هم آمدند و دوباره از هم پاشیدند
شائو لینیائو از سه سالگی شاهد بود که پلیس بارها و بارها والدینش را از خانه برد. او تنها، وحشتزده و غمگین بود زیرا دلش برای خانوادهاش تنگ میشد. پس از اینکه مادرش خانم مو پینگ پس از حدود سه سال شکنجه در اردوگاه کار اجباری به قید وثیقه آزاد شد، لینیائو از ترس اینکه دوباره او را از دست بدهد، هرگز از کنارش تکان نخورد. او نمیخواست به رختخواب برود تا اینکه مادرش که بیرون رفته بود به خانه برمیگشت. فقط مینشست تا اینکه مادرش به خانه بیاید. او در حالی که اشک میریخت گفت: «من خیلی میترسیدم که دوباره توسط افراد بد دستگیر شوی. اگر برنگردی، نمیتوانم آرام شوم.» اما لینیائو نمیدانست که پدرش، آقای شائو هوی، در سال 2002 در اثر آزار و شکنجه فوت کرده بود.
خانم مو دوباره در سال 2006 دستگیر و به هفت سال زندان محکوم شد. پس از دستگیری مادرش، لینیائو با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد، اگرچه وضعیت سلامتی آنها رو به وخامت بود و زندگی آنها دشوار بود.
• از دست دادن هشت عضو خانواده در آزار و شکنجه
صاحب یک رستوران در شهر شیجیاژوانگ، استان هبی در شکایت جناییاش علیه جیانگ زمین، رئیس سابق ح.ک.چ که دستور آزار و شکنجه فالون گونگ که در 29 ژوئیه 2015 به دادستانی عالی خلق ارائه شد، شرح داد که چگونه هشت عضو خانوادهاش را در نتیجۀ آزار و شکنجه در این شهر از دست داده است.
به گفته خانم جیا رونگجوان، در 70سالگی، برادر جوانش آقای جیا ژنجیه در سالهای اولیه آزار و شکنجه زندانی و شکنجه شد. او در سال 2002 درگذشت. مادر آنها فقط 15 روز قبل از آزادی خانم جیا از اردوگاه کار، در سال 2004 در اثر آزار و اذیت روانی تسلیم شد. در سال 2006 و 2008، والدین خانم جیا به ترتیب فوت کردند. ظرف سه ماه بین مارس و ژوئن 2010، خانم جیا خواهر شوهرش، خانم وانگ لیمین، خواهرش، خانم جیا رونگفن و شوهرش آقای هه ژیونگ را از دست داد. یک سال بعد، در ژوئن2011، خواهرشوهر دیگر خانم جیا، خانم یو گوفن، هشتمین عضو خانواده او بود که در اثر آزار و شکنجه بهدلیل تحمل عذاب روانی جان باخت.
• زن و شوهر در اثر آزار و شکنجه به فاصله 16 سال جانشان را از دست دادند
مردی تنها در شهر دالیان، استان لیائونینگ، فقط بهخاطر ایمانش به فالون گونگ سرانجام دربرابر دو دهه آزار و شکنجه کمر خم کرد و در 56 سالگی در 20ژانویه2021، درگذشت. مرگ آقای یانگ چوانجون به دنبال دستگیریهای متعددش و دو حکم زندان در مجموع نُه سال اتفاق افتاد.
همسر آقای یانگ، خانم دای ژیجوان، که او نیز تمرینکننده فالون گونگ بود، 16 سال پیش پس از تحمل سالها آزار و اذیت و شکنجه درگذشت. خانم دای پزشک ارشد شاغل در بیمارستان زنان و کودکان شهر دالیان بود. او در آوریل 2000، بهمنظور دادخواهی برای فالون گونگ به پکن رفته بود دستگیر و در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا محبوس شد. در آنجا، مورد ضربوشتم، محرومیت از خواب، کار اجباری، حبس انفرادی و نظارت، تزریق داروهای نامعلوم و غیره قرار گرفت. او تا حدی تحت شکنجه قرار گرفت که نمیتوانست از خودش مراقبت کند و به قید ضمانت پزشکی آزاد شد.
این زوج در 24آوریل2002 با هم دستگیر شدند و خانم دای برای مدت سه سال برای دومین بار در اردوگاه کار ماسانجیا حبس شد. شکنجه او را هم از نظر روانی و هم جسمی ویران کرد. او نتوانست غذا بخورد و دوباره با آزادی مشروط پزشکی آزاد شد. با تلاش پلیس برای دستگیری دوباره او، مجبور شد برای اجتناب از آزار و شکنجه، دور از خانه زندگی کند. او در 21دسامبر2005 درگذشت.
• ویرانی مادر سالخورده از مرگ دختر
خانم کنگ هنگیون، خانم کنگ هنگیون، 47 ساله، یکی از ساکنان شهر بائودینگ در استان هبی، در 8مارس2019 در حالی که بهخاطر ایمانش به فالون گونگ در بازداشتگاه بائودینگ حبس بود، به کما رفت.
او سه روز بعد بدون رضایت خانوادهاش، تحت عمل تراکستومی(برش نای) قرار گرفت. هرگز به هوش نیامد و در 12 ژوئن 2019 در ۴۷ سالگی درگذشت.
خانم کنگ هنگیون
آخرین دستگیری خانم کونگ و همچنین یازدهمین دستگیری او در آزار و شکنجه، در 2ژانویه2019 اتفاق افتاد. مادر او در 80 سالگی برای نجات او بهطور تنگاتنگ با وکیل همکاری کرد، اما فایدهای نداشت. زن سالخورده غمگین بود و با شنیدن خبر مرگ دخترش یک شبه بهسرعت پیر شد.
آخرین دستگیری خانم کونگ فقط یک سال پس از پایان دوره چهار ساله حبسش بهدلیل صحبت با مردم درباره فالون گونگ صورت گرفت. قبل از جلسه دادگاه در 5دسامبر2014، مادر سالخورده وی در نزدیکی ورودی دادگاه اعتراض کرد و از مقامات خواست تا او را آزاد کنند.
اعتراض مادر خانم کونگ در نزدیکی ورودی دادگاه منطقه شینشی قبل از جلسه دادگاه قبلی او در 26دسامبر2014.
• مرگ مادر و پسر در عرض دو هفته
خانم وانگ شوهوی و پسرش، آقای لیو بویانگ، اهل شهر چانگچون، استان جیلین، هر دو در 28اکتبر2005 دستگیر شدند. آقای لیو، رادیولوژیست 29ساله، هنگام شب به دلیل تحمل شکنجه کشته شد. پلیس جسد او را از ساختمان پرت کرد. چند روز بعد، خانوادۀ آقای لیو از مرگش مطلع شدند و پلیس ادعا کرد که او اقدام به «خودکشی کرده» و از [ساختمان] پایین پریده است.
کالبدشکافی به درخواست خانواده انجام شد که نشان داد که سه سوراخ با وسیلۀ کندی در سرش ایجاد شده است، پاها و دندههایش شکسته و در ریهاش خون دیده شد. بررسی پزشکی نشان داد که علت مرگش سه سوراخی بود که در سرش ایجاد شده بودند.
دو هفته پس از کشته شدن آقای لیو، مادرش نیز در 11نوامبر2005 زیر شکنجه کشته شد. چشمانش با کبودیهای بنفش پوشیده شده بود و در گوش چپش خون وجود داشت. او تا زمان مرگ هنوز از مرگ پسرش خبر نداشت.
صحبت علنی به قیمت جان برخی از تمرینکنندگان تمام شد
در آزار و شکنجه فالون گونگ، کمپین تبلیغاتی همه جانبه ح.ک.چ مانند روغن موتوری است که کل دستگاه را روشن نگه میدارد. ح.ک.چ با پر کردن سیل امواج رادیویی، روزنامهها و مجلات با ماجراهای بیشماری که فالون گونگ و بنیانگذار آن، آقای لی هنگجی را بدنام میکرد، کل جامعه را در ردیف عاملان آزار و شکنجه قرار داد و محیطی را ایجاد کرد که در آن تمرینکنندگان هیچ حقوق و امنیت نداشته باشند. ممکن است به هر دلیلی توسط هرکسی مورد حمله قرار گیرند بدون اینکه برای این کارشان مجازات شوند.
با شرطی شدن مردم بهمنظور نفرت از فالون گونگ توسط رسانهها، برای مردم چین آسان شد که با مشاهده بیعدالتی، سر خود را برگردانند و گوشهایشان را به روی فریادهای بیگناهان شکنجهشده ببندند.
بهمنظور بیاثر کردن این دروغها و کمک به چینیها برای درک حقایق مربوط به فالون گونگ، آزار و شکنجه و ماهیت واقعی ح.ک.چ، تمرینکنندگان فالون گونگ بیشماری پیشقدم شدند تا صحبت کنند و برخی از آنها جانشان را توسط رژیم کمونیستی از دست دادند.
• افشای شکنجه با وجود خطر از دست دادن زندگی
خانم گائو رونگرونگ که در آکادمی هنرهای زیبای لوشون در شهر شنیانگ، استان لیائونینگ کار میکرد، در 7مه2004 نگهبانان اردوگاه کار اجباری لونگشان بهمدت 6 ساعت با باتومهای الکتریکی به او شوک اعمال کردند. صورت او بهشدت سوخته و تغییر شکل داده بود. در حالی که او در بیمارستان بستری بود، چند تمرینکننده محلی فالون گونگ موفق شدند او را در 5اکتبر2004 نجات دهند. بهرغم خطر شدید افشای شکنجه، خانم گائو به تمرینکنندگان اجازه داد از او عکس بگیرند و به وبسایت مینگهویی ارسال کنند.
ح.ک.چ از ترس اینکه خانم گائو چین را ترک کند، یک گروه ویژه برای ردیابی او ایجاد کرد. او دوباره شش ماه بعد در 6مارس2005 دستگیر شد و در بیمارستان زندان نگهداری شد و در 16ژوئن2005 از شدت گرسنگی مرد. او 37 سال داشت.
خانم گائو رونگرونگ قبل و بعد از شکنجه با شوک الکتریکی
• مرگ سه خبرنگار مینگهویی در چین
آقای یوان جیانگ که از دانشگاه تسینگهوا فارغ التحصیل شد، معلم بود. پدرش استاد دانشگاه عادی نورثوست و مادرش معلم ارشد یک مدرسه راهنمایی بود. پس از اینکه رژیم در سال 1999 آزار و شکنجه را آغاز کرد، آقای یوان با تمرینکنندگان در استان گانسو کار کرد و در تلاش برای مقابله با آزار و شکنجه نقش مشارکتکننده اصلی مینگهویی در آن منطقه را بر عهده گرفت. هنگامی که او در 30 سپتامبر 2001 دستگیر شد، پلیس به سرعت به اندازۀ دو خودرو ابزار شکنجه را برای بازجویی از او جمعآوری کرد.
در حدود 26 اکتبر 2001، آقای یوان موفق شد از بازداشت پلیس فرار کند. اما بهدلیل شکنجههای غیرقابلتصوری که متحمل شده بود، نتوانست خیلی راه برود و در غاری پنهان شد. در آن غار چهار روز از هوش رفت. پس از به هوش آمدن، از غار خارج شد و به خانه یک تمرینکننده رفت. وی در آنجا ماند تا در ۹ نوامبر ۲۰۰۱ بر اثر جراحات داخلی درگذشت. او در آن زمان فقط 29 سال داشت. پس از مرگ او، پلیس جستجوی گستردهای را آغاز کرد. بسیاری از تمرینکنندگانی که به آقای یوان کمک کرده بودند، دستگیر شدند و والدین او از نزدیک توسط پلیس تحتنظر بودند.
آقای وانگ چان قبلاً در دفتر مرکزی بانک خلق چین کار میکرد و بهعنوان یکی از نخبگان در زمینه فناوری پیشرفته شناخته میشد. اما او از کارش اخراج و در سال 1999 بهدلیل آزار و شکنجه بیخانمان شد. بعداً، او شروع به ارسال مقالات آزار و شکنجه به وبسایت مینگهویی کرد و تمرینکنندگان بیشتری را از شهرهای مختلف تشویق کرد تا به این تلاش بپیوندند.
در عرض چند سال، آقای وانگ به چند استان در سراسر چین رفت و به یکی از هماهنگکنندگان اصلی کشور تبدیل شد. او نقش مهمی در ایجاد و محافظت از کانالهای اطلاعرسانی برای وبسایت مینگهویی ایفا کرد. اما آقای وانگ در 21اوت2002 در استان شاندونگ دستگیر شد. یک هفته بعد، او در جلسه بازجویی در 28اوت، در 39 سالگی، از شدت شکنجه جان باخت. پس از مرگ، پلیس محلی بلافاصله جسد او را سوزاند.
آقای وانگ چان
آقای لی ژونگمین قبلاً در یک شرکت خارجی در شهر دالیان، استان لیائونینگ کار میکرد. او بهعنوان یک خبرنگار مینگهویی، مکانهای تولید مطالب را نگهداری و اغلب در مورد آزار و شکنجه با مردم صحبت میکرد. برای دستگیری او، پلیس حدود 180 مأمور از کل ادارات محلی پلیس را اعزام کرد. او در 11ژانویه2002 دستگیر و سپس به 15 سال زندان محکوم شد. او شکنجههای مختلفی را در زندان تحمل کرد، از جمله خوراندن اجباری، بسته شدن در وضعیت عقاب با بالهای گسترده، آویزان شدن و کتک خوردن و نیمکت ببر. او در 4مارس 2003 در ۳۱ سالگی درگذشت. به گفته شاهد، بسیاری از نقاط بدنش دچار جراحات وخیم بود، پشت سرش و ناحیه وسیعی از داخل رانهایش کبود بود، پشتش دارای لکههای قرمز زیادی بود و حدقۀ چشمهایش گود افتاده بود.
• نفوذ به سیگنالهای تلویزیونی در چین
هجده تمرینکننده فالون گونگ حوالی ساعت 8 شب به شبکه پخش تلویزیون کابلی دولتی در شهر چانگچون، استان جیلین نفوذ کردند. در 5مارس2002. برنامههای «خودسوزی یا فریب؟» و «فالون دافا در سرتاسر جهان پخش میشود» در هشت کانال بهطور همزمان برای حدود 45 دقیقه پخش شد.
در عرض چند روز، بیش از 5000 تمرینکننده در منطقه چانگچون دستگیر شدند. هفت نفر از آنها چند روز بعد تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
خانم لی رونگ، فارغالتحصیل دانشگاه جیلین، 35ساله که درگذشت، در مؤسسه تحقیقات دارویی استان جیلین کار میکرد. او در مارس2002 دستگیر شد و در اواخر ماه مارس یا اوایل آوریل در حین بازداشت درگذشت. جزئیات مرگ او مشخص نیست.
خانم شن جیانلی، مدرس دپارتمان ریاضیات کاربردی دانشگاه جیلین، روز بعد از حادثه دستگیر شد. او در اواخر آوریل 2002 در 34 سالگی درگذشت.
آقای لیو هایبو در غروب 11مارس2002 در خانهاش دستگیر شد. پلیس او را جلوی چشمان همسر و پسرش کتک زد و یکی از مچ پاهایش شکست. تا ساعت 1 بامداد همان شب او را شکنجه و بازجویی کردند تا اینکه قلبش از تپش افتاد. اگرچه او را بهسرعت به بیمارستان رساندند، اما این پزشک 34ساله در حین درمان فوت کرد.
تمرینکنندهای که گمان میرفت حدود 30 سال داشته باشد، در 16مارس2002 در اداره پلیس جینچن در چانگچون مورد ضرب و شتم قرار گرفت. به گفته یکی از شاهدان، او پس از ضرب و شتمش چند جراحت او قابل مشاهده بود و علائم خونریزی داخلی را نشان داد.
آقای لیو یی در 34 سالگی در اداره پلیس منطقه لویوان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
آقای لیو یی
در 20مارس2002، خانم لی شوچین 54ساله توسط مأموران اداره پلیس راه چانگجیو دستگیر شد و سپس در بازداشتگاه سوم در چانگچون آنقدر شکنجه شد که درگذشت.
آقای هو مینگکای چند ساعت پس از دستگیری در خانهاش در 20اوت2002 تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او 34 سال داشت.
علاوه بر هفت تمرینکننده فوق، چهار تمرینکننده دیگر که در این اقدام شجاعانه شرکت کردند نیز در سالهای بعد تا حد مرگ تحت آزار و شکنجه قرار گرفتند، از جمله آقای لیو چنگجون، خانم لی شوچین، آقای لئی مینگ و آقای لیانگ ژنشینگ.
افرادی که گمان میرود قربانی برداشت اعضای بدن شدهاند
در مارس2006، خانمی اهل چین به نام آنی (نام مستعار)، بیانیهای را در واشنگتن دیسی منتشر کرد و گفت که شوهر سابقش، جراح بیمارستان سوجیاتون در شهر شنیانگ (استان لیائونینگ)، برایش فاش کرده است که 2000 تمرینکننده فالون گونگ در قید حیات را بین سالهای 2002 و 2005، تحت برداشت قرنیه چشمشان قرار داده است. سایر پزشکان در این بیمارستان نیز تمرینکنندگان دیگری را تحت برداشت سایر اعضای بدنشان قرار دادند. این قربانیان طی این روند کشته شدند و جسدشان سوزانده شد تا شواهد از بین بروند. این اعضای بدن به چینیهای ثروتمند یا خارجیهایی که برای گردشگری پیوند عضو در چین بودند فروخته شد.
یک سازمان غیردولتی در کانادا با دیوید ماتاس، وکیل حقوق بشر، و مرحوم دیوید کیلگور، وزیر امور خارجه سابق آسیا-اقیانوسیه، تماس گرفت و از آنها دعوت کرد تحقیقات مستقلی دراینباره انجام دهند.
ماتاس و کیلگور پس از ماهها تحقیق، گزارشی 140صفحهای را در ژوئیه2006 منتشر کردند که به «نتیجه تأسفباری مبنی بر صحت این ادعاها» رسید. آنها همچنین دریافتند که این جنایت نهتنها در بیمارستان محل کار شوهر سابق آنی رخ داده، بلکه در بسیاری از بیمارستانهای دیگر در سراسر چین نیز صورت گرفته است.
درحالیکه هیچ قربانی مستقیمی زنده نمانده است تا درمورد جنایات برداشت اعضای بدن که رویش صورت گرفته، صحبت کند، چندین مورد از شکم فرورفته یا بریدگی مشکوک بدن تمرینکنندگان پس از مرگشان، این ظن را در خانوادههای آنها ایجاد کرد که ممکن است عزیزانشان قربانی این جنایت شنیع شده باشند.
• برداشت چند عضو بدن
آقای گائو ییشی تمرینکننده فالون گونگِ اهل شهر مودانجیانگ (استان هیلونگجیانگ) بود. یازده روز پس از دستگیری او، پلیس به خانوادهاش اطلاع داد که آقای گائو 45ساله «بهطور ناگهانی» در 29آوریل2016 درگذشت.
صبح روز بعد، برادر آقای گائو جسد وی را در اتاق کالبدشکافی دید. آقای گائو برهنه و هر دو چشمش باز بود و جراحات آشکاری روی بدنش داشت. وقتی برادرش سعی کرد بهآرامی چشمهای وی را ببندد، در کمال تعجب متوجه اشکهای آقای گائو در گوشه چشمانش شد.
گرچه خانوادهاش از امضای مدارک خودداری کردند، اما مقامات بههرحال کالبدشکافی را ادامه دادند که حدود ساعت 7 بعدازظهر به پایان رسید. آن شب مغز، مخچه، قلب، ریهها، کبد، کیسه صفرا، لوزالمعده و کلیههای او برداشته شد. هنگامی که جسدِ تقریباً خالی برای خدمات زیبایی سردخانه به اتاق دیگری منتقل شد، خانوادهاش در کمال تعجب متوجه شدند که مقدار زیادی خون تازه از جسدش خارج میشود. چندین حوله از شدت خون خیس شده بود که باعث شد خانواده شک کنند که آقای گائو در زمان کالبدشکافی زنده بوده است.
• بریدگی مشکوک روی قفسه سینه و کمر
آقای هه لیفانگ، ساکن شهر چینگدائو در استان شاندونگ، در 2ژوئیه2019، دو ماه پس از آخرین دستگیریاش بهدلیل تمرین فالون گونگ، در بازداشت درگذشت.
خانواده آقای هه متوجه یک بریدگی دوختهشده روی سینه و یک بریدگی باز روی کمرش شدند. پلیس ابتدا ادعا کرد که این بریدگیها نتیجه کالبدشکافی بوده است، و سپس داستانش را تغییر داد و گفت که بهزودی یک بازرس پزشکی خواهد آمد، اما هیچ بازرسی هرگز به آنجا نیامد.
عزیزان آقای هه بر این گمان هستند که احتمالاً اعضای بدن وی در زمانی که او هنوز زنده بوده یا اندکی پس از مرگش برداشته شد، و این دلیل واقعی آن بریدگیهاست. آنها همچنین بر این گمانند که او مورد سوءرفتار روانپزشکی قرار گرفت، زیرا فقط 17 روز پس از بازداشتش، قدرت تکلمش را از دست داد و نسبت به اطرافیانش هیچ واکنشی نشان نمیداد.
تخمین زده میشود که حدود 200 مأمور پلیس و بیش از 20 ون پلیس بین 30ژوئن (روزی که آقای هه از بازداشتگاه پودونگ در منطقه جیمو به بیمارستان شماره 3 چنگیانگ منتقل شد) و 3ژوئیه2019 (یک روز پس از مرگش) اعزام شدند. این مأموران که از اداره پلیس منطقه جیمو و ایستگاههای پلیس تابعه بودند، دستبندهایی اضافی به همراه داشتند و در بیمارستان و اطراف آن گشت میزدند. آنها آماده بودند هر کسی را که برای حمایت از آقای هه به بیمارستان میآمد دستگیر کنند. مأموری با نام خانوادگی یائو از کمیته محلی بیان، بهطور خاص به تمرینکنندگان فالون گونگ هشدار میداد که از بیمارستان دور بمانند.
• همسر مظنون به این است که قربانی برداشت اعضای بدن بوده است، شوهر بهخاطر مخفی کردن حقیقت کشته شد
خانم هه شیولین، تمرینکننده فالون گونگ 52ساله در شهر یانتای در استان شاندونگ، در 8مارس2004 پس از اینکه در بازداشتگاه یانتای نانجیائو تا آستانه مرگ تحت آزار و شکنجه قرار گرفت، به بیمارستان یانتای یوهوانگدینگ منتقل شد.
دو روز بعد، شوهرش، آقای شو چنگبن، یک تماس تلفنی از لی ونگوانگ، رئیس اداره 610 منطقه ژیفو، دریافت کرد که میگفت خانم هه بیمار است و در بیمارستان یوهوانگدینگ تحت درمان است و شو میتواند به ملاقات او برود. بعد از ساعت 7 بعدازظهر آن شب، آقای شو همسرش را در بخش اعصاب پیدا کرد. او در آستانه مرگ بود و دیگر نمیتوانست صحبت کند. او از کمر به پایین برهنه بود، یکی از دستانش با دستبند به سر تخت بسته شده بود و مچ دستش زخمهای خالداری داشت. بیمارستان تشخیص داد که وی به مننژیت سلی مبتلاست. کسی شاهد نبود که او تحت هیچگونه درمانی قرار گیرد یا هیچ غذایى به او داده شود، و زن و مردى نیز کنارش نگهبانی میدادند.
در ساعت 7 صبح 31مارس2004، لی از اداره 610، ازطریق تلفن به آقای شو خبر داد که خانم هه فوت کرده است، اما به خانوادهاش اجازه نداد جسد او را ببینند یا به او لباس بپوشانند. پس از درخواست شدید خانواده، آنها سرانجام اجازه دادند که اعضای خانوادهاش جسد او را در ساعت 11 صبح در سردخانه بیمارستان ببیند. در این مرحله، دست و پای خانم هه هنوز گرم بود، ناحیه اطراف چشم چپش کبود بود و بهوضوح فرو ریخته بود، و یک بانداژ دور کمرش دیده میشد.
خواهر کوچکتر خانم هه نالهکنان گفت: «خواهر، چرا اینطوری شدی؟ چشمانت را باز کن و به من نگاه کن!» درحالیکه او فریاد میزد، دو رد اشک از چشمان خانم هه جاری شد. سپس خویشاوندان قطرات عرق زیادی را روی صورت او دیدند. اقوام با دیدن اینکه خانم هه هنوز زنده است، به طبقه بالا رفتند تا از پزشکان درخواست کنند او را احیا کنند، اما پزشکان بهطرزی غیرعادی سرد و بیتفاوت بودند و اقدام به احیا نکردند.
فردای آن روز به اقوام اجازه ملاقات با خانم هه داده نشد. روز سوم که به آنها اجازه داده شد دوباره او را ببینند، وی دیگر ضربان قلب یا نبض نداشت و اعضای بدنش سرد شده بود.
وقتی جنایت برداشت اعضای بدن در مارس2006 افشا شد، آقای شو مشکوک شد که همسرش بهخاطر اعضای بدنش کشته شد. او این اطلاعات را در 19آوریل2006 در یک وبسایت خارج از کشور منتشر کرد و روز بعد دستگیر شد. پسرش نیز مجبور شد جسد خانم هه را که در سردخانه نگهداری میشد، بسوزاند.
آقای شو در بازداشت نگه داشته شد. او بهسرعت لاغر و دچار موقعیتناآگاهی شد. وی بهطور ناگهانی در 27فوریه2008 درگذشت. هنگامی که خانوادهاش درحال پوشاندن لباس به او بودند، متوجه شدند که پوستش فاسد شده و به پیراهنش چسبیده است. آنها با یک بازرس پزشکی تماس گرفتند و او به این نتیجه رسید که آقای شو براثر مسمومیت جان باخته است.
مرجع: بیست و چهار سال آزار و شکنجه، بیست و چهار مورد منتخب از مرگها
- جنایات غیرقابلتصور
مورد 1: - تمرینکنندگانی که مسئولان آنها را کشتند تا سرپوشی بر اعمال خشونتآمیزشان بگذارند
مورد 2: مقامات دستور سوزاندن بانویی باایمان را که هنوز زنده بود صادر کردند
مورد 3: - شاهدان عینی از سیاست «کشتن بیرحمانه»ای میگویند که در پی نفوذ به سیگنالهای تلویزیونی برای افشای حقۀ خودسوزی به اجرا درآمد
مورد 4: برای لیو ژیمِی، زمان سالها پیش در 21سالگی متوقف شد
مورد 5: در 22سالگی دچار جنون شد و در 40سالگی درگذشت
مورد 6: بانویی 34ساله دو ماه پس از دستگیریاش در سال 2007، تا سرحد مرگ شکنجه شد
مورد 8: روایت مادری از مرگ غمانگیز پسر جوانش و بیعدالتیهایی که بهخاطر اعتقادش متحمل شد
- مرگ افراد متخصص
مورد 9: نویسنده و مربی آموزشی، شش روز پس از پذیرش در زندان، بهدلیل ایمانش به فالون گونگ درگذشت
مورد 10: قهرمان هنرهای رزمی که ۱۳ سال در زندان شکنجه شد، پنج سال بعد فوت کرد
مورد 11: معلم ریاضی درحالیکه هنوز در کما بود به زندان محکوم شد
- مرگ سالمندان
مورد 12: مهندس بازنشسته پس از نابینایی دراثر دارو و رنج بردن از پاهای شکسته، در رنج و عذاب درگذشت
مورد 13: اجتناب پلیس از ارائه گواهی فوت بانوی 88سالهای که دو ساعت پس از دستگیری بهدلیل اعتقادش، جان باخت
مورد 14: بانوی مسن پس از لغو پذیرش نوهاش در دانشگاه و غارت خانهاش، براثر سکته قلبی جان باخت
- مرگ چند عضو در یک خانواده
مورد 15: پنج عضو یک خانواده تا سرحد مرگ شکنجه شدند
مورد 16: مرگ سه برادر و پدرشان براثر آزار و شکنجه بخاطر ایمانشان
مورد 17: دستگیری پرستار سابق یک ماه پس از مرگ شوهرش دراثر آزار و شکنجه و مرگ او 9 سال بعد
مورد 18: یتیم شدن دختر ششساله طی آزار و شکنجه فالون گونگ
- موارد دیگری از مرگومیر براثر شکنجه
مورد 19: «اگر بمیرم ناشی از شکنجه خواهد بود»
مورد 21: بانویی که طی دوره حبسش هر روز مورد ضربوشتم قرار میگرفت، یک سال پس از آزادیاش درگذشت
مورد 22: قطع پاهای مردی از هیلونگجیانگ براثر آزار و شکنجۀ باورش و مرگ او پس از دو دهه رنج
مورد 23: درگذشت مردی سالم دو روز بعد از بستری شدن بهخاطر اعتصاب غذا
مورد 24: «اگر او نمیرد، همچون بمب خواهد بود»
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.